در جریان چرخه تولید سینمای ایران، کارگردانان با ۲ روش فیلم‌ می‌سازند؛ یا صبر می‌کنند شرایط برای ساخت فیلم مهیا شود یا با هر شرایطی فیلم می‌سازند. گروه اول بیش از ساخت با مسئولان و بعد از ساخت فیلم با منتقدان حشرو نشر می‌کنند و گروه دوم قبل از ساخت با تهیه‌کنندگان و بعد از ساخت با پخش‌کنندگان.

همشهری آنلاین، علیرضا محمودی: گروه اول برای پیدا کردن سرمایه فیلم راهی محافل و مجالس و مراسم می‌شوند و گروه دوم راهی دفاتر و معابر و منازل. گروه اول سعی می‌کنند بخشی از تاریخ سینما شوند و گروه دوم هدف‌شان حضور در جریان سینما. گروه اول در کار جور کردن سرمایه برای فیلم حرفه‌ای می‌شوند و گروه دوم در به جریان انداختن فیلم. اصغر نعیمی کارگردانی است که فیلمسازی‌اش با جریان سینمای ایران همراه بوده و هر کدام از فیلم‌هایش از «بی‌وفا» تا «خط استوا» با نبض و نفس عرضه و تقاضای مخاطب گره خورده و «دو روز دیرتر» هم نمی‌تواند خارج از این چارچوب دیده شود و شاید علت اصلی حضورش در این پروژه وفاداری دائمش به این اصل باشد که فیلم با تماشاگر زنده است. اصغر نعیمی از روزهای اول جوانی در میان جریان سینمای ایران عمر گذرانده. در مطبوعات سینمایی از خبر تا نقد نوشته؛ در پشت صحنه از دستیاری تا برنامه‌ریزی را پشت سرگذاشته. فیلمنامه نوشته و بازنویسی کرده و در کارگردانی تولید هر فیلمی مناسب با دوران تولید آن ساخته و روانه اکران کرده. او اکنون در ۵۰سالگی با فیلمی در بخش مسابقه سینمای ایران حضور دارد که محتوای فیلم برای سرمایه‌گذاران مهم و برای مؤثر بودنش روی مخاطب انبوه از پیش حساب کرده‌اند. با چنین پیش‌فرضی نتیجه کار اصغر نعیمی در «دو روز دیرتر» برای من که سینمای ایران را به‌عنوان مهم‌ترین جریان فرهنگی کشور دنبال می‌کنم، اهمیت دارد. اول آنکه فکر می‌کنم این فیلم قرار است اندوخته‌های کارگردانی نعیمی را در شرایط سخت فیلمسازی محک بزند و دوم، موضوع بحث‌انگیزی وارد گفتمان اجتماعی خرده‌فرهنگ سینماروها کند. کار اصغر نعیمی در این روزهای سینمای ایران کار بحث‌انگیزی است.

