به گزارش همشهری آنلاین، در آستانه دوازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی قرار داریم و نقل محافل سیاسی و رسانهای کشور به شکل مستقیم و غیرمستقیم به این مقوله بسیار مهم اختصاص دارد. رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای هم درباره این انتخابات حساسیت مضاعفی را بروز دادند و از حدود یکسال پیش از انتخابات نسبت به حضور در این کارزار سیاسی اشاره داشتند. برای بررسی بهتر فضای سیاسی کشور و تحلیل انتخابات پیشرو با حسین کنعانی مقدم فعال سیاسی اصولگرا گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
مرصاد در پیش داریم
رهبری معظم انقلاب، اینبار بسیار زودتر از موسم انتخابات به حضور در این کارزار سیاسی اشاره داشتند، به نظر شما علت این حساسیت آیتالله خامنهای نسبت به انتخابات اسفندماه چیست؟
شرایط انتخابات اسفند ماه امسال، شرایط بینظیری است، چه از نظر داخلی و چه از نظر بینالمللی. حساسیت این انتخابات به قدری بالاست که من اسم آن را «مرصاد سیاسی» انقلاب اسلامی گذاشتهام. چرا که تمامی گروههای سیاسی ضدجمهوری اسلامی و افرادی که زخم خورده از انقلاب هستند، سعی کردند با دستبهدست هم دادن و پیادهسازی استراتژی جداسازی مردم از دولت و کاهش مشارکت اهداف خود را پیگیری کنند و با موجسواری بر روی کاهش مشارکت، مقبولیت نظام را هدف بگیرند و برای سایر اقدامات خود زمینهسازی داشت بباشند.
بیدارباش رهبری
مقام معظم رهبری در سخنان اخیر خود از این هدف پردهبرداری کردند که آمریکا، اسرائیل و دشمنان انقلاب سعی دارند که مردم را از انتخابات دور کنند. به هرحال الفبای قدرت و سیاست به این موضوع اشاره دارد که نظامی که از مقبولیت و توجه مردمی برخوردار است و در آن افراد به تصمیمات حکومت اعتنا میکنند، از قدرت هم برخوردار است که یکی از جلوههای همین مقبولیت انتخابات است.
از این جهت مقام معظم رهبری امسال حساسیت خاصی روی انتخابات داشتند و در سخنان خود دکترین و نظریه حضرت امام(ره) را تبیین نمودند که در آن حضور مردم و استمرار آن مقبولیت و در پی آن قدرت را برای نظام به وجود خواهد آورد. دشمنان از خیلی قبلتر در مورد این کارزار سیاسی برنامه داشتند و حتی اتفاقات پاییز سال گذشته را نیز میتوان به عنوان آتشهای دشمن شناسایی کرد و شناخت. دقیقا در همین راستاست که رهبر انقلاب بیدارباش و هشدار جدیای را نسبت به حضور مردم در انتخابات اظهار داشتند و از همه کسانیکه دارای تریبون و مخاطب هستند خواستند که با روشنگری و تزریق امید از مردم بخواهند که در این انتخابات پای صندوقهای رأی بیایند و از این حق شرعی و قانونی خود بهرهمند شوند.
دشمن میخواهد رأی اولیها را از صندوق رأی دور کند
یکی از قشرهایی که دشمن به شدت روی آنها کار میکند، جوانان موسوم به رأی اولیها هستند. دشمن به شدت روی این افراد کار میکند تا برای آنان چنین بنمایاند که اصلا رأی دادن چه فایدهای دارد؟ یا چرا باید برویم و رأی دهیم؟ در پاسخ به این شبهه و فضاسازی پاسخ من این است که کسی که رأی میدهد در اصل میگوید «من هستم»! به تعبیری هست بودن و اعلام موجودیت شخص این است که در ایجاد سرنوشت خود سهیم باشد و رأی دادن در انتخابات یکی از آن مواضع است.
