علیرضا ثنایی: رئیس‌جمهوری پاکستان که فکر می‌کرد بنابر سیاست‌های غیرنظامی خود با امتیاز دادن به طالبان در دره سوات واقع در شمال‌غربی پاکستان با نظر مثبت آمریکا، می‌تواند برای مدتی از سرکشی‌آنها جلوگیری کند، با ناباوری مشاهده کرد نه‌تنها این گروه افراطی از زیاده‌خواهی‌های خود که پیش‌بینی آن نیز دور از ذهن نبود، دست‌برنداشت بلکه تهدید جدی را برای اسلام آباد پدید آورد.

آصف علی‌زرداری که با فشار هم‌حزبی‌های خود و بر خلاف نظر «یوسف‌رضا گیلانی» - نخست‌وزیر پاکستان -  بدون خلع‌سلاح طالبان، به طرح صلح‌سوات در آوریل سال‌جاری تن داده بود با دست‌درازی طالبان به شهر بونر در 100‌کیلومتری اسلام‌آباد، یکباره غافلگیر شد. هنوز‌مرکب‌صلح‌نامه سوات که مهم‌ترین محور آن آزاد گذاشتن طالبان در اجرای «قانون شریعت» است، خشک نشده بود که افراط گرایان طالبان به شهر بونر هجوم آوردند و پایتخت کشور را به شکل جدی تهدید کردند. ارتش نیز در توافق با دولت پاکستان، اواخر آوریل حملات هوایی و پس از آن حرکت نیروهای پیاده خود را علیه حدود 5‌هزار شبه نظامی طالبان آغاز کرد.

عملیات ارتش پاکستان در دره سوات و بونر شبیه توافق مشرف و شبه نظامیان پس از حملات 11‌سپتامبر سال‌2001 بود تا اسلام‌آباد آغازگر بازی با طالبان باشد و به پنتاگون اجازه ندهد در مناطق قبایلی نیرو پیاده کند.

به‌نظر می‌رسد واشنگتن در پی اجرای سناریوی پیچیده‌ای برای جنگ فرقه‌ای میان مسلمانان با گروه‌های افراطی است که خط فکری و مبارزاتی طالبان فعلی معتقد به جهاد با غرب تغییر پیدا کند و هرچه بیشتر به جنگ با شیعیان سوق یابد.

پیداست فقط بخشی از طالبان به سرکردگی «مولانا فضل‌الله» که اسلام آباد و همچنین آمریکا آنها را «یاغی» و «تندرو» می‌نامند، هدف اصلی حملات ارتش پاکستان باشد. این درحالی است که مشکل اصلی، حضور طالبان در مناطق قبایلی و سرکرده آنان «بیت‌الله محسود» است که ارتش از عملیات بر ضد‌آنها خودداری می کند و این گروه افراطی نیز تاکنون هیچ موضعی علیه ارتش پاکستان اتخاذ نکرده‌ است.

گفته می‌شود، محسود از محل مصادره سوخت و آدم ربایی، حدود 5/3 میلیون دلار درآمد کسب کرده که در ساخت تأسیسات برای طالبان هزینه شده است.

در حالی که پترائوس، فرمانده نظامیان آمریکایی در خاورمیانه در نخستین روزهای درگیری ارتش پاکستان با افراط گرایان طالبان پیش‌بینی‌کرده بود تنها 2هفته به سقوط دولت پاکستان به دست طالبان باقی مانده است، ارتش پاکستان این بیش‌بینی را ناکام گذاشت و با واکنش نیروهای مسلح پاکستانی، طالبان از پیشروی به شهر بونر منصرف و به دره سوات بازگشت و اصل توافقنامه آتش‌بس دولت و طالبان ملغی و ارتش از این گروه افراطی خواست اسلحه خود را زمین بگذارد.

در این میان منازعه داخلی پاکستان در حالی به جنگی تمام عیار تبدیل شده است که غیرنظامیان قربانیان اصلی این درگیری‌ها هستند. بسیاری در پاکستان معتقدند ستیزه‌جویی در این کشور به‌علت مداخله نظامی آمریکا در افغانستان گسترش یافته است.

