همشهری آنلاین: برخی از معلمان سینمایی از آن دسته آدمهایی هستند که ایمان و انگیزهشان را در بهتر کردن زندگی شاگردانشان ستودهایم و به همدلی و مدارایی که در درک و فهم آنها از خود نشان دادهاند غبطه خوردهایم. آموزش و تربیت فرآیندی دوسویه میان معلم/ آموزشگر و شاگرد/ فراگیر است و تحت تاثیر عواطف و احساسات حساس انسانی که در شکل دادن به شخصیت هم شاگرد و هم حتی معلم نقش بسزایی دارد. در ادامه، تعدادی از بهترین فیلمهایی را معرفی کردهایم که چهرهای همدل و فراموشینشدنی از معلمانی به تصویر کشیدهاند که هر کس در هر سن و سالی و در هر جای دنیا آرزوی داشتنشان را دارد.
برفراز پلکان زیرزمینی (رابرت مولیگان، ۱۹۶۷)
نام معلم: خانم برت (با بازی سیندی دنیس)
اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته بل کافمن که بسیار پرفروش بود و به مسائلی همچون خشونت، یأس و ناامیدی، پوچی و سیستمهای بروکراتیک و شرایط خستهکننده مدارس شهری میپرداخت. خانم برت معلم انگلیسی دبیرستانی دولتی در شهر نیویورک است که دانشآموزانی از نژادها و قومیتهای مختلف دارد. او کلاسی از دانشآموزان با مسائل مختلف دارد و در ضمن باید خطقرمزهای اداری و سرزنشهای همکارانش به شیوه آرام و متینش در تدریس را هم تحمل کند. برت و شاگردانش وقتی بین آثار ادبی و زندگی خودشان مشابهتهایی میبینند، برت بالاخره در کارش موفق میشود.
خداحافظ آقای چیپس (هربرت راس، ۱۹۶۹)
نام معلم: آرتور چیپینگ (با بازی پیتر اوتول)
آرتور چیپینگ، معروف به چیپس، معلم لاتین و یونانی در مدرسهای عمومی در نزدیکی لندن است. شاگردانش به آرتور علاقهای ندارند و او را آدمی کسلکننده میدانند. در تعطیلات تابستان آرتور با کاترین، خواننده تئاتر، آشنا میشود که از کار و زندگی عاطفیاش ناراضی است. این دو به هم نزدیک میشوند و با هم ازدواج میکنند. این ازدواج مرد تازهای از آرتور میسازد و او موفق میشود با تغییر شیوه و نگاهش در میان شاگردانش به محبوبیت برسد.
به آقا، با عشق (جیمز کلیول، ۱۹۶۹)
نام معلم: مارک تاکری (با بازی سیدنی پوآتیه)
معلمی سیاهپوست در مدرسهای در شرق لندن که دانشآموزانش اکثرا اخراجیهای مدارس دیگرند و بدرفتاریهایشان باعث شده که آخرین معلمشان استعفا دهد، به عنوان معلم موقت استخدام میشود. با وجود شروع سختی که تاکری در مدرسه دارد و با دانشآموزان به مشکل میخورد، اما صبر و خونسردی او جواب میدهد و در نهایت به چیزی که میخواهد میرسد. تاکری شخصیتی گرم و اطمینانبخش و همذاتپنداریبرانگیزی دارد و همین ویژگیها او را به یکی از معلمان فراموشنشدنی تاریخ سینما بدل کرده است.
بایست و تحویل بده (رامون مِنِندز، ۱۹۸۸)
نام معلم: جیمی اسکالانته (با بازی ادوارد جیمز اولموس)
این فیلم که بر اساس شخصیت واقعی یک معلم ریاضی به نام جیمی اسکالانته ساخته شده، داستان تلاش او برای آموزش حسابان به دانش آموزان مدرسهای در محلهای جرمخیز در شرق لس آنجلس است. اغلب دانش آموزان این مدرسه از خانوادههای مهاجر و لاتینتبار کمدرآمدند و کسی امیدی به موفقیت آنها در آزمون حسابان و کسب امتیاز لازم برای ورود به کالج ندارد. اما اسکالانته با تلاش خستگیناپذیر و با باور به توانایی دانشآموزانش، بدون چشمداشت، به آنها کمک میکند تا در آزمونی که هیچکس باور نمیکند، نمره قبولی بگیرند.
