به گزارش همشهری آنلاین به نقل از اسپوتنیک، بسیاری این روزها در شبکه های اجتماعی می بینند که مردم کویت از همه طیف های فکری و سیاسی شدیدا عزادار امیر خود هستند و ناراحت می باشند و سوال می کنند که چطور شده که اینقدر مردم کویت عزادار امیر خود هستند؟
احتمالا بسیاری در شبکه های اجتماعی مکان دفن امیر سابق کویت را مشاهده کرده اند، علیرغم اینکه وی ثروت بسیار زیادی داشت اما محل دفن ایشان هیچ فرقی با محل دفن دیگر شهروندان نداشت، امری که خود نشانه ساده زیستی وی وخانواده اش به حساب می آید.
البته مکان دفن امیر اسبق کویت صباح احمد جابر الصباح هم کنار وی مانند وی بسیار معمولی و مانند دیگر مردم بوده و هیچ جایگاه و منزلتی متفاوت از دیگر مردم ندارد.
اگر هم به قبور دیگر امرای کویت نگاه بیاندازید هیچ تفاوتی با این قبر و آن قبر مشاهده نمی کنید.
امری که نشان می دهد امرای کویت علیرغم همه ثروتی که در اختیار دارند تلاش داشتند ودارند خود را متفاوت از مردم خود نبینند.
مرحوم نواف بیش از ۵۸ سال در پست های عالیرتبه در کویت از مقام استانداری تا وزیر کشور و وزیر دفاع و... خدمت کرده بود اما تا آخر عمر در یک منطقه نسبتا متوسط در کویت زندگی می کرد و هیچ وقت اهل تشریفات نبود و عموما مردم کویت می دانستند که وی را در مسجدی که نزدیک منزل اش بود می توانند پیدا کنند و با او درد و دل کنند.
توجه داشته باشید امیر کشوری مانند کویت با این همه ثروت ومشغله، وقت آزاد خود را در مسجدی در کنار خانه اش می گذراند و قرآن می خواند و با مردم مستقیم صحبت می کرد و به نیازهای آنها می پرداخت.
زمانی که صدام حسین به کویت حمله کرد امیدوار بود با شعارهای پان عربیسم بتواند تعدادی کویتی پیدا کند تا با او همکاری کند اما وی موفق نشد حتی یک شهروند کویتی را پیدا کند که حاضر باشد با دشمن همکاری کند.
شاید برخی ندانند اما به صورت تاریخی بوشهری ها و خوزستانی ها از حدود چهار قرن پیش مراکز تجاری در کویت احداث کردند و صدها خانواده از بهبهان در آن زمان در کویت مستقر شدند وامروزه همه اینها جزو شهروندان اصیل کویت به حساب می آیند.
به هر حال کویت جزو اولین کشورهای منطقه به حساب می آید که بر اساس یک ساختار سیاسی توافقی شکل گرفت و مبنای این ساختار به شکل شورایی می باشد و مردم کویت از رشد سیاسی بالایی برخوردارند و پارلمان کویت هم از استقلال نسبی برخوردار است و هم قدرت سیاسی بالایی دارد در حدی که در موارد زیادی می بینیم که به دلیل اختلافات میان دولت و پارلمان در نهایت دولت در کویت به نفع پارلمان منحل شده.
نمایندگان پارلمان هم با توجه به اینکه می دانند شرایط انتخابات به گونه ای است که اگر برای حق وحقوق مردم نجنگند رای نمی آورند تمام تلاش خود را انجام می دهند که نماینده مردم باشند نه نماینده حکومت وهمین مساله عموما نوعی موازنه قدرت در این کشور ایجاد کرده.
علیرغم قدرت سیاسی و نظامی وامنیتی که دست امرای کویت بوده و هست هیچ وقت این امرا تلاش نکردند برای منافع شخصی خود از این قدرت بهره ببرند و یا اینکه منتقدین و یا رقبای سیاسی خود را حذف کنند و یا قدرت پارلمان را سلب کنند.