در عین حال به‌نظر می‌رسد ابتکار عمل تبلیغاتی هم‌اکنون در دست پاکستان است، زیرا حضور خبرنگاران در دره سوات ممنوع شده است، در نتیجه اخبار شاهدان تنها راه کسب اطلاع از واقعیت موجود در منطقه درگیری است البته طالبان نیز برای اهداف تبلیغاتی خود اطلاعاتی ارائه می‌دهند که میزان صحت و سقم آن مشخص نیست.مقام‌های ارتش پاکستان تاکید دارند در مقابله با نیروهای طالبان در مناطق شمال غربی این کشور در حال پیشروی هستند و تاکنون بیش از هزار‌تن از افراطیون طالبان را از پای درآورده‌اند. این در حالی است که غیرنظامیان بی‌گناه در میان آتش نیروهای دو طرف که روز به روز شدت می‌گیرد، قربانی می‌شوند و از آغاز درگیری میان طالبان و ارتش پاکستان نزدیک به 5/1میلیون نفر در منطقه آواره شده‌اند.

برخی ناظران سیاسی منطقه بر این باورند که اقدامات نمادین پاکستان برای مقابله با طالبان فاقد جدیت لازم است و فقط به‌منظور جذب کمک‌های مالی بین‌المللی برای مبارزه با تروریسم و رعایت خواست هم‌حزبی‌های زرداری به‌منظور تحقق روشی غیرنظامی علیه طالبان بوده است و شاهد مدعای خود را اختصاص 5‌میلیارد دلار بودجه برای مبارزه با تروریسم در اجلاس توکیو و سفر زرداری به آمریکا و انگلیس و دریافت قول کمک از آنها برای مبارزه با تروریسم می‌دانند زیرا واشنگتن در سال‌های اخیر میلیاردها دلار کمک نظامی و غیرنظامی در اختیار پاکستان قرار داد تا از آن برای مهار افراط گرایان استفاده شود و از میان رفتن طالبان، بهانه دریافت کمک از کاخ سفید را از بین می‌برد.

از طرفی واشنگتن که از پیوندهای «نواز شریف» رئیس حزب مسلم لیگ شاخه نواز با طالبان خبر دارد و به اعتقاد برخی تحلیلگران اصل حضور بی‌نظیر بوتو و نواز شریف در پاکستان نیز که بخشی از سناریوی قبلی آمریکا بوده است، می‌تواند به دولت زرداری در مقابله با طالبان کمک کند.

به‌نظر می‌رسد آصف علی‌زرداری نیز از این موضوع مطلع بود و جلسه آشتی وی با نواز شریف به ابتکار «علی‌عواض عسیری» سفیر عربستان سعودی در پاکستان دلیل خوبی برای وارد کردن شریف به گردونه قدرت باشد زیرا بازگشت وی به دولت باعث تقویت اسلام آباد و اکراهش از همکاری با دولت سبب مخدوش شدن چهره سیاسی او در میان مردم خواهد شد.

نواز شریف به بهانه برکناری چودری- رئیس دیوان عالی پاکستان- از ائتلاف حکومتی کناره‌گیری کرد و در صف معارضان قرار گرفت. شریف همچنین روابط بسیار نزدیکی با عربستان و امارات دارد. ریاض و قطر نیز همواره پشتیبان اقتصادی و نیروهای امنیتی پاکستان (آی. اس.‌ای) هم عهده دار آموزش‌های نظامی طالبان و القاعده بوده‌اند. متأسفانه با وجود اینکه زرداری فکر می‌کرد در قضیه دره سوات هوشیارانه عمل کرده است اما بحران پیش آمده به نفع جریان‌های افراطی خاتمه می‌یابد زیرا استکبار غرب همواره درصدد خلع سلاح جهان اسلام با چنین افراطیون چندش‌آوری بوده است.

باید پذیرفت تفکر طالبان و القاعده یکی است و نمی‌توان میان آنها تفکیک قائل شد تقسیم بندی طالبان تندرو به سرکردگی «فضل‌الله» و طالبان میانه رو به سرکردگی «محسود» با این هدف صورت می‌گیرد که چنانچه آمریکا وارد مذاکره با طالبان شد متهم به گفت‌وگو با تروریست‌ها نشود. تلاش واشنگتن برای ورود طالبان میانه رو به ساختار سیاسی در آینده‌ای نه چندان دور، به‌منظور دورکردن آنها برای مقابله با غرب، از لایه‌های پنهان سیاست «اوباما» در مناطق پشتون نشین پاکستان و افغانستان خواهد بود. طالبان محلی ملیت پاکستانی و طالبان افغانستان ملیت افغانی دارند و از تفکر و قومیت یکسانی برخوردارند.

