به گزارش همشهری آنلاین ماجرای مادری برای طبیعت از سوی کبری رستمزاده، با یک تومور سرطانی آغاز شد. روزی که قصد کرد طبیعت را از زباله و آلودگی پاک کند تا تن و بدنش هم همچون طبیعت پیرامونش پاک شود. نتیجه معجزهآسای این نیت باعث شد که از همان دو دهه پیش تا کنون، رستمزاده در پی کسب اطلاعات و دانش درباره زندگی سازگار با طبیعت برود و دانش خودش را خانه به خانه با اهالی روستا در میان بگذارد؛ از زادگاهش در روستای شمشیر در شهرستان مرزی پاوه استان کرمانشاه شروع کرد و حالا بین اوراماناتیها زبانزد است.
چشمه روستای هجیج
هراسان و دست خالی از مطب دکتر بیرون آمد. نه امیدی به تیغ جراحی داشت و نه کوچک شدن تومور سرطانی. به پسر یک سالهاش نگاهی انداخت و دلش مچاله شد. با همسرش راهی داروخانه شد تا شاید تزریق آمپولها، از پس رشد تومورها بربیاید. اوایل دهه ۸۰ بود و تهیه آمپولهای خاص هم داستانی بود پر آب چشم. در همین رفت و آمدها به پیشنهاد همسرش دل داد: «بریم امامزاده سید عبیدالله و شفا بخواهیم.» امامزادهای در روستای هجیج در غرب پاوه و در کنار رودخانه سیروان که به امامزاده «کوسه هجیج» معروف است.
«در همان حال که نشسته بودم و با خدا راز و نیاز میکردم، چشمهای را دیدم که پر از زباله و پلاستیک شدهبود. دو ساعت طول کشید تا با همسرم چشمه از زباله پاک کردیم. مثل آینه تمیز شد. پس از اینکه چشمه را تمیز کردیم، گفتم ای کاش بدن من هم از مریضی پاک شود.»
سد داریان که ساخته شد، چشمه زیر سد رفت. اما رسم زندگی کبری رستمزاده با همان نیت ادامه پیدا کرد؛ پاک کردن طبیعت از آلودگی. میگوید: «از آن روز تا حالا ۳ بار زیر تیغ جراحی رفتم. این تومور مسیر زندگی مرا با طبیعت آشتی داد و بعد از بین رفت.»
سبک زندگی پسماند صفر، روستا به روستا
آن روزها دسترسی چندانی به اطلاعات درباره استفاده کمتر از پلاستیک یا تفکیک پسماند نبود. کبری رستمزاده هم که به دلیل همزمانی روزگار درس و مشق و مدرسهاش با آتش و خمپاره جنگ تحمیلی در یک روستای مرزی مجبور به ترک تحصیل شدهبود، خواندن و نوشتن را دوباره شروع کرد و در مسیر حفظ طبیعت قدم برداشت.
«بسیاری از کارها را به تجربه یاد گرفتم. چون منبع آموزشی نداشتم. مثلا غذای سوخته را جلوی آفتاب میگذاشتم تا روغنش خشک شود و بعد تفاله را در جایی که دور از آب و چشمه باشد زیر خاک دفن می کردم تا تجزیه شود. حرف همیشگی من به دو پسرم این است که هر چقدر برای من مادرتان احترام قائلید، به طبیعت هم احترام بگذارید.»
چند سالی است در خانه آنها سطل زباله تر نیست، تفکیک زباله خشک و تر که جای خود را دارد. از پوست میوه برای دامداریها خشکاله و کمپوست درست میکند. کارگاههای آموزشی را در مساجد روستاها برگزار میکند یا به خانه روستاییان میرود و از راه و رسم آلوده نکردن طبیعت با زباله و پلاستیک میگوید.
در کارگاههای آموزشی مباحثی از جمله مدیریت پسماند، سبک زندگی پسماند صفر، تفکیک از مبدا، تهیه کمپوست، جایگزینی کیسههای پارچهای برای خرید و تاثیر سبک زندگی پسماند صفر بر سلامت محیط زیست و روان را مطرح میکند.
شاخههای درخت ارغوان
«طبیعت یا به زبان کردی «ژینگه» که نباشد زندگی هم نیست. گردشگران زیادی به اورامانات میآیند و برخی مواقع به طبیعت آسیب میزنند. یادمان باشد که طبیعت جای زندگی است نه زباله.» رستم زاده به همراه اهالی روستاها و خانواده، آخر هفته را به کوهستانهای «تته» یا «سردره» میروند و طبیعت را از زباله پاک میکنند به امید اینکه دیگر کوهنوردی زباله را در طبیعت رها نکند.
او در منطقه هورامان، تا کنون ۵۰۰ نهال بلوط کاشتهاست. ظروف میوهخوری و پذیرایی در خانه کبری رستمزاده هم از هنر دست زنان روستای داریان است.
«سبدبافی با چوب درخت ارغوان بسیار زیباست و به جای استفاده از ظروف پلاستیکی تا جایی که امکان داشته باشد از ظروفی استفاده میکنم که از شاخههای درخت ارغوان ساخته شده باشد. هم سازگار با طبیعت است و هم عمر طولانی دارد.»
بیشتر بخوانید:
اینجا مزرعه عروسکهاست | عروسک ساز یزدی خودش هیچ وقت عروسک بازی نکرده است