البته در برخی موارد وقتی که درگیری ها در پارلمان شدت می گرفت و کار به بن بست می کشید امیر کویت ترجیح می داد از حقوق قانونی خود استفاده کند و دولت یا پارلمان را منحل کند و انتخابات زود هنگام اجرا کند تا به نوعی یک نظر سنجی در میان مردم درباره نظر آنها نسبت به آنچه نمایندگان می گویند انجام داده باشد، معمولا هم این نظر سنجی با انتخابات مشخص می شود، نمایندگانی که به دنبال احقاق خواسته مردم بودند دوباره انتخاب می شدند و نمایندگانی که به دنبال احقاق خواست مردم نیستند و یا نظراتشان با خواست اکثریت مردم متفاوت است انتخاب نمی شوند.
حتی در انتخابات هم می بینیم که در بسیاری موارد افرادی که منتقدین سیاست های دولت هستند به راحتی کاندیدا می شوند و وارد پارلمان می شوند و حرف خود بر علیه دولت را درون پارلمان می زنند.
امیر اسبق کویت شیخ صباح احمد جابر الصباح وزیر امور خارجه این کشور بود در چند مناسبت فرصت داشتم با وی ملاقات داشته باشم و با هم گپ بزنیم و وی چند دیدگاه خود وخاندان حاکمه کویت را با من مطرح کرد.
وی اظهار می داشت که خاندان حاکمه قدرت زیادی دارند اما اگر این قدرت را در راستای منافع ملی استفاده نکنند در نهایت این قدرت موجب سوء استفاده می گردد و کل کشور را به سمت نابودی می کشاند و اظهار می داشت حاکمان کویت باور دارد یا باید اجازه دهد منتقدین بیایند و زیر سقف پارلمان حرف خود را بزنند یا اینکه اینها می روند و در خیابان حرف خود را می زنند و حکام کویت همیشه ترجیح داده اند که منتقدین خود را زیر سقف پارلمان جمع کنند.
وی همچنین می گفت پول و ثروت خدادادی که خداوند به کویت داده مال هیات حاکمه نیست مال مردم است و هیات حاکمه وظیفه دارند تلاش کنند که این سرمایه را در راستای تامین منافع مردم خود و رفاه حال آنها هزینه کنند وماموریت آنها این است که این منابع را اداره کنند تا هدر نرود.
اگر برگردیم به زمانی که صدام حسین به کویت حمله کرده بود می بینیم که دولت کویت اعلام کرد صندوق سرمایه گذاری ملی کویت هزینه های همه جنگ زده های کویتی را تامین می کند و همه کویتی ها که به دلیل حمله عراق به کویت به کشورهای دیگر گریخته بودند به سفارت های کویت در سرتاسر جهان مراجعه می کردند تا ماه به ماه حقوق مکفی دریافت کنند و محتاج کمک کسی نباشند.
کویتی ها تنها مردمان جنگ زده در جهان بودند که نیازی به کمک های بشر دوستانه سازمان های بین المللی نداشتند وحتی یک سنت (یک صدم دلار) هم از سازمان های بین المللی کمک دریافت نکردند.
از زمان تاسیس کویت همیشه به عنوان یک مرکز تجاری شناخته می شد و درآمد حکومت از مالیات و عوارض بر تجارت بود، هنوز هم کویت یکی از مراکز بزرگ تجاری به حساب می آید و تجار کویتی در زمینه تجارت بسیار فعال می باشند اما از زمانی که درآمد نفت وارد کویت شد دولت کویت برای تشویق تجارت عوارض و مالیات صفر برای تجار خود وضع کرد و از کاسبان و تاجران کویتی دیگر مالیات نمی گیرد و چشم داشتی به درآمد آنها ندارد.
همه مردم کویت از نظر درمان و تامین اجتماعی توسط دولت تامین هستند وهیچ کویتی نیاز ندارد که دلواپس درمان خود در هر سطحی، و یا دلواپس بازنشستگی باشد.
اگر هم امکان درمان شهروند کویتی در بیمارستان های کویت وجود نداشت دولت کویت همه هزینه های درمان را برای شهروند خود در خارج کشور تامین می کند.
