همشهریآنلاین - گروه سیاسی: تحولات اخیر در سرزمینهای اشغالی و بحران گریبانگیر محور غربی – صهیونیستی در دریای سرخ زمینهساز گمانهزنیهای بسیاری درباره نظم تازه جهانی با نقشآفرینی بازیگران منطقهای شدهاست، چراکه بسیاری از تحلیلگران معتقدند آنچه از پس تحولات جاری نمایان میشود، افول قدرت هژمونیک آمریکا و ظهور قدرتهای جدید منطقهای و جهانی است.
چشمانداز ژئوپلتیکی جهان
پایگاه «نشنال اینترست» در تازهترین گزارش خود، به بررسی تحولات جهانی و شکلگیری روندهای نوین در ساختار نظام بینالملل پرداخته؛ تحلیلی که معتقد است گسترش نقش «قدرتهای متوسط» در جهان چندقطبی درحال تحول، چالشها و فرصتهایی را برای بازیگران جهانی ایجاد میکند.
«علی ممدوف»، تحلیلگر اقتصاد و امنیت منطقه اوراسیا از دانشگاه جان هاپکینز دراین گزارش با اشاره به چشمانداز ژئوپلتیک نوین در سطح جهانی، آنهم با توجه به گسترش «گروه بریکس» و پیوستن اعضای جدید به آن، ازجمله ایران، براین اعتقاد است که در سال جدید میلادی، با توجه به گسترش «بریکس» به ایران، عربستانسعودی، امارات متحده عربی، مصر و اتیوپی، چشمانداز ژئوپلتیکی جهان دستخوش تغییر و تحول شدهاست.
وی تاکید میکند که این تحول، توجه تازهای را به «پیکربندی مجدد نظم جهانی»، «صعود نظم چندقطبی» و «نقش تأثیرگذار روزافزون قدرتهای میانی» جلب کردهاست؛ «قدرتهای میانی با وجود تواناییهای محدودشان در مقایسه با قدرتهای بزرگ، بهصورت استراتژیک از توزیع قدرت جهانی درحال تحول استفاده میکنند تا فرصتهایی را برای خود تضمین کنند».
نقش آفرینی قدرتهای متوسط
ممدوف دراین گزارش با اشاره به اینکه قدرتهای بزرگ برای «نفوذ جهانی» به قدرتهای میانی تکیه میکنند، معتقد است: «قدرتهای متوسط در بازیهای قدرت شرکت میکنند و بین «همکاری» و «مخالفت» برای پیشبرد منافع خود در نوسان هستند».
وی تاکید میکند که رقابت شدید میان قدرتهای بزرگ، زمینه مساعدی برای قدرتهای میانی فراهم میکند تا نفوذ خود را نشان دهند؛ موضوعی که از یکسو زمینهساز «بررسی انتقادی پویایی درحال تحول در روابط بینالملل» میشود و ازسوی دیگر ضرورت اتخاذ رویکردی ظریف در مواجهه با جهان چندقطبی روبهگسترش را یادآوری میکند.
وضعیت در جهان دوقطبی
این تحلیلگر اقتصاد و امنیت اوراسیا با اشاره به اینکه پساز جنگجهانی دوم، جهان به دو «قطب قدرت» تقسیم شد و قدرتهای میانی وادار به همسویی با ایالاتمتحده یا اتحاد جماهیر شوروی شوند؛ ادامه میدهد که درآن مقطع سیاستخارجی مستقل واقعی برای قدرتهای متوسط تقریباً وجود نداشت، اما فروپاشی شوروی دو انتخاب پیشروی آنها قرار داد؛ «همسو شدن با نظم جهانی تحت رهبری آمریکا» یا «دنبال کردن یک مسیر مستقل».
ممدوف میافزاید: «با اینحال، انتخاب راه مستقل دربرابر تنها ابرقدرت جهان، خطر کنار گذاشتن «ضمانتهای امنیتی» و «منافع اقتصادی» ناشی از «همسویی» را به همراه داشت. در نتیجه، بسیاری از قدرتهای میانی با نظم تحت رهبری آمریکا همسو شدند و فعالانه در سازمانهای بینالمللی شرکت کردند».
دلایل تغییر پارادایم جهانی
وی با تاکید بر اینکه با کاهش نفوذ نسبی جهانی آمریکا، نظم تکقطبی بهتدریج از میان رفت، معتقد است: «عواملی مانند افزایش قدرت اقتصادی چین و توانایی آن در جذب متحدان، بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸، هزینههای قابلتوجه آمریکا در طول جنگهای عراق و افغانستان و توانمندسازی کلی قدرتهای میانی به این تغییر پارادایم کمک کردند».
ممدوف به این نکته هم اشاره میکند که کاهش نفوذ جهانی آمریکا، چالشهایی را نیز برای این کشور و متحدانش در پیشبرد منافع جمعیشان در سراسر جهان بهدنبال داشته و سبب شکلگیری گروهی از «قدرتهای متوسط» شده که تمایل بیشتری به انجام اقدامهای جسورانه دارند.
وی با اشاره به اینکه «ارتباط» و «اطمینان» روزافزون قدرتهای میانی نشاندهنده تغییر به سمت «چندقطبی» است، تاکید میکند: «در دنیای چندقطبی، قدرتهای میانی گزینههای بیشتر، استقلال و در نتیجه اهرمهای بیشتری بهدست میآورند. این به معنای افزایش قاطعیت و خروج از اطاعت بیچون و چرا به یک طرف است. قدرتهای میانی در مناطق مختلف، علاقه شدیدی به برتری منطقهای نشان میدهند».
چالشهایی که برای آمریکا ایجاد میشود
این تحلیلگر اقتصاد و امنیت اوراسیا معتقد است پرداختن به نظم جهانی درحال تحول مستلزم آن است که آمریکا و متحدانش، پویایی درحال تغییر را بهصورت واقعبینانه تصدیق کنند؛ «قدرتهای میانی در انتخاب شرکایشان اهرمهایی بهدست میآورند که بهصورت بالقوه چالشهای جدیدی را برای آمریکا ایجاد خواهد کرد و سبب میشود این قدرتها در پیگیری خواستههای خود قاطعتر شوند».
ممدوف با تاکید بر اینکه دورانی که آمریکا میتوانست بدون هیچ زحمتی «پایبندی» و «پشتیبانی» قدرتهای میانی را تضمین کند، درحال محو شدن است، معتقد است «واشنگتن بهجای گزینش بیشازحد در انتخاب شرکای منطقهای، باید بر شناسایی قدرتهای فعال منطقهای متمرکز شود که مایل به همکاری در موضوعهای خاص هستند».