همشهری آنلاین- الناز عباسیان: سردار حسین باقری از فعالان هشت سال دفاع مقدس در زمینه مخابرات که مسئولیت های مهمی همچون مسئول مخابرات قرارگاه های حمزه و نجف، فرمانده مرکز فرماندهی مخابرات نیروی زمینی سپاه، مسئول مخابرات بسیج، مسئول آرال (ارتباطات و الکترونیک) و فاوا (فرماندهی اطلاعات و ارتباطات) ستاد کل نیروهای مسلح و همچنین معاون هماهنگ کننده بسیج را در کارنامه خود دارد، در کتاب تاریخ شفاهی خود به بیان برخی از خصوصیات و ویژگی های رفتاری و فرماندهی سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی پرداخته است که به مناسبت ایام شهادت سردار بخشی از آن را مرور می کنیم:
ماجرای حاج قاسم و بیسیم غواص ها در آب
با این شهید بزرگوار در عملیات خیبر آشنا شدم. در عملیات خیبر، در مخابرات قرارگاه خاتم (ص) با فرماندهی آقا محسن، مسئول راهاندازی ارتباطات و بیسیمچی قرارگاه بودم؛ لذا ارتباطم با همه فرماندهان شهید مثل شهید همت، شهید کاظمی و حاج قاسم آنجا شکل گرفت. این شهید بزرگوار فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله بود. این لشکر جزء بهترین لشکرهای دوران دفاع مقدس بود. فرماندهی ایشان هم خاص بود. مسئول مخابرات ایشان هادی عرب نژاد بود. با مسئول مخابرات لشکر ثارالله از سال ۱۳۵۸، ۱۳۵۹ در اولین دوره آموزش مورس آشنا شده بودم. به خاطر ارتباطم با حاج هادی، زیاد به لشکر میرفتم. لشکر ۴۱ ثارالله چون لشکری آفندی و قوی بود، نیازهای ارتباطی زیادی هم داشت. کاملاً یادم هست که وقتی میرفتیم، حاج قاسم میگفت این غواصها که میخواهند بروند، ما ارتباط میخواهیم. بعد میگفتیم این بیسیم ها و امکاناتی که ما داریم هیچکدام در آب جواب نمیدهند. خودش راهنمایی میکرد، حاج هادی هم یک آدم فنی بود و کمک میکرد.
با تقوا و متواضع بود
مهمترین نکتهای که هم حاج قاسم و هم حاج هادی عرب نژاد داشتند، اخلاص و تقوا بود؛ بهویژه حاج قاسم بسیار با تقوا بود و همین موجب میشد بهخوبی فرماندهی کند و در جنگ نوآوری داشته باشد. خیلی متواضع و مخلص بود. به همین دلیل، خدا کمکش میکرد و در کارهایش همیشه موفق بود. از نظر روحی، با بچهها ارتباط خوبی داشت و همه مریدش بودند. یعنی نگاه مسئول مخابراتش و نگاه بچههایی که با حاج قاسم کار میکردند، سلسله مراتبی نبود. بعضیها خوب فرماندهی میکنند، بعضیها خوب میجنگند، ایشان هم خوب میجنگید و هم خوب فرماندهی میکرد.
حاج قاسم شوخ طبع
در عین اینکه خیلی قاطع بود و همه از او حساب میبردند، بسیار مهربان بود. وقتی هم که به قرارگاه میآمد، با فرماندهان دور هم مینشستند و بهخصوص با حاج احمد خیلی شوخی میکردند. وقتی فرمانده نیروی قدس بود و در جهان اسلام برای خودش شهرتی داشت، در جلسات مثل همان جوان قدیمی بود. از روحیه شادش کیف میکردم. در کار جدی بود ولی موقع استراحت شوخی میکرد و شاد بود. نیروها به او اعتقاد کامل داشتند و در حد اعلا، دوستش داشتند. همه احساس میکردند پدر یا برادر بزرگترشان است. به یاد ندارم که در مجموعه عملیاتها، لشکر ۴۱ خط شکنی نکرده باشد. ارتباطاتش با نیروهایش خیلی خاص بود. یکبار ندیدم یکی از بچههای لشکر ۴۱ از رفتار ایشان گله کنند.
فرمانده خط شکن
من همیشه عشقم این بود که به ایشان کمک کنم. نه اینکه چون شهید شده، حالا این را میگویم. من در بین فرماندهان دوران جنگ از چند نفر خیلی خوشم میآمد؛ یکی شهید بروجردی بود که بین فرماندهان غرب شاخص بود. از فرماندهان جنوب هم واقعاً حاج قاسم خاص بود. من با فرماندهان زیادی کار کردهام، حاج قاسم با بقیه فرق داشت. هر وقت میدیدمش، به گرمی سلام و علیک میکرد. نیروهای صا ایران همه احساس میکردند انگار برادرشان را دیدهاند. خصوصیت دیگر ایشان این بود که همیشه جلودار بود. بچههایی که به منطقه مقاومت رفته بودند، تعریف میکردند؛ یکبار وقتی محاصرهشده بود، خودش آمد و خط را شکست.
حاج قاسم نبود، کربلا و سامرا سقوط میکرد
یا ابومهدی المهندس میگفت: اگر حاج قاسم شخصاً نیامده بود، کربلا و سامرا سقوط میکرد. یعنی علاوه بر اینکه طراح شاخصی در زمینه جنگ و نظامیگری بود و نگاهی راهبردی داشت، خودش مرد جنگی هم بود. ابومهدی مرتب میگفت که عشقمان به حاج قاسم این است که از دور فرماندهی نمیکند؛ خودش همراه این بچهها توی خط مقدم میجنگد. زمان جنگ هم همینطور بود. این خصوصیت را از آن موقع داشت. بچههای حشد الشعبی تعریف میکردند که در عملیاتها، درگیریهای سختی پیش میآمد؛ ولی حاج قاسم و ابو مهدی با وجود حجم سنگین آتش و درگیریها شهید نمیشدند.
نگاه فراجناحی سردار
از نظر سیاسی هم اهل جناحبازی نبود. کاش دیگران هم از عاقبتبهخیری او درس میگرفتند و او را الگوی خود قرار میدادند. واقعاً فراجناحی و ولایتی محض بود. خیلی وقتها با ایشان همسفر بودم، برخلاف اینکه بعضیها تصور میکردند، اصلاً خطی برخورد نمیکرد و تابع محض ولایت بود. بینش سیاسیاش بسیار عمیق بود و قدرت نفوذ زیادی داشت. همه را دوست داشت و با همه رفیق بود. میگفت هنر ما این است که همه را با انقلاب همراه کنیم.
قربانی اسلام و انقلاب
شاید تقدیر الهی بود که آمریکاییها مستقیم آنها را با آن وضعیت شهید کنند که دنیا به بزرگیشان پی ببرد و خونشان تحولی ایجاد کند و زمینهساز ظهور حضرت باشد. از طرف دیگر هم موجب اخراج آمریکاییها شود و مشکلاتی هم که در داخل کشور یک سری افراد به وجود آورده بودند؛ مهار شود. خدا این قربانی بزرگ را بهعنوان خون بهای تقویت جمهوری اسلامی گرفت. مثل حاج قاسم و ابومهدی سخت پیدا میشود. خداوند روحشان را شاد کند.
گفتنی است کتاب «تاریخ شفاهی دفاع مقدس: مخابرات غرب و شمال غرب» روایت حسین باقری به قلم سید سعید الفتی امسال به همت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس رونمایی شده است.