«خط استوا» فیلمی نبود که با پیش‌بینی ۹میلیارد فروش روانه اکران شده باشد. بدون شک اتفاقاتی در سرنوشت اکران فیلم مؤثر بود. اکنون که به پرونده تولید و اکران آخرین فیلم‌تان نگاه می‌کنید چه تحلیلی از فروش خط استوا دارید؟
تجربه نشان داده فروش و موفقیت یک فیلم به عوامل مختلفی بستگی دارد که در سال‌های اخیر این عوامل پرتعدادتر هم شده، فیلم «خط استوا» سال ۹۸ تولید شد اما همه‌گیری کرونا نمایش آن را تا پایان پاندمی به تعویق انداخت. چندبار تهیه‌کنندگان عزم اکران داشتند اما مردد بودند که آیا زمان مناسبی است و مردم از سینما رفتن استقبال می‌کنند یا نه. از آنجا که شک و تردید زیاد گاه فرصت‌سوز است سرانجام فیلم در زمان عجیبی اوایل اسفند اکران شد. با این پیش‌بینی و استدلال که ایام نوروز هم قرار بر اکران فیلم طنز نیست و خط استوا از فرصت اکران عید هم بهره می‌برد اما برخلاف پیش‌بینی، سیاست سازمان سینمایی ناگهان بر رونق دادن به اکران متمایل شد و چند فیلم کمدی ازجمله «فسیل» چند روز مانده به عید اکران شدند و طبعا سئانس‌های سینماها در اختیار فیلم‌های جدیدتر قرار گرفت. البته «خط استوا» طنز خاصی داشت و خود من هم از فروش آن انتظار رکوردشکنی‌های مرسوم را نداشتم، ولی شاید در فضای دیگر و مدت زمان اکران بیشتر نتیجه بهتری می‌داد. الان فیلم‌ها حداقل چند ‌ماه روی پرده هستند. اما سر تا ته نمایش عمومی «خط استوا» حدود ۷۰ روز شد که ۵۰ روز آن در رقابت با فیلم‌های تازه به‌خصوص پدیده اکران سینما، یعنی فیلم «فسیل»، سئانس‌های چندانی نداشت. هر چند به‌نظر من این اتفاقات طبیعی است و من از موفقیت و رونقی که سینمای ایران از آن پس پیدا کرده بسیار خرسندم. «خط استوا» هم بر مبنای ظرفیت، شانس، زمان اکران به قدر کافی دیده شد و پس از اکران سینماها در نمایش آنلاین هم فیلم موفقی بود.


تاکنون در بخش دولتی فیلم نساخته بودید. «دو روز دیرتر» نخستین تجربه شما در ساخت فیلم دور از بخش خصوصی است. درباره این تجربه بگویید.
بله. این نخستین فیلمی است که من در بخش دولتی ساختم. سال گذشته موقع فیلمبرداری سریال آخرم دوست بسیار نازنینی تماس گرفتند و باب آشنایی را با آقای محسن شیرازی تهیه‌کننده فیلم گشودند. طرح اولیه فیلم را برایم فرستادند و تأکید کردند نظر سرمایه‌گذار نه تولید فیلمی در روال معمول فیلم‌های دولتی بلکه ساختن اثری شیرین و جذاب با مایه‌های خانوادگی و اجتماعی است. طرح را خواندم و دوست داشتم. در این فاصله جلسه‌ای با آقای شیرازی داشتم و متوجه شدم فردی هستند با سابقه فرهنگی و صاحب دغدغه برای کار خوب. خیلی زود به اشتراک نظر رسیدیم و کار را پیش بردیم. تولید سخت و دشواری بود، بیشتر صحنه‌ها خارجی و در سرمای زمستان و روزهای کوتاه اما با همدلی و همکاری همه عوامل سعی کردیم به بهترین خروجی برسیم. برای من تجربه کار با یک سیستم دولتی پیچیدگی یا محدودیت خاصی نداشت. داشتم فیلمی می‌ساختم که دوست داشتم. محسن شیرازی پای کار بود و تمام تلاشش را کرد که من و گروه در آرامش کار کنیم. مسئولان مؤسسه روایت فتح همگی به‌خصوص آقایان محمد نادری و خوشمرام با اعتماد و احترام کامل کنارمان بودند که واقعا دم‌شان گرم و اجرشان مأجور.

در خبرها نام ۲ فیلمنامه‌نویس برای پروژه آمده. با توجه با سابقه فیلمنامه‌نویسی که دارید، وقتی متن را خواندید با چه تحلیلی راغب به ساخت آن شدید؟
فیلمنامه فیلم را آقای حمید اکبری خامنه از فیلمنامه‌نویسان جوان و خوش‌ذوق براساس طرحی از دوست عزیزم رضا مقصودی نوشت. آقای مقصودی آن زمان درگیر نگارش و راه انداختن سریال خجالت نکش ۲ به کارگردانی خودش بود و حمید اکبری به تیم ما اضافه شد که قبلا فیلم سگ‌بند ساخته مهران احمدی را از او دیده بودم. درست است که من خودم فیلمنامه‌نویس هستم اما باید خیلی زود پیش‌تولید را شروع می‌کردیم و من ترجیح دادم نویسنده دیگری کار را بنویسد تا تمرکز کافی برای تولید داشته باشم. از کار با حمید اکبری هم راضی هستم. او قلم شیرینی دارد و بسیار همراه و انعطاف‌پذیر است. البته در تمام مراحل نگارش فیلمنامه و پس از آن تولید و تا همین جا از مشاوره‌های دلسوزانه آقای سیدمحمد حسینی بهره بسیار بردیم و حضورشان در همه زمینه‌ها مغتنم بود.

