به گزارش همشهری آنلاین، در اقتصاد ایران، ما به میزانی که بخشهای اصلی اقتصاد شامل صنایع شامل صنعت و معدن و ساختمان، نفت و گاز، کشاورزی و خدمات بر اندازه کیک اقتصاد میافزایند، در بازه زمانی مشخص شاخص رشد آن بخش ارزیابی و به ۲ صورت کلی رشد اقتصادی با نفت و بدون نفت سنجیده میشود. چرا که ارزش اقتصادی ایجاد شده با نفت در کشورهای صادرکننده نفت، بیشتر متاثر از متغیرهای بیرونی نظیر نوسان قیمت نفت است، از ارزش اقتصادی بدون نفت جدا محاسبه و اعلام میشود تا وزن اقتصاد کشور را نشان دهد.
شاخص رشد اقتصادی به عنوان یکی از دماسنجها قلمداد میشود که اثر آن بر دیگر شاخصها نظیر روند توسعه یافتگی و افزایش رفاه در یک جامعه را نمایان سازد و به هر میزان که این دماسنج بیانگر بزرگتر شدن اقتصاد کشور ناشی از تولید واقعی ثروت و بهرهوری باشد و نه ناشی از صرف فروش مواد خام، نشان از رشد باکیفیت و مستحکم دارد.
فرض کنید که گفته شود بخش عمدهای از رشد و بزرگتر شدن اندازه اقتصاد ایران ناشی از ارزش افزوده بخش نفت بوده و بدیهی است که کیک پخته شده بوی نفت میدهد و ممکن است در اثر شوکهای بیرونی از جمله تنگناهای بینالمللی یا نوسان قیمت فروش نفت، رشد اقتصادی دچار افت شود. یا اینکه ارزش افزوده بخش کشاورزی همواره در معرض نوسان میزان بارشها و خشکسالی و شکنندگی منابع آبی قرار دارد.
اما چرا به شاخص رشد اقتصادی، به اصطلاح کیک اقتصاد گفته میشود؟ به واقع این اصطلاح یک تمثیلی برای بیان روشن وضع اقتصادی یک کشور است و به هر میزان که این کیک بزرگتر باشد، اثر آن بر رفاه عمومی به شکل عدالت در توزیع ثروت بهتر نمایان میشود و از تجمیع ثروت در بخش یا نزد گروههای خاصل جلوگیری خواهد شد. فرض کنید شما یک کیک پختهاید برای ۴ نفر از اعضای خانواده و ناگهان میهمان وارد خانه شود، شما چارهای ندارید مگر اینکه کیک را بین همه تقسیم کنید و تکههای کوچکتری برای هر نفر در نظر بگیرد.
حال تصور کنید که کیکی که آماده کرده باشید، مواد آن به اندازه نباشد و شیرینی آن بیش از حد باشد، بدیهی است که این کیک باکیفیت و مطلوب نیست. وقتی اقتصاد یک کشور در یک افق و روند بلندمدت نظیر دهه ۹۰، رشد نزدیک به صفر را تجربه و با تورم بالا مواجه باشد، اثر نهایی این رشد اندک به معنای کوچکتر شدن اندازه و وزن اقتصاد و کاهش شاخص رفاه عمومی خواهد بود.