سؤال اساسی که به این روز اختصاص پیدا کرده و شعار مشترک امسال نیز برپایه آن شکل گرفته، این است که چگونه موزهها میتوانند رابطهای جدید بین بازدیدکنندگان و آندسته از جوامع محلی که فرصت چندانی برای گردهمایی و گسترش توسعه پایدار ندارند ایجاد کنند؟
بر همین اساس هزاران موزه در سراسر جهان در 28 اردیبهشت 1388 (18 می2009) گردشگری اخلاقی مسئول و پایدار را جشن گرفته و نشان دادند که چگونه میراث قادر است گردشگران و جوامع را با روابط سودمند دوجانبه به یکدیگر پیوند زند.
البته ایران از این قافله عقب ماند و امسال نیز بدون هیچ خلاقیتی تنها به اختصاص بازدیدهای رایگان از موزهها در این روز اکتفا کرد؛ فرصتهای بازدیدی که حتی تبلیغاتی برای آگاهی عمومی از آن نشده بود. در واقع شورای بینالمللی موزهها (ICOM) با این هدف که همبستگی میراث، اساسیترین موضوعی است که از طریق موزهها امکان انتقال دارد، برگزاری این روز را برنامهریزی کرد؛ میراثی که هویت مشترک بشریت و جامعه است.
اما متأسفانه باید گفت در کشور ما میراث آن چیزی نیست که انسانها مایل هستند درباره خود بیندیشند یا چیزی که به آن اعتقاد داشته و به شیوههای خاص خود آن را بیان میدارند بلکه موزهها ساختمانهای مهجور و دورافتادهای هستند که ممکن است گذر یک اردوی مدرسه هر از گاهی به آنها بیفتد و به همین دلیل است که ما عنوان المانهایی در موزهها نداریم تا ضمن ترغیب به بازدید از این فضاها به تعامل با جوامع محلی بپردازند و به افراد این امکان را بدهند تا میراث را هم از داخل و هم از خارج دیوارهای موزه تجربه کنند.
شاید بد نباشد به مسئولان موزه و میراث فرهنگی کشور این نکته را یادآوری کرد که شورای بینالمللی موزهها، روز جهانی موزه را در سال1977 برگزید تا نقش موزهها را در توسعه جهانی مورد تاکید قرار دهد؛ از آن تاریخ به بعد مشارکت در این روز جهانی همواره رو افزایش گذاشت تا جایی که در سال 2008 بیش از 20هزار موزه از 90 کشور مختلف از استرالیا گرفته تا زیمبابوه همکاری بیسابقهای در برگزاری این رویداد نشان دادند؛ نقشی که ما بهعنوان کشوری با غنای فرهنگی بسیار برای خود قائل نشدیم.
در این روز، موزهها به برپایی تورهای مجازی و واقعی میپردازند که مسیر آنها از موزه به سوی سایر مکانهای دیدنی و یا برعکس است و برخلاف تورهای متعارف، بازدیدهایی آگاهیبخش، آموزشی، موضوعی، تاریخی یا زمانی (به معنای ارائه وقایع تاریخی بهترتیب زمان رویداد آنها) دارند که با شور و حرارت فراوان، مجموعهها، آثار و مهارتها را به اشتراک میگذارند و هدف آنها ایجاد درک عمیق و متقابل و ارائه دانشی است که از تجربیات میراث حاصل آمده است و برای بازدیدکنندگان و گردشگران بومی و همچنین سرپرستان و داوطلبان روز جهانی موزه میتواند تجربهای پیونددهنده باشد.
امسال نیز مانند هر سال در این روز شورای بینالمللی موزهها، فدراسیون جهانی دوستداران موزهها، یونسکو و سایر سازمانها، بر اهمیت نقش میراث در گردشگری پایدار تاکید ورزیدهاند و در بیانیه مشترک شورای بینالمللی موزهها و فدراسیون جهانی دوستداران موزهها گامهای اولیهای از یک طرح درازمدت برای این چالش برداشته شده اما با مرور چندساله این روز در ایران بهراحتی میتوان به این نتیجه رسید که هنوز اندر خم یک کوچهایم.
هرچند همیشه با جملات زیبایی نظیر اینکه «موزهها نقش اساسی و زیربنایی در صنعت گردشگری و جذب گردشگر دارند و باید در حفظ و گسترش آنها کوشید» به سراغ این روز رفتهایم اما متأسفانه در ایران از موزه تنها نامی شنیده و بس؛ گواهی معتبر برای این مدعا نیز عدمثبت و تحویل هزاران شیء تاریخی است که داخل گونی در گوشه و کنار پستوهای موزهها افتادهاند.
گرچه از سوی متخصصان این حوزه بارها بر نیاز به بیستبرابرشدن فضای فیزیکی موزهها و حفاظت از آنها تاکید شده اما همگان خوب میدانند که این مهم با وردخوانی یک شعبدهباز قدرتمند محقق نمیشود بلکه نیازمند یک برنامهریزی مدبرانه و دلسوزانه است.
نکته مهم دیگری که درباره موزهها میتوان به آن اشاره کرد فقدان ارتباط آنها با عامه مردم است. تا زمانی که ارتباط تعریفشده و سامانیافتهای میان موزه «ملی» و « ملت» تعریف نشود، به پویایی این موزه نمیتوان امید بست. نام موزهها برای بسیاری از مردم، خصوصاً جوانان ناشناخته است؛ این را بهراحتی میتوان با چند پرسوجوی ساده از اطرافیان دانست.
آنهایی هم که معدودی از موزهها را میشناسند، تصوری ایستا از موزههای کشور دارند؛ این در حالی است که موزه، نمایشگاهی زنده از گذار و پویایی یک ملت در دورانهای مختلف تاریخی به شمار میآید و به همین دلیل شاید اصلیترین راه بهوجودآوردن این فضای ارتباطی با ملت، برگزاری نمایشگاههای بزرگ داخلی باشد.