سالهاست که در کشور ما موسیقی به ابزاری برای تقویت بنیانهای ارزشی تبدیل شده است و همین خروج از هنر برای هنر موجب شده بسیاری از اهل موسیقی چندان دلخوشی از این سفارش دادنها و سفارش گرفتنها ندارند اما حقیقت ماجرا همیشه براساس این فرض نیست؛ بلکه بارها شده که آثار مناسبتی ماندگاری خلق شده است یا اینکه بسیاری از آثار ارزشی و مناسبتی به خواست خود هنرمند خلق شده است.
پوئم سمفونی روحالله ساخته بهزاد عبدی به مناسبت بیستمین سالگرد حضرت امامخمینی(ره) یکی از این آثار ارزشی است که جنبه مناسبتی هم دارد. عبدی با ساخت اپرای عاشورا برای بهزاد غریبپور (کارگردان اپرای عاشورا) در دنیای موسیقی و آهنگسازی کاملا مطرح شد، اگرچه او پیش از این، آثار متعددی را تصنیف و اجرا کرده بود اما با اپرای عاشورا و بعد پوئم سمفونی روحالله محور بحث این روزها قرار گرفت.
او که مقیم اکراین است و در آنجا به آهنگسازی میپردازد برای تماشای پوئم سمفونی روحالله با اجرای ارکستر سمفونیک تهران به اینجا آمده بود. ما هم با وی در این خصوص گفتوگویی کردیم که میخوانیم:
- پوئمسمفونی روحالله چگونه رقم خورد؟
دوست داشتم که برای امامخمینی(ره) کاری بکنم. چنین کاری طبیعی است که به شکلهای مختلف احتیاج به حمایت دارد. پس باید آن را در قالب یک سفارش برای سفارش دهنده تعریف میکردم؛ یعنی باید خودم سفارش میدادم به خود برای سفارش دهنده نهایی. حدود 2سال پیش آقای ارگانی معاونت هنری دفتر نشر آثار امام بودند و همان روزگار بود که این موضوع به ذهن من رسید.
این شد که با ایشان تماس گرفتم و گفتم که طرحی در فرم پوئم سمفونی براساس زندگی حضرتامام دارم، آیا شما تمایل دارید این اثر تولید شود یا نه؟ خیلی زود استقبال کردند. به عنوان نمونه کار هم یک سوئیت سمفونی به نام «شکوه» داشتم- که در ایران اجرا نشده است- که آن را ارائه کردم و مقبول طبع افتاد.
- «شکوه» را ضبط کردید؟
این سوئیت سمفونی به سفارش وزارت ارشاد و محوریت انرژی هستهای ساخته شد. البته آن هم مثل همین پوئم سمفونی روحالله از طرف خودم پیشنهاد داده شد.
- چقدر جالب است که شما به نهادهای سفارشدهنده، سفارش میدهید که از کارتان حمایت کنند؟
من واقعا معنای سفارش، به این مفهوم که در جامعه ما مد شده است را نمیفهمم. بالاخره هر آدمی به موضوعی علاقهمند است و برای آن موضوع کار میکند. حالا ممکن است آن موضوع را به او سفارش بدهند یا خودش انجام دهد. من شخصا نگاهم به این قبیل مقولات از زاویه علاقه است. به همین خاطر اگر موضوعی غیر موضوعات مورد علاقهام به من پیشنهاد شود و حتی بار مالی فراوانی هم داشته باشد، نمیپذیرم. از سوی دیگر نباید نادیده گرفته شود که سفارش باید در موسیقی وجود داشته باشد به هر حال به نظر میرسد موسیقی در شرایطی به سر میبرد که نیازمند حامی است و حمایت راههای مختلفی دارد از جمله سفارش ساخت آثار مختلف.