در پاییز 1401 به بخشی از سرمایه اجتماعی لطمه وارد شد
به نظر شما اتفاقات پاییز سال گذشته بر مشارکت مردمی امسال اثری گذاشته است؟
اتفاقات پارسال در حقیقت تداوم وقایع فتنه 88 است. دشمن سعی کرد به وسیله یک جنگ ترکیبی که متشکل از جنگهای رسانهای، اطلاعاتی، سیاسی و... است بر روی جمهوری اسلامی فشار بیاورد، به تعبیری اتفاقات سال گذشته یک آزمایشی بود تا دشمن ببیند میتواند روی موج برخی مطالبات مردمی سوار شود و آن را به نفع خود بگیرد و تا براندازی نظام پیش رود یا خیر. آنها از یک اتفاق ساده یک شورش شهری ساختند و به تعبیری از کاهی میخواستند کوهی بسازند؛ بماند همان افرادی که پارسال دائم درحال بیانیه دادن علیه جمهوری اسلامی بودند این روزها در قبال کشته شدن 25هزار فلسطینی در غزه سکوت اختیار کرده و حتی در مواقعی آنها را تشویق هم میکنند.
دشمن قصد داشت در راستای اتفاقات گذشته ناکارآمدی نظام را القا کند که جمهوری اسلامی هیچ راه اصلاحی ندارد و قصد داشت به بهانههای مختلفی بخشی از افراد را به کف خیابانها بیاورد. به نظر من اتفاقات پاییز 1401 به خوبی ضعف احزاب سیاسی را نشان داد که نتوانستند به شکل شایسته اهداف و وظایف خود را که پل ارتباطی بین دولت و ملت باشد عملی سازند و اگر این کار و وظیفه به خوبی از سوی آنان شکل میگرفت دیگر نیازی نبود مردم برای موضوعاتی به کف خیابانها بیایند. همچنین نخبگان جامعه ما هم گرفتار غبارآلودگی فضا شدند و واکنشی صحیحی از خود نشان ندادند و دشمن هم از همین ضعفها بهره برد.
حقیقت ماجرا این است که وقایع پاییز 1401 موجب شد سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی دچار صدمه شود و نیاز داریم تا این صدمه و زخم ترمیم یابد. مضاف بر اینکه حادثه پاییز سال قبل تجربهای برای سیاسیون، احزاب، مسئولین، تشکلات و نخبگان بود، و آن تجربه این است که در اتفاقات این چنینی در زمین دشمن و در راستای اهداف آن بازی نکنند.
مقبولیت همیشه در پای صندوقهای رأی نیست
آیا میتوان مشارکت زیر 50 درصدی در انتخابات را دلیلی بر بحران مقبولیت مردمی جمهوری اسلامی تلقی کرد؟
در همه کشورهای دنیا به هرحال مسأله دموکراسی و حضور مردم اهمیت دارد و اگر در مشارکت 20 درصدی یا 30 درصدی هم انتخابات آنها شکل بگیرد، لطمهای به مقبولیت آنان وارد نخواهد شد. اما برای ما که همواره حضور مردم را برای تثبیت و تداوم انقلابمان مهم میدانیم موضوع حضور مردم از حساسیت خاصی برخوردار است. اما سؤال مهم در این مقام این است که آیا مقبولیت حکمرانی فقط محدود به صندوقهای رأی است یا این که با معیارهای دیگری هم میتوان مقبولیت مردمی را سنجید؟ به نظر میرسد صرفا مقبولیت را نباید محدود به صندوقهای رأی دید و از آن طریق نباید مقبولیت جمهوری اسلامی را بررسی کرد. چرا که ما شاهدیم در سایر اتفاقات و شرایط حساس دیگر مردم با حضور پررنگ از نظام و انقلاب دفاع میکنند، از راهپیماییهای مناسبتی گرفته تا التهابات سیاسی و اجتماعی که مردم با حضور جدی و برجسته از نظام جمهوری اسلامی دفاع کردند. البته برای ما حضور پای صندوقها و بالا بردن این آمار دارای اهمیت است و باید آن را افزایش داد، ما رکورددار حضور مردم پای صندوقهای رأی با 98 درصد هستیم. ولی باید برای مردم موضوع حضور در انتخابات و اهمیت آن را تبیین کرد تا افراد بدانند این حضور و رأی چه تأثیر مهمی میتواند داشته باشد. به دوستی عرض کردم تو اگر میخواهی انتقام سخت بگیری باید بدانی همین حضورت پای صندوق رأی شلیکی مستقیم به تل آویو است.
بیایید فرض بگیریم مشارکت امسال در انتخابات مجلس به زیر 30 درصد رسید؛ آیا این را لزوماً باید متوجه عدم مقبولیت جمهوری اسلامی بین مردم ایران کرد یا این که کاهش مشارکت به ضعف عملکرد سیاسی برمیگردد؟ من میگویم مقبولیت را در همراستایی با اهداف نظام جمهوری اسلامی باید دید، به طور مثال اگر دشمن به خاک این کشور حمله کند شاید شخصی که یکبار هم پای صندوقهای رأی نرفته است بیاید و جانش را فدای خاک این کشور کند، در این مقام آن فرد با جمهوری اسلامی همافق و همراستا هستند و باید همین را دلیلی بر مقبولیت دانست.
نقش حکمرانی در افزایش مشارکت
به نظر شما برخی نهادهای دولتی و حکومتی مثل شورای نگهبان یا وزارت کشور چگونه در بالا بردن مشارکت مردمی میتوانند نقش ایفا کنند؟
سه عنصر مؤثر در انتخابات وجود دارد: انتخاب شوندگان، انتخابکنندگان و نهادهایی که مسئولیت اجرا و بسترسازی انتخابات را بر عهده دارند. رهبری معظم هم دقیقا در همین راستا است که چهار مؤلفه اساسی در انتخابات که متشکل است از سلامت، امنیت، مشارکت و رقابت را بیان کردند و بدانها توجه دادند. بخشی خود مردم رأی دهنده هستند که آحاد جامعه را در برمیگیرند و اگر ما بستر را برای ایجاد حضور فراهم کنیم و موانعی را که مانع از مشارکت است را کنار بگذاریم یا رفع کنیم بیشک این حضور مؤثرتر و پررنگتر خواهد بود.
از آن طرف نهادهای حکمرانی هم میتوانند در افزایش یا کاهش مشارکت نقش مؤثری را ایفا کنند، به طور مثال، برخی اقدامات و اتفاقات مثل گرانیها، سهمیهبندیها و... موجب میشود رغبت و تمایل افراد برای حضور در انتخابات کمرنگتر شود. در دیداری که سران احزاب سیاسی با رئیس جمهور داشتند همین موضوع را بنده مکتوب خدمت آقای رئیسی بیان کردم. بخش دیگری هم که بسیار پراهمیت است، موضوع انتخابشوندگان است. بیشک اگر در لیست نمایندگان افرادی باشند که برای خدمت و کار مردم حاضر به رقابت شدند و هدفشان تکیه زدن به صندلی نمایندگی به جهت حقوق و مزایای بیشتر نیست، طبیعی خواهد بود که این مشارکت افزایش پیدا کند. در سبد انتخاباتی اگر مردم ببینند، افراد حاضر در انتخابات بایستههایی نظیر تقید، تدین، سیاستورزی و... را ندارند نتیجه این میشود که افراد در انتخابات حاضر نشوند و رأی هم ندهند.
بایسته های مجلس رقابتی
مسأله دیگری که وجود دارد این است که هیچ عیبی متوجه این امر نیست که مجلس ما حداکثری نباشد و ما پیش روی خودمان یک مجلس رقابتی را ببینیم. برای همین بود که ما اعلام کردیم در این راستا شورای نگهبان یک نرمش قهرمانانه داشته باشد. همچنین مسأله مهم دیگر بحث نظارت بر انتخابات است. مردم اگر فضای امن و مطمئن انتخابات را درک کنند و چنین حسی نداشته باشند که رأی آنها نادیده گرفته میشود و همچنین برایشان تفهیم شود که در یک محیط رقابتی قرار دارند، بدون شک منجر میشود برای حضور پررنگ در انتخابات تشویق شوند. در همین راستا شورای نگهبان، وزارت کشور، نیروهای امنیتی و انتظامی میتوانند با ایفای وظایف خود، نقش برجستهای را در بالابردن مشارکت داشته باشند.
رقابتی بودن کارزار انتخاباتی باید چگونه باشد؟
قواعد سیاسی در بحث رقابتها یک بحث سیاسی است. به عبارتی فرد یا گروهی که قصد دارد در انتخاباتی سیاسی شرکت کند، باید توجه داشته باشد که این رقابت یکسری قواعدی را داراست که بخشی را قانون مشخص میکند و بخش دیگر این است که در مواجهه با مردم به این موضوع بپردازند که اگر درحال رقابت با فلان گروه سیاسی هستند، چه مزایایی نسبت به آنها دارند و قابلیتشان چیست. افراد و گروهها موظف هستند این مسأله را به شکل شفاف بیان کنند و «مصداق زاهدان کین جلوه در محراب و منبر میکنند/ چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند» نشوند.
برخی شکست که میخورند میگویند زمین کج است!
این موضوع را باید برای مردم مشخص سازند که آیا نمایندگان شایستگی برطرف کردن مطالبات مردمی را دارند یا خیر. شورای نگهبان، کف بایستههای صلاحیت را درنظر میگیرد اما این مردم هستند که در سطوح جدیتری به این که به چه کسی رأی بدهند وارد صحنه انتخابات میشوند. موضوع مهم دیگر این است که فضای رقابت باید به شکل مساوی و عادلانه به وجود بیاید، نمیشود در زمین بازی یکطرف شرایط مساعد باشد اما آنطرف شرایط مساعد نباشد، یا اینکه بازیکنان حریف را تحت فشار قرار داد، یا داوری را به صحنه آورد که ناعدالتی را عرضه میدارد و... تماشاگران دو طرف زمین، به منزله رأی دهندگان سیاسی، اگر فضای ناعادلانه را مشاهده نمایند بیشک واکنش نشان داده و چه بسا زمین مسابقه را به صحنه زد و خورد تبدیل کنند. بیشک فضا، باید یک فضای رقابتی باشد که همین رقابت یکی از جدیترین عوامل رشد مشارکت خواهد بود. البته ناگفته نماند، برخی میآیند، رقابت هم میکنند، اما شکست که میخورند، داد و قال به هوا میبرند که زمین کج است و میخواهند کلیت رقابت را زیر سوال ببرند.
زندگی و حیات یک انسان به این است که در سرنوشت خودش اثرگذار باشد و در ایجاد آن نقشی ایفا کند. انسانی که این حس را دارد که در اراده سیاسی جامعهاش وارد شود به همان موجودیت خود اشاره دارد. ما نباید بگذاریم در جامعه دو قطبی صورت بگیرد، این موضوعی است که به شدت مدنظر مقام معظم رهبری است، همچنین باید برخی از موانعی که از سوی حاکمیت ایجاد میشود را باید رفع کرد. به طور مثال در آستانه انتخابات وقتی اینترنت را گران میکنیم به مخاطب میگوییم تو حضور نداشته باش، تو نمیخواهد درگیر مسائل انتخاباتی شوی، چرا که تمام پیگیریها از سوی همین اینترنت است. یا بعد از چهل و اندی سال هنوز موضوع شفافیت رد صلاحیتهای شفاف نشده و ما نیاز به این شفافیتها داریم.