گفته می‌شود که محتوای فیلم درباره فرزندآوری است. درباره محتوای فیلم بگویید.
فیلم یک کمدی رمانتیک درباره چالش‌های یک جوان (سینا مهراد) با پدر زن سختگیرش (با بازی فرهاد آئیش) و به طبع آن همسرش (پردیس احمدیه) است؛ از آن فیلم‌ها که لحظات شیرین و تلخ زندگی و رابطه یک زوج جوان را کنار هم قرار داده. تلاش کرده‌ام تصویر دلنشین و ملموسی را از یک خانواده طبقه متوسط ایرانی ارائه کنم. طبعا زوج جوان قصه مثل بسیاری از جوانان ایرانی که در جامعه می‌بینیم با چالش‌هایی ازجمله مسئله مهم فرزند داشتن، مهاجرت، شغل، درآمد و هزینه‌های زندگی و ...‌. مواجه هستند و فیلم شرح تلاش آنها برای یافتن راه‌حلی در مواجهه با این مسائل است.

انتخاب بازیگران در جریان تولید فیلم‌های ایرانی اکنون به مرحله سختی تبدیل شده. دو روز دیرتر این بخش از تولید را چگونه پشت سرگذاشت؟
واقعا یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های فیلمسازی امروز انتخاب و چینش بازیگران است. تعدد تولیدات به‌خصوص سریال‌های شبکه نمایش خانگی محدودیت را بیشتر کرده، در مورد من کار وقتی سخت‌تر می‌شود که روی ترکیب بازیگران حساسیت‌های خاصی دارم و علاوه بر توانایی و تناسب با نقش پارامترهای دیگری ازجمله شیمی مناسب بازیگران در کنار هم، محبوبیت برای مخاطب و چند پارامتر دیگر را هم درنظر می‌گیرم. در مورد ترکیب بازیگران دو روز دیرتر هر چند خیلی فکر کردم و جوانب مختلفی را درنظر گرفتم اما وقتی به گزینه‌های مطلوب رسیدم با همه کاندیداهای اول خوشبختانه به نتیجه رسیدیم. سینا مهراد و پردیس احمدیه در کنار هم ترکیب جدید و جالبی شدند. سینا که کلا بازیگر شیرینی است و پردیس هم با اینکه نقش‌اش قدری از کاراکترهای قبلی که بازی کرده بود فاصله داشت، خیلی زود با هوش و درایت، مختصات نقش را دریافت و آن را با مهارت اجرا کرد. آقای فرهاد آئیش علاوه بر بازی شیرین با شخصیت منحصر به فرد و متواضعش لذت این همکاری را چند برابر کرد. با گوهر خیراندیش بعد از نخستین فیلمم، بی‌وفا، همواره دوست داشتم دوباره کار کنم و الان دوست دارم باز هم این اتفاق بیفتد. سایر بازیگران هم ترکیب خوبی در کنار هم تشکیل دادند که من از همه‌شان راضی هستم.