- چگونه با وجود اینکه خودتان پوئمسمفونی روحالله را سفارش دادید آنها به عنوان حامی وارد عمل شدند؟
شاید تا حالا چنین برخوردی با آنها نشده بود که یک آهنگساز خودش بیاید و بگوید من اثری درباره زندگی حضرت امام دارم و میخواهم که از سوی شما مورد حمایت قرار بگیرد. موسسه نشر و تنظیم آثار امام وقتی بحث مسائل مالی و دستمزد را پیش کشیدند، من به آنها گفتم توقع چندانی ندارم، فقط دستمزد ضبط این کار با یک ارکستر توانا و بینالمللی به من بدهید. آنها هم قبول کردند و کار شروع شد.
- منظورتان کدام ارکستر بود؟
ارکستر ناسیونال اکراین به رهبری ولادیمیر سیرنکو که ارکستر بسیار خوبی است.
- اما در اجرایی که این ارکستر از آثار آهنگسازان ایرانی(محمدرضا درویشی و حسینعلیزاده) موفقیت زیادی نداشت و عملکردشان با انتقادهای فراوانی از سوی مخاطبان و منتقدان روبهرو شد.
بله، این ارکستر جواب نداد که به نظرم دلایل متعددی داشت. من ضبط دارم از ارکستر شیکاگو که در حال اجرای سوئیت «سیارات» هستند اما روی ریتم نیستند. این دلیل نمیشود که ما رزومه آن ارکستر را زیر سوال ببریم. البته مسائل حاشیهای بسیاری دامنگیر این ارکستر در ایران شد. فراموش نکنید که برای بررسی عملکرد یک ارکستر باید رپرتواری که سالها به آن عادت کرده است را نقد کرد. «نینوا» را مردم از حفظ هستند و اگر کسی مثل نسخه ضبطشده اصلی آن اجرا نکند مورد پذیرش قرارنمیگیرد، حتی ارکستر سمفونیک بوستون.
- فکر نمیکنید انتخاب هر ارکستر غیر ایرانی برای اجرای آثاری مثل «نینوا»، «عصیان» و «ترکمن» اساسا یک گزینش اشتباه بود و این کار به آهنگساز و ارکستر ناسیونال اکراین لطمه زد؟ به هر حال اثری مثل نینوا کاملا منطبق بر الگوی تفکر موسیقایی ایرانی است و ریزهکاریهایی دارد که نوازنده ایرانی میتواند از عهدهاش بربیاید.
حتی در زینتها نوازنده خارجی مجبور میشود، نت بزند. اگرچه این، اجرای ارکستر ناسیونال اکراین اجرای مطلوبی نبود اما لحظات بسیار خوبی داشت؟
- به هر حال شما به نوعی معرف این ارکستر به موسیقی، و برگزارکنندگان کنسرت و آهنگسازان بودید و هر نقصی دامنگیر شما هم میشود.
کارهای من توسط ارکستر ناسیونال اکراین ضبط شده و موجود است، میتوانید ببینید و نظر بدهید. «نینوا» را ارکسترهای ایرانی 4 ماه تمرین و بعد اجرا میکردند اما اعضای ارکستر ناسیونال اکراین این همه رپرتوار را 3روزه درآوردند. قطعهای مثل «عصیان» ساده نیست و پیچیدگیهای فراوانی دارد. البته من تمرین کم آنها راتوجیه نمیکنم اما این ارکستر توانمند است که توانسته در طول 3 روز به این کیفیت برسد. بیشک هرچه بیشتر تمرین میکردند میزان موفقیتشان بیشتر میشد. سالن هم سالن خوبی نبود و دلایل دیگر.
- از پوئم سمفونی دور نشویم. درباره فصول چهارگانه پوئم سمفونی توضیحاتی بدهید.
این کار در 4 قسمت نوشته شد که طراحیاش از خودم بود. اثر با «هبوط» که بیانگر یک اتفاق بزرگ است آغاز میشود و با «قیام» (انقلاب) و «فاع»(جنگ تحمیلی) ادامه پیدا میکند و در پایان به «عروج» (ارتحال حضرت امام(ره)) میرسد.
- با وجود اینکه شما از نسل جوان آهنگسازان جدید هستید، اما در پوئم سمفونی روحالله با یک نگاه کلاسیک دست به روایت زدید.
بله، شما کاملا درست به قضیه نگاه کردید و من هم علاقه داشتم یک روایت کاملا کلاسیک ارائه کنم. به همین خاطر است که کار با آفرینش و هبوط یک انسان آغاز میشود. در واقع این بخش معرفی شخصیت حضرت امام است.
- اما در بخشهای بعدی به نحوی سراغ کولاژ قطعاتی رفتید که برای مخاطب آشناست.
اصلا تلاشم برای کولاژ نبود. این کار یک یادآوری است که اتفاقا برای خلق چنین آثاری ضروری به نظر میرسد. من نمیتوانستم از امام و انقلاب و جنگ صحبت بکنم اما ملودیهای درخشان مربوط به این اتفاقات را برای مخاطبم یادآوری نکنم. اتفاقا همین نشانههای آشنا حلقه پیوند من و شنونده است و باعث میشود موسیقی من شنیده شود. من که نمیتوانم برای بیان مولفههای آشنا از خودم موسیقی بسازم. باید فاکتورهای آشنا به کار ببرم. در قسمت سوم این پوئم سمفونی که دفاع نام دارد، کارم را با سرود ملی عراق آغاز کردم تا نماد نیروی مهاجم در این قسمت باشد. در بخش دوم این قسمت (دفاع) ملودی سرود ملی عراق آمد و در مقابل ملودی «ای لشکر صاحب زمان» قرار گرفت.
- اتفاقا فکر میکنم نقطه تمایز کار شما با سایر آثار مناسبتی در همین استفاده از مولفههای آشناساز است وگرنه اگر قرار بود هر موسیقیای بتواند ما را وارد داستان زندگی امام خمینی(ره) کند، آن وقت این اثر میتوانست به بزرگ دیگری نسبت داده شود.
اما فراموش نکنید که در این کار مدام ملودیهای مربوط به امام در حال استمرار هستند. در واقع سایه امام در کل ماجرا حضور دارد.
- پس شما برای جدا شدن از یک کلیت متنوع و مجرد سعی کردید سراغ آشناسازی بروید؟
اصلا راه دیگری وجود ندارد. مگر میشود اورتور هجده- دوازده چایکوفسکی بیان شود و سرود ملی فرانسه نواخته نشود. وقتی قرار است ما قصهای برای مردم تعریف کنیم که پیش از این در آن قصه حضور داشتهاند تنها راه این است که از وسایلی استفاده کنیم که برای آنها آشناست و آنها را به آن فضا میبرد.
- مشکلی که در سالهای اخیر در این زمینه نمود پیدا کرده، استفاده سلیقهای و شخصی در ساخت آثار سفارشی مناسبتی است. به این مفهوم که هر هنرمندی بدون توجه و شناخت نسبت به مقوله سفارش داده شده و فراموش کردن خواست مخاطب دست به آهنگسازی زد.
در هر کاری که من ساختم و به قول شما جنبه مناسبتی داشته است، مطمئن باشید گشتهام و هرچه مربوط به آن ساخته شده را گوش دادم، تا کمفروشی نکرده باشم. به همین دلیل هیچ وقت نمیتوانم چنین کاری را به عنوان پوئم سمفونی «رستم و سهراب»به جایی ارائه بدهم. چرا؟ چون ارکستر در جایی میتوازند «ای شاه خائن، آواره گردی». وظیفه من روایتگری است؛ روایتی که مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. وجدان هنری من اجازه نمیدهد که چند کار را کنار هم بگذارم که اگر قبول کردند اسمش را بگذارم ایران و اگر نشد چیز دیگر. به هر حال موسیقی انتزاعی است و خیلی راحت میشود به هر کسی تهمت زد که شما منظور من را نفهمیدید.
- دقیقا این همان مشکلی است که ما در بسیاری از آثار مناسبتی و سفارشی این سالها با آن مواجه بودیم.
اغلب کارهای سفارشی دنیا به شکلی ساخته شده است که بیانگر موضوع مورد نظر آهنگساز است. اگر نتها از درون هنرمند برخاسته باشد، شک نکنید که تاثیر خواهد گذاشت. شما فکر میکنید چرا سیل انتقادها در سالیان اخیر به سمت آثار سفارشی آمد؛ چون آن تاثیری که باید روی مخاطب میگذاشت هیچ وقت حس نشد.
- البته پوئم سمفونی باید بدون کلام اجرا شود، اما شما در این کار از کلام استفاده کردید.
بله، این صحیح نیست که در فرم پوئم سمفونی از کلام استفاده کرده. اصل پوئم سمفونی روحالله هم شعر ندارد اما بر مبنای فرهنگ ما که یک اثر با کلام تاثیر بیشتری روی مردم میگذارد، ما هم از کلام استفاده کردیم. پوئم سمفونی یک فرم روایی است از یک داستان واقعی یا خیالی که مخاطب باید از قبل با آن آشنایی داشته باشد؛ البته فارغ از کلام. پس در این نوع، خیال و خیالپردازی از جایگاه ویژهای برخوردار است.
- به نظر میرسد یک پافشاری عجیب و غریب وجود دارد که آهنگسازان ما را برآن میدارد تا فقط سراغ سمفونی بروند. گویا فرمهای دیگر موسیقی کلاسیک از قبیل راپسودی، سونات، دوئت، تریو، کوارتست، آریا و... وجود ندارند یا اهالی موسیقی ما آنها را فراموش کردهاند.
این میتواند به موضوع برگردد؛ یعنی براساس موضوع مدنظر است که یک آهنگساز میتواند نوع فرم اثرش را انتخاب کند. امکان دارد شما درباره یک عاشق اثری بسازید. شاید بهتر باشد این موضوع با یک دوئت بیان شود. اما وقتی قرار است از یک اتفاق بزرگ حرف به میان بیاید بهتر است فرم طوری باشد که بیانگر آن عظمت شود. البته با تمام این توضیحات باز هم حرف شما را رد نمیکنم و معتقدم آنطور هم که شما میگویید امکانپذیر است. اما به نظر من وقتی شما از فرمهای وسیع استفاده میکنید، امکان روایتگری بیشتری هم برایتان به وجود میآید و هر سازی میتواند گویای یک شخصیت یا یک اتفاق یا یک حالت باشد.
- خواهش میکنم بدون درنظر گرفتن هر مصلحتی نظرتان را درباره ارکستر سمفونیک تهران بگوید.
بسیار خوب است. بسیار خوب. این را بدون هیچ حب و بغضی میگویم. من ارکستر و اجرا کم ندیدهام. ارکستر سمفونیک تهران پتانسیلهای زیادی دارد اما نمیدانم چرا بچههای ارکستر ما از تمرین فراری هستند. آقای صهبایی کارش را خوب بلد است و تربیت اروپایی و منظم ایشان نمیتواند بعضی بینظمیها را بپذیرد. ایشان میآید با بینظمی مقابله میکند و چون زور بیانضباطی در کشورمان زیاد است. این برخورد در ارکستر تشنج ایجاد میکند. دود این تشنج به چشم مخاطب میرود، چون چنین ارکستری صدای خوبی نمیدهد. ارکستر سمفونیک تهران از لحاظ فنی خوب است اما گرفتار حاشیه است.
- با این وجود آیا به منتقدان ارکستر سمفونیک حق میدهید که صدای خوبی از تنها ارکستر سمفونیک کشورشان نشنیده باشند؟
بله. این امکان وجود دارد و آنها حق دارند صدای خوب از ارکستر بشنوند. اما من با تمام سختگیریهایی که لااقل روی کار خودم دارم میگویم که اجرای شب دوم پوئم سمفونی روحالله را خیلی دوست داشتم. آقای مجید اسماعیلی را میبینید که 2 ساعت قبل از کنسرت آمده و دارد تمرین میکند. چند نفر دیگر را شما با این خصوصیت در این ارکستر سراغ دارید؟ ارکستر یک حرکت جمعی است که از فرد آغاز میشود. من به عنوان یک مخاطب حرفهای میبینم که رهبر کارش را درست انجام میدهد. اما ارکستر انگیزه ندارد و من هیچ وقت نفهمیدم که مشکل ارکستر از کجاست؟