آسمان ۱۷۵ اولین ساخته محمدحسن حقیقت است که پیش از این چندین فیلم کوتاه را کارگردانی کرده است. او متولد ۱۳۷۶ و جوانترین کارگردان جشنواره چهل و دوم است و در این گفت وگو از چالشهای ساخت اولین فیلم بلندش میگوید:
از اولین تجربه فیلمسازی بگویید. برایتان چطور تجربهای بود؟
طبیعتا هر کاری اولین بارش سخت است، ولی شیرینیهای خودش را هم دارد. پرواز ۱۷۵ اولین فیلم بلند من محسوب میشود، اما پیش از آن چند کار کوتاه ساخته بودم و در چندین فیلم بلند و کوتاه به عنوان دستیار و برنامهریز و سرپرست گروه کارگردانی فعالیت داشتم. اما فیلم ۱۷۵ اولین تجربه کارگردانی فیلم بلند من بود که سختیهای خودش را داشت. در کنار این سختیها همراهی با عوامل حرفهای سینما در مقابل دوربین و پشت صحنه که بعضی از آنها دو برابر سن هنری من تجربه بازیگری و فعالیت در سینما را داشتند، از تجربههای خوب من در این فیلم بود. ما تعامل خوبی با هم داشتیم و روزهای شیرینی را با هم سپری کردیم و امیدوارم حاصل خوبی داشته باشد.
اصولا ایده فیلم چطور شکل گرفت؟
برای من دفاع مقدس بخشی از تاریخ ما نیست که مربوط به گذشته است. این دوران به امروز و فردای ما هم مرتبط است. میشود گفت ما در امتداد همان دفاع مقدس حرکت میکنیم و تبعاتش همچنان در کشور وجود دارد. برای من هم به عنوان کسی که در این کشور زندگی میکنم، دفاع مقدس همیشه دغدغه بوده و سعی کردهام در این فیلم در یک قالب نو و بدیع به یکی از موضوعات پیرامون این جنگ بپردازم. به نظرم همین قالب نو است که پرواز ۱۷۵ را نسبت به دیگر فیلمهای دیگری که در این ژانز ساخته شدهاند و همه آنها از آثار شریف سینمای ایران هستند، متفاوت میکند.
از زمانی که ایده اولیه فیلمنامه شکل گرفت تا وقتی که فیلمنامه کامل نوشته شد، دو سال وقت برد. ما در باره قسمتهای مختلف فیلمنامه مدتها تحقیق کردیم و با گروهی که فیلمنامه در باره آنها بود، یعنی مادران غواصان شهید، صحبت کردیم و سعی کردیم دغدغههای آنها در فیلمنامه بازتاب پیدا کند. امیدوارم در این زمینه موفق عمل کرده باشیم.
در مصاحبهای گفته اید فیلم جنگی ساختهاید بدون این که یک تیر در آن شلیک شده باشد. این موضوع را بیشتر باز میکنید؟
اول از همه بگویم که امیدوارم این حرف بد برداشت نشود. منظورم این نبوده که ما با شلیک و استفاده از ابزار جنگی در فیلم مشکل داشتهایم. کارهایی هم که به این شکل ساخته شدهاند، حتما کارهای با ارزشی هستند، ولی قالب کار ما در پرواز ۱۷۵ متفاوت است. در این فیلم ما به شکل مستقیم در جنگ حضور نداریم. به یکی از موضوعات پیرامون جنگ پرداختهایم. میشود گفت هرکدام از شخصیتهای فیلم ما در قسمتهای مختلف داستان، به نوعی با جنگ مربوط میشوند. ولی به شکل مستقیم در میدان جنگ نیستیم.
فیلم شما اشارهای به داستان یونس پیامبر دارد. در باره انگشتری است متعلق به یک غواص شهید که در دل یک ماهی پنهان شده و یک صیاد آن را کشف میکند. این اشاره چه کارکردی برای فیلمتان دارد؟
این تحلیلی است که در باره فیلم داده شده است. ولی مقصود ما چنین چیزی نبوده است. اگر فیلم را ببینید هم آن را تأیید نمیکنید. صرفا به دلیل خلاصهای فیلم است که منتشر شده است. در صورتی که چنین چیزی در فیلم وجود ندارد و اصلا ماجرا چیز دیگری است.
از انتخاب بازیگران بگویید. این گروه بازیگران که الان در فیلم حضور دارند، چطور انتخاب شدند؟
برای من یکی از مهمترین و شاید بتوانم بگویم شیرینترین چالشها در اولین فیلم بلند سینماییام همین انتخاب بازیگر بود. در این فیلم با چهار نسل از بازیگران سر و کار داشتم. بازیگران نوجوانی داشتیم که بعضی از آنها حتی یک بار هم مقابل دوربین نرفته بودند، بازیگران جوان داشتیم و همینطور بازیگران بزرگ و پیشکسوتی که ستاره بودهاند و هنوز هم هستند. طبیعتا کار کردن با این گروه و این چهار نسل سختیها و شیرینیهای خودش را داشت و برای من باعث افتخار بود.
جمشیدهاشم پور نقش متفاوتی در این فیلم دارد. از حضور او در این فیلم بگویید.
بله. با مشورتی که با دوستان داشتیم و بنا بر طرح و ایده فکر کردیم این نقش برای آقایهاشمپور خیلی مناسب است. خود او هم وقتی فیلمنامه را خواند خیلی مایل بود این نقش را بازی کند چون کار متفاوتی نسبت به نقشهایی که تا امروز اجرا کرده بود، به نظر میرسید. از نظر من هم چه بازی او در این فیلم درجه یک است و گریم متفاوتی هم دارد که به نقش کمک میکرد.