همشهری آنلاین-فرناز ایزدبین: ۲۰ آذر سالروز شهادت «غلامعلی پیچک» دانشجوی نخبه ای است که بهرغم فراهمبودن بورسیه تحصیلی در خارج از کشور در ایران تحصیل کرد و با شروع غائله کردستان، برای کمک به هموطنان خود به شهرهای غربی کشور رفت. به خاطر هوش بالا خیلی زود مسئول عملیات جبهه غرب شد.
**
غلامعلی در سال ۱۳۳۸ در روز نیمه شعبان به دنیا آمد. ۵ ساله که بود همه به هوش بینهایت او پی برده بودند، از رفتارش میشد پی برد که در ذهن پویای او چه غوغایی است. مادرش با اصرار او را در دبستان نزدیک منزلشان می برد و با این شرط که فقط در کلاس بنشیند که حوصله اش سر نرود و مدیر مدرسه قبول می کند که او در دبستان حضور داشته باشد. معلمان فکر نمی کردند که از عهده تحصیل زودتر از سنش بربیاید اما با شروع امتحانات خردادماه، معلم امتحانی از او گرفت و غلامعلی همه درسها را با نمرات ۲۰قبول شد. در سال بعد و سال بعدتر هم همین اتفاق افتاد. کلاس اول که تازه همه بچهها به مدرسه میروند غلامعلی کلاس چهارم را شروع می کند. سر به راه بود، مومن و مذهبی و قرانخوان بود و در کنارش بسیار شاد بود و کوهنوردی و فوتبال را هم هر هفته پیگیری می کرد. در همان دوران طاغوت با دوستانش کتابخانهای در مسجد درست کرده بودند. در مسجد با هزینه شخصی جلسه قرآن هم برگزار میکرد.
دانشجوی رشته انرژی اتمی سر نترسی داشت
۱۶ساله بود که در آزمون سراسری دانشگاه شرکت کرد. با توجه به رتبه بالایی که داشت، امکان تحصیل در خارج از کشور برایش فراهم شد اما او ترجیح داد به دانشگاه تهران برود و رشته انرژی اتمی بخواند. حضورش در دانشگاه همزمان شده بود با بحبوحه انقلاب. در این زمان هم در دانشگاه درس می خواند و هم در سازمان انرژی اتمی مشغول به کار بود. اما بعد از مدتی تصمیم گرفت تا معلم شود. به جلسات سخنرانی استاد مطهری میرفت. سر نترسی داشت خودش هم میدانست که روزی ممکن است ساواک او را دستگیر کند. برای همین خودش را به شرایط سخت عادت میداد.
از فعالیت در جهادسازندگی تا محافظت از شهید مطهری
بعد از پیروزی انقلاب، به جهادسازندگی پیوست و مدتی بعد با شکلگیری سپاه عضو این نهاد شد. چند ماهی بهعنوان محافظ شهید مطهری یا در بیتامام(ره) فعالیت داشت. آذرماه سال ۱۳۵۹ بود که دوستانش دختری را برای ازدواج به او معرفی کردند. خطبه عقد محبوبه کربلایی نوری و شهید غلامعلی پیچک توسط امام خمینی(ره) خوانده شد. بعد از ۸ ماه عقد، مراسم سادهای برگزار و زندگیاش را شروع کرد. اهل مطالعه و کتاب بود. در عین اشتغال به کارهای نظامی،از فعالیتهای فرهنگی غافل نمیشد. سخنرانیهایش مشهور بود.
فرمانده منطقه استراتژیک
تا اینکه غائله کردستان پیش آمد. تصمیم گرفت تا به غرب کشور برود. هوش سرشار او در جبهه به کمکش آمد. دانش ریاضیات و قدرت تحلیل بالایی که داشت باعث شد ایدههای خود را در زمینه طراحی عملیات بهکار گیرد. برای اینکه بتواند بهتر عملیات را ساماندهی کند کتاب «دافوس» را مطالعه کرد و بعد از آن دست بهکار میشد. برای غلامعلی کارهای غیرممکن وجود نداشت. چندین عملیات در ارتفاعات بازیدراز انجام داد. مجروح هم میشد. اگر جراحتش کم بود که اصلا تهران نمیآمد. با آنکه تحصیل کرده بود و در دانشگاه تهران درس خوانده بود ولی بسیار خاکی رفتار میکرد؛ وقت غذا سفره را قبل از همه جمع میکرد و ظرفها را میشست؛ بیآنکه از هیچکس توقعی داشته باشد.
اسفند ماه ۱۳۵۹ با حکم شهید محمد بروجردی، مسئولیت فرماندهی عملیات ستاد غرب سپاه به او محول شد. منطقهی غرب برای کشور استراتژیک بود و غلامعلی با اینکه امکانات زیادی در دست نداشت اما توانسته بود خیلی خوب مانع از پیشروی عراق به شهرهای غربی شود. در روزهای آذر۱۳۶۰ و در عملیات مطلعالفجر روزهایی بوده است که غلامعلی دلگیر از اتفاقات پیشآمده در فرماندهی، از مسئولیت برکنار میشود. بعد از آن تصمیم گرفت بهعنوان یک رزمنده در کنار بقیه رزمندگان در عملیات شرکت کند. بیستم آذر با اصابت ۲گلوله به گردن و سینه به شهادت رسید. پیکرش در خاک عراق جا ماند. بعد از چند روز تلاش شهید امیرحسین سلیمانی، پیکر غلامعلی به عقب بازگردانده شد. دوستانش وقتی پیکر او را دیدند، بدنش سالم بود؛ بیهیچ تغییری. فقط بوی عطر میداد.
قهرمان کتاب چرخ نیلوفری
ناگفته نماند کتاب چرخ نیلوفری زندگینامه شهید غلامعلی پیچک به قلم مجتبی حبیبی خاطرات نابی از زندگی این شهید را روایت کرده است. این کتاب در دوازده فصل و 304 صفحه گردآوری و به سفارش کنگره ملی شهدای دانشجوی کشور توسط انتشارات «فاتحان» روانه بازار نشر شده است.