این تورنمنت برای ایران، اهمیت زیادی دارد؛ از سرمربی که قبلا یک‌بار روی نیمکت تیم ملی شکست خورده و حالا برای جبران آن شکست به میدان قدم می‌گذارد و همه اعتبارش را در این راه گذاشته است تا بازیکنان یک نسل جذاب که شاید این آخرین فرصت‌شان برای بردن یک جام ارزشمند باشد.

همشهری آنلاین- مثل همان روزی که خداداد، باز هم روی زمین سرنوشت را به سود ما تغییر داد. مثل همان روزی که با حمید، اشک ریختیم و با مهدی، به عمق دفاع حریف زدیم. این تیم ملی ایران است. تیمی برای همه ما. پسرهای ماجراجویی که می‌خواهند دنیا را بلرزانند. مگر ما به جز هم، چه‌کسی را داریم؟ مگر چه‌کسی با ما، این همه هم‌سرنوشت‌ است؟ مگر چه‌کسی را می‌توان این‌همه دوست داشت؟ سال‌ها کنار هم خندیده‌ایم و اشک ریخته‌ایم. حالا هم هیچ‌چیز عوض نمی‌شود. حالا هم کنار یکدیگر می‌ایستیم تا حسی از غرور را تجربه کنیم. کنار هم می‌ایستیم تا کسی حریف‌مان نشود. تا دنیا را مال خودمان کنیم. تا جام را در آغوش بگیریم و از صمیم قلب، فریاد بکشیم.

تا پای جان، برای ایران؛ چه شعاری از این زیباتر؟ چه شعاری از این گویاتر؟ اینجا دیگر رنگ‌ها مهم نیستند. اختلاف‌نظرها مهم نیستند. درگیری‌ها مهم نیستند. اینجا دیگر، فقط ایران است که اهمیت دارد. اینجا دیگر، فقط تیم ملی است که مقصد همه علاقه‌ها، نگرانی‌ها و دلهره‌ها خواهد بود. تیمی برای همه مردم ایران. همه مردمی که سال‌ها پا به پای آن، در نبردهای مختلف شرکت کرده‌اند. با بردهایش غرق در غرور شده‌اند و با باخت‌هایش، در اقیانوسی از جنس بهت بی‌پایان فرورفته‌اند. این تیم ملی ماست، تیمی برای همه ایران، از شمالی‌ترین نقطه تا جنوبی‌ترین نقطه، از شرقی‌ترین روستا تا غربی‌ترین شهر. این تیم ملی ایران است، تیمی که تا پای جان پایش می‌ایستیم، تیمی که ضربان قلب مردم به آن گره خورده است، تیمی که نبض همه به شکل منظمی با آن تنظیم شده و باز هم خواهد شد.

روی لباس ستاره‌های تیم، همین جمله را نوشته‌اند؛ جمله‌ای از جنس جان و ایران. که اگر جان، مهم‌ترین دارایی باشد، باز هم می‌شود برای خاک از آن گذشت. درست همان کاری که شهدا برای این خاک انجام دادند. همان کاری که هنوز هم پسران و دختران نسل جدید، حاضر به انجامش هستند.

این تورنمنت برای ایران، اهمیت زیادی دارد؛ برای همه اعضای تیم و شاید برای همه مردم کشور. از سرمربی که قبلا یک‌بار روی نیمکت تیم ملی شکست خورده و حالا برای جبران آن شکست به میدان قدم می‌گذارد و همه اعتبارش را در این راه گذاشته است تا بازیکنان یک نسل جذاب که شاید این آخرین فرصت‌شان برای بردن یک جام ارزشمند باشد. تک تک نفرات تیم، با همه وجود در این جام به میدان خواهند رفت، نفراتی که می‌دانند نباید این فرصت ویژه را از دست بدهند. چنددستگی‌ها در تیم هم دیگر از بین رفته و حالا دیگر همه به این فکر می‌کنند که وقت برنده بودن، همین حالا خواهد بود، نه فردا و نه روزی دیگر.

بازی اول، بازی چندان سختی نیست اما همیشه شروع، بی‌نهایت مهم به‌نظر می‌رسد. باید از همین حالا، با همه قدرت به زمین برویم. باید از همین حالا، همه‌چیز را در زمین بگذاریم. باید از همین حالا نشان بدهیم که چه تیم درخشانی هستیم. تیمی که می‌خواهد همه‌چیزش را در زمین بگذارد، شبیه سربازی که در آخرین خشابش، گلوله‌ای باقی نخواهد ماند. از همین امشب، یک تیم خواهیم بود، یک تیم خوب، یک تیم درخشان. اینجا زمانی برای ایران است، زمانی برای درخشیدن، زمانی برای متحد بودن. داستان تیم ملی و جام ملت‌ها، از همین حالا شروع خواهد شد، یک تیم پرامیدوار و یک مربی مصمم و ۸۰میلیون قلب منتظر. پس تا پای جان، برای ایران...