تولید و پس از تولید فیلم را چگونه گذراندید. ظاهرا به یک تیم فنی ثابت تولید رسیده‌اید؟
همانطور که گفتم به‌دلیل تعدد لوکیشن، فیلم تولید دشواری داشت اما حضور عوامل حرفه‌ای و کارکشته عبور از دشواری‌ها را ممکن می‌کرد. من تیم پشت دوربین را خیلی با دقت انتخاب کردم و در نهایت گروهی از بهترین‌های سینما برای ساختن فیلم دور هم جمع شدیم. از مرتضی هدایی با تصاویر چشم‌نوازش تا رشید دانشمند صدابردار متین و حرفه‌ای، محسن غلامی طراح صحنه سختکوش و با سلیقه، تا گروه برنامه‌ریزی و کارگردانی، بچه‌های تولید و تدارکات در مرحله فیلمبرداری کنار من بودند. در مرحله پس از فیلمبرداری هم همینطور شد. مدت‌ها بود می‌خواستم با دوست دیرینه‌ام و تدوینگر خبره میثم مولایی کار کنم که جور نمی‌شد. این بار شرایط فراهم آمد و با تدوین خلاقانه‌اش بسیار به حاصل کار کمک کرد، همینطور موسیقی گوشنواز و باحال مسعود سخاوت‌دوست و طراحی صدای ماهرانه حسین ابوالصدق. خلاصه که در کنار سختی‌های تولید از کار کردن با تک تک افراد این گروه که آوردن نام همه‌شان ممکن نیست لذت بردم و از آنها ممنونم.

به‌عنوان یک کارگردان حرفه‌ای، «دو روز دیرتر» در کارنامه‌تان چه جایگاهی دارد و به‌عنوان یک ژورنالیست باسابقه چه چشم‌اندازی قبل از تماشای آن در برابر مخاطبان قرار می‌دهید؟
فیلمی است که دوستش دارم و فکر می‌کنم اگر در شرایط مناسبی اکران شود بتواند با مخاطب گسترده، به‌خصوص جوانان و خانواده‌ها، ارتباط برقرار کند. تلاش من ساختن فیلمی سالم و در عین حال گرم و دلنشین بوده و فکر می‌کنم موفق شده‌ام. امیدوارم مخاطب هم فیلم را دوست داشته باشد.

جشنواره و امکان ارتباط با مخاطبان آن کمکی به تبلیغات فیلم می‌کند؟
راستش سلیقه شخصی من به‌عنوان کارگردان بیشتر ارزیابی فیلم در اکران عمومی و ارتباط آن با مخاطب است و از این نظر هم خودم را فیلمسازی می‌دانم که مایلم شکل‌ها و گونه‌های مختلف سینما را تجربه کنم. البته نسبت به جشنواره و حضور در آن حساسیت خاصی هم ندارم و از موفقیت فیلم در آن خوشحال هم می‌شوم اما خیلی برایم تعیین‌کننده نیست.

شرایط نمایش ‌عمومی و اکران فیلم برای دو روز دیرتر را با توجه به وضعیت عمومی اکران چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟
این روزها و در حوزه اکران همه‌ چیز به‌خود فیلم بستگی ندارد. مقوله پخش و اکران یک فیلم گاه از تولید آن دشوارتر است. ولی معتقدم دو روز دیرتر تماشاگر خود را خواهد داشت و اگر اتفاق خاصی نیفتد و سنگ از آسمان نیفتد فیلم موفقی خواهد شد.

۴ دهه است که به‌عنوان روزنامه‌نگار، منتقد، فیلمنامه‌نویس، دستیار و کارگردان در سینمای ایران حضور دارید. بعد از کرونا هم فیلم ساختید و هم سریال. دوست دارم تحلیل‌ شما را از سینمای ایران در ۲ سال اخیر و چشم‌انداز آن را بدانم.
درباره وضعیت سینمای ایران و آینده آن باید در فرصت مناسبی مفصل صحبت کنیم. ولی همین‌قدر بگویم که چشم‌انداز آینده برای من سرشار از بیم و امید توأمان است؛ بیم شب‌های تاریک و گرداب‌های مهیب و امید به نفس مخاطبان و مردم که بهترین قاضی و داور کار ما هستند.

منبع: همشهری آنلاین