در زمینه آموزش دولت خود را موظف می داند هزینه تحصیل شهروندان کویتی تا هر مرحله ای که بخواهند تحصیل کنند را تامین کند و حتی اگر اینها به خارج کشور بروند هزینه تحصیل آنها توسط دولت تامین می گردد.
از نظر رفاه اجتماعی هم که معروف است مردمان کویت از بالاترین سطح رفاه اجتماعی در جهان برخوردار می باشند و دینار کویت هم علاوه بر اینکه یکی از با ارزش ترین ارزهای جهان می باشد جزو با ثبات ترین ارزها در جهان می باشد و درآمد مردم کویت آنقدر هست که آنها با رفاه بسیار خوب بتوانند زندگی کنند.
در بعد سیاست خارجی هم کویت همیشه تلاش داشته خود را از درگیری های منطقه ای دور نگه دارد.
به عنوان مثال پس از حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران و مشهد، علیرغم فشارهایی که عربستان سعودی بر کویت وارد کرد تا روابط خود با ایران را قطع کند، امیر وقت کویت زیرکانه اعلام کرد که تصمیم دارد میانجی باشد و اگر رابطه با ایران را قطع کند دیگر نمی تواند میانجی باشد.
همین اتفاق هم درجریان اختلافات کشورهای عرب حوزه خلیج فارس با قطر رخ داد و کویت اعلام کرد می خواهد میانجی باشد ونمی تواند طرف کسی را در این جریان بگیرد.
موضعی که کویت همیشه بر آن استوار بود بحث حمایت از حق و حقوق ملت فلسطین بود و علیرغم همه فشارهای ایالات متحده در دوران ترامپ برای پیوستن به پیمان ابراهیمی کویت نه فقط با آن مخالفت کرد بلکه در موارد زیادی مواضع بسیار شرافتمندانه و تند بر علیه اسرائیل در مجامع بین المللی گرفت.
اگر بخواهیم مزایایی که دولت کویت برای مردم خود تامین می کند را بشماریم شاید نیاز باشد ده ها مقاله دیگر هم در این باره بنویسیم اما خلاصه مطلب این است که حاکمان کویت که ثروت بسیار بالایی در اختیار دارند و قدرت سیاسی و نظامی و امنیتی زیادی دارند اما هیچ وقت از این توانمندی و اقتدار خود برای تثبیت دیکتاتورگونه جایگاه خود بهره نبردند و همیشه تلاش داشتند مردمی و ساده زیست باشند و به قول معروف مال دنیا را برای دنیا گذاشته اند و به دنبال آخرت خود بودند.
به همین دلیل هم می باشد که شما می شنوید امیر سابق کویت خیلی راحت می رفت مسجد کنار منزل اش می نشست در آرامش خود قرآن می خواند و عبادت می کرد و با مردم گپ و گفت داشت و هیچ وقت بیم آن را نداشت که کسی بیاید و وی را ترور کند و یا به وی توهین کند.
حتی در چند مورد که برخی به امیر کویت توهین کرده بودند و طبق قوانین کویت آنها باید حد اقل پنج سال زندان می شدند امیر اسبق و سابق کویت توهین کنندگان را در اولین مناسب مانند ماه مبارک رمضان مورد عفو و بخشش قرار دادند و با دشمن خود با رأفت انسانی واسلامی برخورد کردند.
آنها هیچ وقت ظاهر سازی نکردند که مسلمانان مومن و معتقدی هستند ولی در عمل همیشه به اصول دین خود پایبند بودند و به آن عمل می کردند، هم خود طبق اصول دین عمل می کردند هم با مردم طبق اصول و باورهای دینی رفتار می کردند.
در حالی که می توانستند زندگی بسیار مرفه و لوکس داشته باشند ساده زیستی و با مردم بودن را انتخاب کردند.
آیا باز هم نیاز است توضیح دهم چرا مردم کویت از فوت امیر خود عمیقا ناراحت هستند؟