انجمن شاعران مرده (پیتر ویر، ۱۹۸۹)
نام معلم: جان کیتینگ (با بازی رابین ویلیامز)
دبیرستان اعیانی ولتون، با قوانین خشک و رویکردی سختگیرانه در آموزش، هدفش دکتر و وکیل ساختن از بچهها مطابق خواست والدینشان است. جان کیتینگ، معلم ادبیات انگلیسی جدید که جایگزین معلم قبلی میشود، قوانین عبوس و دستوپاگیر مدرسه را به هیچ میگیرد و روشی غیرسنتی در آموزش دارد. او بچهها را تشویق میکند که زندگیشان را خارقالعاده کنند و با اصطلاح لاتین «carpe diem» به معنای «دم غنیمت دان» به آنها جرئت میدهد که با شجاعت به دنبال چیزی بروند که دوست دارند. از یک معلم خوب دیگر چه توقعی میشود داشت؟
به من تکیه کن (جان جی. آویلدسن، ۱۹۸۹)
نام معلم: جو کلارک (با بازی مورگان فریمن)
فیلمی برگرفته از رویدادهای واقعی درباره معلمی سختگیر، اما درستکار به نام جو کلارک که به عنوان مدیر دبیرستانی در نیوجرسی انتخاب میشود. مصرف مواد مخدر و کارهای خلاف در مدرسه به وفور شایع است و اغلب دانش آموزان نمیتوانند در آزمونهای مهارتهای پایه موفق شوند و معلمان مدرسه هم از خشونت گروههای خلافکار در امان نیستند. کلارک مصمم است به هر ترتیبی وضعیت مدرسه را بهبود بخشد. با وجود اینکه به تدریج در تغییر فضای مدرسه موفقیت زیادی به دست میآورد، اما روشهای غیرمعمول او منجر به درگیری با مقامات شهر میشود. کلارک برای سروسامان دادن به مدرسهاش عزمی راسخ دارد.
ذهنهای خطرناک (جان ان. اسمیت، ۱۹۹۵)
نام معلم: لوان جانسون (با بازی میشل فیفر)
لوان جانسون، عضو سابق نیروی دریایی، به عنوان معلم در مدرسهای واقع در محلهای فقیرنشین استخدام میشود. او به تازگی از همسرش جدا شده و دوستش کاری موقت برایش پیدا کرده است. پس از برخورد سرد دانشآموزان کلاس که در عین مستعد بودن بسیار دردسرسازند، او از روشهایی عجیب برای به دست آوردن اعتماد آنها استفاده میکند. لوان جانسون نمادی از استقامت و فداکاری معلمانی است که به شاگردانشان واقعا اهمیت میدهند و میخواهند به ترتیبی که شده نقش موثری در زندگی آنها بازی کنند.
مدرسه راک (ریچارد لینکلیتر، ۲۰۰۳)
نام معلم: دوئی فین (با بازی جک بلک)
نوازنده گیتاری به نام دوئی فین که از گروهش بیرون انداخته شده، با مشکلات مالی دست به گریبان است و نیاز مبرمی به پول دارد. وقتی با همخانهاش تماس گرفته میشود تا در مدرسهای خصوصی تدریس کند، او خودش را جای او جا میزند و در مدرسه دور از چشم مدیر و سایر معلمان به بچهها موسیقی راک درس میدهد. دوئی که قابلیت بچهها را در موسیقی میبیند، به فکر تشکیل یک گروه راک برای شرکت در مسابقات میافتد. تصور فین این است که در مدرسه باید به بچهها خوش بگذرد و استعداد واقعیشان شناخته شود.
نویسندگان آزادی (ریچارد لاگراونیس، ۲۰۰۷)
نام معلم: ارین گروول (با بازی هیلاری سوآنک)
فیلمی بر اساس کتاب «خاطرات نویسندگان آزادی» که دربردارنده خاطرات واقعی معلمی به نام ارین گروول و خاطرات دانشآموزان او در کلاس ادبیات انگلیسی درباره زندگی روزمرهشان است. ارین وارد مدرسهای در یکی از مناطق مهاجرنشین آمریکا میشود که تنشهای نژادی زیادی در میان دانشآموزان وجود دارد. ارین از یک طرف در مقابل دانشآموزانی قرار میگیرد که هرکدامشان عضوی از یک باند بزهکاری یا فروش مواد مخدر هستند و به او اعتماد ندارند و از طرف دیگر با کادر مدرسه مواجه است که به این دانشآموزان بدبیناند و امیدی به پیشرفتشان ندارند. ارین با نشان دادن اثرات مخرب تعصبات نژادی سرمنشاء تغییر این فضا و زندگی دانشآموزانش میشود.
جاماندگان (الکساندر پین، ۲۰۲۳)
نام معلم: پل هنام (با بازی پل جیاماتی)
پل هنام، معلم تاریخ سختگیر و معتقد به شیوههای تربیتی قدیمی در کالج بارتون، در تعطیلات سال نو مسئول مراقبت از ۵ دانشآموز جامانده در مدرسه میشود. انگس تالی یکی از این دانشآموزان است که با وجود اینکه خوب درس میخواند، اما کلهشق و دردسرساز است. بعد از رفتن ۴ دانشآموز از مدرسه، هنام به توصیه آشپز مدرسه کمتر به انگس سخت میگیرد و رابطهای دوستانه میان این دو شکل میگیرد. او از انگس آدم بهتری میسازد و خودش هم بعد سالها جرئت بیرون آمدن از منطقه امنش را پیدا میکند. هنام به اصول اعتقاد دارد، اما به انسانیت و اخلاق بیشتر.