همشهری آنلاین: سی ام شهریور سال ۱۴۰۰ درگیری مرگباری در یکی از خیابان های شرق پایتخت اتفاق افتاد. در این درگیری پسری جوان هدف ضربه چاقو قرار گرفته و پس از انتقال به بیمارستان جان باخت. تحقیقات نشان می داد که مقتول با یکی از دوستانش به نام پیمان به پارک رفته و در آنجا با افرادی درگیر شدهاند.
سرنخ؛ خالکوبی برج آزادی
ماموران در گام نخست به سراغ پیمان دوست مقتول رفتند که او درباره جزییات درگیری گفت: روز حادثه در پارک با دوستم(مقتول) قرار داشتم. من زودتر رسیدم و در پارک با چند پسر و دختر مواجه شدم. به نظر میرسید مشروبات الکلی مصرف کرده اند و حال خوبی ندارند. یکی از آنها بی دلیل با من درگیر شد و می گفت چرا به آنها نگاه کرده ام. او ناگهان به سمتم هجوم آورد و مرا به باد کتک گرفت. دقایقی بعد دوستم رسید و با فردی که به من توهین کرده و مرا کتک زده بود درگیر شد. درواقع به هواخواهی از من با او درگیر شد اما آن شخص با چاقو ضربه ای به دوستم زد. او و دوستانش پس از قتل فرار کردند اما من دیدم که روی دست قاتل برج آزادی تتو شده بود. همین سرنخ کافی بود تا با انجام تحقیقات محلی، قاتل شناسایی و دستگیر شود. او در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و گفت ناخواسته مرتکب جنایت شده است. وی گفت: آن شب خیلی مشروبات الکلی مصرف کرده بودم و حال خوبی نداشتم. چاقو را به سمت مقتول پرتاب کردم و هرگز فکر نمی کردم به قلبش اصابت کند و جانش را بگیرد.
تصمیم سخت
متهم به قتل روانه زندان شد و مدتی بعد دردادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت. او به قصاص محکوم شد و قضات دیوان عالی کشور مهر تایید بر حکم صادره زدند. در این شرایط پرونده به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد. پدر مقتول نیز قاتل پسرش را بخشید اما مادر اصرار بر اجرای حکم قصاص داشت. از سوی دیگرتیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران ۴ جلسه برگزار کردند تا شاید مادر مقتول راضی به بخشش شود اما او همچنان اصرار بر قصاص قاتل پسرش را داشت. به این ترتیب نام قاتل در لیست افرادی قرار گرفت تا به زودی پای چوبه دار برود با این وجود تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای پنجمین مرتبه تلاش خود را کردند تا اینکه مادر مقتول در دادسرا حاضر شد و قاتل را به خاطر رضای خدا بخشید. این مادر داغدار گفت:
من تصمیم داشتم قاتل پسرم را قصاص کنم اما چند روز قبل در مراسم روضه حضرت فاطمه زهرا (س) شرکت کردم و در حالی که گریه و عزداری می کردم حالم دگرگون و به من الهام شد به قاتل پسرم زندگی ببخشم. مدام تصویر پسرم مقابل چشمانم بود و با خود گفتم اگراینبار از دادسرا به من زنگ بزنند و برای بخشش تلاش کنند قطعا می بخشم. درواقع از پسرم خواستم برایم نشانه بگذارد که روز بعد از دادسرا زنگ زدند و من سخت ترین تصمیم زندگیم را گرفتم. وی ادامه داد: قاتل پسرم را فقط به خاطر رضای خدا می بخشم به شرط آنکه تعهد بدهد پس از آزادی دور خلاف را خط بکشد.
به این ترتیب با بخشش قاتل، وی از قصاص گریخت تا به زودی از لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شود.