به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس روایت حسن روحانی از روزهای نخستین رهبریِ حضرت آیتالله خامنهای:
پس از انتخاب آیتالله خامنهای [به رهبری] و اعلام ختم جلسه بلافاصله من خدمت ایشان رسیدم و در همان مکان جلسهی خبرگان به ایشان تبریک گفتم. البته حال ایشان منقلب بود و اشک در چشمانش حلقه زده بود و سپس موقع اذان شد و نماز مغرب و عشا به امامت ایشان برگزار شد.
چند روز بعد از این جلسه که من خدمت ایشان رسیدم گفتند ظهر روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ که من نماز خواندم، پیش خدا التماس کردم که این بار به دوش من نیفتد.
بعد از انتخاب آیت الله خامنهای به رهبری چند روز بعد در ساختمان ریاست جمهوری رهبری که همچنان رئیس جمهور هم بودند خدمت ایشان رسیدم. ایشان به من فرمود، من بعد از رأی خبرگان پیش خداوند با تضرع دعا کردم که هر چه حب و بغض نسبت به افراد داشتم، خدا از دلم بیرون کند امیدوارم این دعا مستجاب باشد. راجع به افرادی هم به مناسبتی صحبت شد، ایشان گفت من امروز دیگر فرد قبلی نیستم.
جلسه مشاورین که آقا بعد از رهبری تشکیل داده بود، جلسهای بود با حضور آقایان جنتی، حاج احمد آقا خمینی، مهندس موسوی، کروبی، ناطق، عبدالله نوری، باهنر، من و آقای حجازی. یک شب که جلسه ما تمام شده بود، آقای باهنر رفت خدمت آقا نمیدانم راجعبه فردی چیزی گفت که آقا با تشر گفت برای من دیگر مسأله حزبی و جناحی مطرح نیست. آنجا هم گفت که من از خدا خواستم حب و بغض جناحی و حزبی از دلم بیرون کند و این دعا مستجاب شده است.
مدتی هر هفته، بعد دو هفته یکبار این جلسهی مشورتی بود که جلسهای جدی بود و مباحثی مطرح میشد تصمیمگیری میشد. مثلا رهبری که انتخاب شدند عنوان ایشان در روزنامهها و صدا و سیما «رهبر جمهوری اسلامی» بود. در یک جلسه بحث شد که ایشان رهبر انقلاب اسلامی باشد یا رهبر جمهوری اسلامی، بحث شد که برخی از رهبران نهضتهای اسلامی منطقه از جمله حزبالله لبنان گفتهاند اگر عنوان آقا فقط به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران باشد ایشان چطوری میخواهد نهضتها را رهبری کند؟ این در صورتی امکان دارد که ایشان رهبر انقلاب اسلامی باشد و شعاعش از فضای کشور فراتر باشد. خیلی بحث شد در نهایت اکثریت رأی دادند که [عنوان رسمی ایشان] «رهبر انقلاب اسلامی» باشد.
حسن روحانی در مصاحبه با آگاهی نو گفت: نقشی که رهبری دارد، فوقالعاده است در کشور. در مقاطعی اگر تصمیم ایشان نبود، ممکن بود ما وارد جنگ شویم. ممکن است آن تصمیم به پیشنهاد شورای عالی امنیت ملی باشد این مهم نیست چون در نهایت با امضای رهبری لازم الاجرا میشود و ایشان تصمیم میگیرد. اگر رهبری تصمیم نمیگرفت، ممکن بود در داستان ائتلاف آزادسازی کویت ما وارد جنگ شویم و جنگ دامن ما را بگیرد. عدهای میگفتند که این صدام دیگران صدام نیست، الان خالد بن ولید است. باید با آمریکا وارد جنگ شویم به کمک صدام. نظر شورای عالی امنیت ملی غیر این بود و در نهایت رهبری تصمیم گرفتند که سیاست ما «بیطرفی فعال» در این جنگ باشد. بنابراین نقش رهبری بسیار مهم است، در جنگ و صلح و بسیج نیروها، همچنین تعیین سیاستهای کلی نظام.