همشهری آنلاین - مژگان مهرابی: قرار است با هدیه ۵ میلیارد تومانی فوزیه بابایی، خیر مازندرانی، ساختمانی برای فعالیت های هلال احمر شهرستان سیمرغ ساخته شود. اینکه چه انگیزه ای باعث شد تا بانوی خیر مازنی دست به چنین کاری بزند موضوع گزارش ماست.
لحن صدایش گرم و مادرانه است. انگار برایش غریبه نیستی و او سالهاست تو را می شناسد. از دهانش «مامان جان» نمی افتد. تکه کلام زیبایی است. خاص مادران ایرانی که همه فرزندان این آب و خاک را چون بچه هایش دوست دارد. ساکن شهر سیمرغ است. شهری در نزدیکی بابل. خودش آن را «کیاکلا» می نامند. گویا اسم قدیمی شهر سیمرغ این بوده است. بابایی خانه باصفایی دارد، مثل هزاران خانه زیبای شهر که با درختان نارنج و پرتقال به بهشت کوچکی تبدیل شده اند. بابایی بیشتر وقتش را به خانه داری سپری می کند اما اگر فرصتی باشد به یاری همسرمی رود. آنها امور زندگی خود را از باغداری یا کار روی زمین تامین می کنند. بابایی سر حرف را باز می کند و از خانواده اش می گوید: «۲ پسر دارم و یک دختر. یکی از پسرها در تهران معلم است. آن یکی هم در اصفهان سکونت دارد. اما دخترم هنوز ازدواج نکرده و با خودمان زندگی می کند.»
وقتی سیمرغ را آب برد
اما کارستان این بانوی مازنی؛ او سهم الارث خود را که زمین ۵۰۰ مترمربعی است به سازمان هلال احمر هبه کرده است. آن هم در شرایطی که پسرها مستاجر هستند. مبلغ حاصل از فروش زمین می توانست بار زیادی از دوش خانواده بردارد اما چرا بابایی دست به چنین کاری زد را از زبان خودش جویا می شویم: «پدرم مرد زحمتکشی بود. بسیار مهربان و خداترس. خودش دست به خیر بود. البته بعد از فوتش متوجه این موضوع شدیم. از خودش ارث زیادی برای من و دیگر خواهر و برادرهایم به جا گذاشت. یک قطعه زمین هم به من رسید. دوست داشتم برای جبران محبت های او کاری کنم. برای همین تصمیم گرفتم زمین را برای خودش خیرات کنم.» او در تصمیم گیری مردد بود و نمی دانست زمین صرف چه کاری شود. کارهای زیادی به نظرش رسید اما قانع نمی شد. تا اینکه به فکر افتاد زمین را به هلال احمر ببخشد. ارگانی که نیروهای امدادی آن با خلوص و از روی عشق به مردم کمک می کنند. بابایی ادامه می دهد: «هلال احمر شهر سیمرغ مکان مشخصی نداشت. یک ساختمان استیجاری برایش در نظر گرفته بودند. البته تا چند سال پیش اصلا هلال احمری در این شهر نبود تا اینکه شهر را سیل برد.»
نیروهای امدادی از راه رسیدند
او هیچ وقت سیل خانمان برانداز شهر سیمرغ را فراموش نمی کند. بهار سال ۱۳۹۸. بارش چندروزه باعث آبگرفتی خیابان ها شد و به دنبالش سیلی عظیم قامت شهر را در بر گرفت. مردم مستاصل نمی دانستند چه باید بکنند. سیل خانه های زیادی را خراب کرده بود. بیش از ۶ هزار خانه ویران شده و دیگر قابل سکونت نبود. بابایی می گوید: «همه دایی ها و خاله های من که کنار رودخانه ساکن بودند خانه شان از بین رفت. آب همه جا را گرفته بود. نه می شد رفت و آمد کرد نه مواد خوراکی برای خوردن بود. تا اینکه بچه های هلال احمر در اوج ناامیدی مردم از راه رسیدند. از جان و دل برای مردم زحمت کشیدند. جای اسکان درست کردند. مواد غذایی به دست مردم سیل زده رساندند. همه شان مهربان و دوست داشتنی بودند. مثل افراد خانواده خود با مردم رفتار می کردند. خدمت کردن شان خیلی به دلم نشست.»
بچه هایم حمایتم کردند
بعد از این اتفاق خود بابایی به نیروهای امدادی هلال احمر پیوست. هم اکنون یکی از امدادگرها به شمار می آید. البته نه اینکه به طور مستمر در هلال احمر حضور داشته باشد. می گوید: «من آدم پر مشغله ای هستم. هر زمان نیاز به کمک باشد خودم به آنجا می رسانم.» بابایی هیچ وقت به اندازه الان در تصمیمی که گرفته مصمم نبوده است. او نقش همسرش را در همکاری با هلال احمر پررنگ می داند و اشاره می کند: «مساحت زمین ارثی برای ایجاد ساختمان هلال احمر کم بود و باقی زمین را همسرم از خواهرم خریداری و به آن اضافه کرد. او مشوق خوبی برای من بوده و هست. بعضی از دوستان و آشنایان به من گفتند برای چه این کار را می کنی وقتی می توانی برای بچه هایت هزینه کنی. خوب پول قابل توجهی بود. اما فرزندانم نه تنها با کار من موافق بودند بلکه حمایتم هم کردم.» او ایجاد ساختمان هلال احمر در شهرستان سیمرغ را اتفاق خوبی می داند و ادامه می دهد: «در گفتگوی تلویزیونی از پسرم پرسیدند شما ناراحت نشدید که مادرتان زمین را به شما نبخشید؟ او هم جواب داد مادرم ما را مستقل بار آورده است. ما از بچگی روی پای خودمان بودیم و همراه پدر و مادر. هیچ وقت هم چشم داشتنی به مال آنها نداشته و نداریم. این کار مادرم کمک زیادی به مردم آُسیب دیده می کند.»
بیشتر بخوانید: