حتی وقتی به تمرینات سخت کششی می‌رسند، عزیزجان از المیرا و همسالانش عقب نمی‌ماند. المیرا و دیگر جوانان عضو گروه هم اصراری ندارند که‌تر و فرزی و انرژی جوانی خود را به رخ بزرگترهای جمع بکشند.

همشهری آنلاین- رابعه تیموری: همه آمده‌اند که ساعتی دور هم جمع شوند، در هوای پاک دم صبح نفسی تازه کنند، به بدنشان کش‌وقوسی بدهند و رخوت و کرختی خواب را از تنشان دور کنند. در این میان دیدارها هم تازه می‌شود و به گپ‌وگفتی کوتاه برای شروع یک روز تازه انرژی می‌گیرند. اینجا بوستان فدک اسلامشهر است و هر روز پیر و جوان برای ورزش صبحگاهی در این جا جمع می‌شوند.

بیشتر بخوانید:پویش یکشنبه‌های ورزشی؛ یک پیشنهاد جذاب صبحگاهی


کسانی که زودتر رسیده‌اند، در فضای مدور وسط بوستان مشغول دویدن و گرم کردن خود هستند. سرمای دم صبح باعث نشده لوازم ورزشی گوشه پارک بی‌مشتری بمانند و سحرخیزان آنها را قرق کرده‌اند. بارفیکس و اسکی فضایی مشتریان کم‌تری دارند، اما عزیزجان و چند نفری که کمی کم‌سن‌تر از او هستند، در حال اختلاط برای استفاده از دستگاه‌های چهار فرمان و دو فرمان انتظار می‌کشند.
منزل عزیزجان در کوچه شهامت است و چند کوچه‌ای با بوستان فاصله دارد، اما هر روز صبح به عشق ورزش با نوه اش ملیکا و دیگر اعضای گروه خودش را به اینجا می‌رساند. عزیزجان می‌گوید: «مسیر نوه‌ام دورتر از من است و می‌تواند برای ورزش به پارک نزدیک خانه اش برود، ولی اینجا ورزش کردن صفای دیگری دارد!» ملیکا می‌گوید: «اگر ورزش نکنم تمام روز کسل و بی‌حوصله هستم. تازه ورزش با مادربزرگ و دوستانم مزه دیگری دارد و بیشتر می‌چسبد!»

عکاس: امیر رستمی


یک جمع قدیمی

با سررسیدن مربی، خانم‌ها صف وسایل ورزشی را به آقایان می‌سپارند و خودشان را به محوطه ضلع شرقی بوستان می‌رسانند. خانم مربی با تیزبینی حرکات ورزشی را انتخاب کرده و بزرگترها و کوچکترهای جمع می‌توانند همپای هم این حرکات را انجام دهند. رخت و لباس اعضای گروه زمستانی و آزاد است، اما تعدادی از آنها هم برای ورزش صبحگاهی خود گرمکن و لباس ورزشی مخصوص تهیه کرده‌اند.
دورهمی سحرخیزان ورزشکار بوستان فدک سال‌ها پیش شکل گرفته و هنوز هم برقرار مانده است. در طول این سال‌ها عده‌ای به جمع آنها اضافه شده‌اند و تعدادی هم از محل رفته‌اند و دیگر نمی‌توانند هر روز و منظم خود را به این گعده ورزشی برسانند. مریم یکی از تازه‌واردان جمع است. او برای درمان افسردگی خود ورزش می‌کند و می‌گوید: «قبلا در خانه ورزش می‌کردم، اما از ورزش کردن لذت زیادی نمی‌بردم اما از وقتی دچار افسردگی شدم، به تشویق دوستم به اینجا می‌آیم و همراه دوستانم و اهالی محل ورزش می‌کنم.»

ذخیره انرژی

وسعت زیاد بوستان سبب شده در هر گوشه آن گروه‌های چند نفری تشکیل شود و در کنار هم به ورزش مشغول شوند. البته آقایان ترجیح داده‌اند جمعشان کوچک باشد و از چند نفر تجاوز نکند. تعدادی از آنها هم ورزشکار حرفه‌ای هستند و بعد از ورزش صبحگاهی به سراغ میز تنیس و زمین بسکتبال و والیبال رفته‌اند. داوود جزء مردان جوانی است که فقط به‌اندازه چند بار دویدن دور بوستان و چند حرکت ورزشی شتاب‌زده فرصت دارد و باید زودتر خود را به محل کارش برساند. او می‌گوید: «از ساعت ٩ صبح که به محل کارم می‌روم تا غروب پشت میز می‌نشینم و صبح‌ها تنها زمانی است که می‌توانم کمی تحرک داشته باشم و ورزش کنم.» وقتی ساعت به ٩ صبح می‌رسد، بوستان فدک حسابی خلوت شده و کسانی که صبح زود نای بلندشدن از رختخواب نداشته‌اند، آرام و سلانه‌سلانه در گوشه کنار پارک پیاده‌روی می‌کنند. حالا وقت پهن کردن سفره صبحانه پربرکت عزیزجان و تعدادی از مادربزرگ‌های ورزشکار در پیاده راه پشت وسایل ورزشی است و بوی عدسی داغ و نان بربری تازه کنجدی وسط سفره حسابی اشتها را باز می‌کند.