طالبان پاکستان از شیوخ عربستان و امارات بیشتر از طالبان افغانستان اطاعت‌پذیری دارند.
اگرچه توسعه ناامنی در پاکستان خواست واشنگتن است اما سران کاخ سفید دریافته‌اند برای پیشبرد خواسته‌هایشان در افغانستان و مناطق قبایلی امنیت نسبی باید در اسلام آباد حاکم باشد به همین علت خواستار پایان حیات طالبان نیستند و به همین اندازه حمله ارتش پاکستان بر ضد‌طالبان بسنده کرده‌اند.

آمریکا قصد دارد با برهم‌زدن ساختار قبیله‌ای پاکستان سیاست یکدست و هماهنگ با سردمداران کاخ سفید از این کشور ببیند اما تقویت قومیت‌گرایی و حمایت از افراطیون در پاکستان و افغانستان از سیاست‌های آمریکاست که نباید آن را فراموش کرد.

در آنچه به مردم عادی مربوط می‌شود، تلاش طالبان برای گسترش نفوذ خود در نزدیکی اسلام آباد، حمایت بسیاری از پاکستانی‌ها را از عملیات اخیر ارتش این کشور علیه شبه‌نظامیان طالبان متمایل کرد اما درصورتی که شمار آوارگان ناشی از این عملیات افزایش یابد و نارضایتی‌های عمومی از حملات موشکی آمریکا به مناطق قبایلی پاکستان بیشتر شود، این تمایل ممکن است به آسانی تغییر کند.

دید‌بان حقوق بشر که مقر آن در نیویورک است، 19‌می به نقل از ساکنان محلی مستقر در دره سوات فاش کرد، شبه نظامیان طالبان مین‌های زمینی در مینگورا، مرکز دره سوات، کار گذاشته‌اند و با استفاده از غیرنظامیان به‌عنوان سپر انسانی برای دفع حملات نظامیان پاکستان، از فرار غیرنظامیان جلوگیری می‌کنند.«براد ادامز» مدیر بخش آسیای دیدبان حقوق بشر، تصریح کرد حتی پس از آنکه ژنرال اشفق کیانی - فرمانده ارتش پاکستان- دستورهای لازم را برای به حداقل رساندن خسارات جانبی صادر کرد، این گروه چندین گزارش درباره تلفات سنگین غیرنظامیان در حملات ارتش پاکستان دریافت کرده است اما با توجه به نظامی اعلام شدن منطقه درگیری که خبرنگاران و ناظران حقوق بشرحق ورود به آن را ندارند، این گروه نمی‌تواند این اطلاعات را به‌طور مستقل راستی آزمایی کند.به گفته شاهدان حدود 10‌هزار غیرنظامی همچنان در شهر مینگورا باقی مانده‌اند.

به اعتقاد برخی آگاهان سیاسی عملیات ارتش پاکستان با هدف هویت‌بخشی نیروهای مسلح این کشور بوده است زیرا طالبان جایگاه این تکیه گاه اصلی کشور را مخدوش کرده بود. اما باید بحران پیش آمده را از این منظر نگریست که این رفتار پاکستان در هرحال موجب باخت این کشور و پیروزی آمریکا خواهد شد زیرا واشنگتن در نهایت در پی مدیریت بحران و خلع سلاح هسته‌ای پاکستان است و نهایت آمال و آرزوی واشنگتن، جمع‌آوری سلاح‌های هسته‌ای اسلام‌آباد مانند لیبی است.

به همین سبب آمریکا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی( ناتو ) برای تامین امنیت تاسیسات هسته‌ای پاکستان مدعی‌اند طرحی اضطراری را تهیه کردند تا درصورت فروپاشی حکومت مرکزی در پاکستان، تاسیسات هسته‌ای این کشور به دست طرف‌های تندرو نیفتد اما رئیس‌جمهوری پاکستان در دیدار با نخست‌وزیر انگلیس در لندن با رد آسیب‌پذیر بودن زرادخانه هسته‌ای اسلام آباد در مواجهه با طالبان تاکید کرد تروریسم چالشی برای شیوه زندگی ماست و شکست دادن تروریسم نیازمند تلاشی درازمدت است.