به گزارش همشهری آنلاین، بامداد سوم بهمن گذشته دو پسر ۱۷ و ۱۸ ساله پیکر نیمه جان دختری را به درمانگاهی در بولوار توس رساندند که تعدادی از استخوانهایش شکسته بود. دقایقی بعد، با فرار دو پسر مذکور از درمانگاه، پیکر خونآلود دختر ۱۶ ساله به بیمارستان رضوی مشهد انتقال یافت اما او بر اثر عوارض ناشی از سقوط از ارتفاع جان سپرد و بدین ترتیب پروندهای جنایی مقابل قاضی ویژه قتل عمد مشهد قرار گرفت.
طولی نکشید که با حضور قاضی دکتر صادق صفری در مرکز درمانی، تحقیقات قضایی در حالی آغاز شد که گروهی از افسران زبده دایره تجسس و اطلاعات و امنیت کلانتری معراج به سرپرستی سرگرد امیررضا فعال (رئیس کلانتری) وارد عمل شدند و رصدهای اطلاعاتی را برای شناسایی دو پسر جوان ادامه دادند.
چند ساعت بعد «فرهاد» (نوجوان۱۷ساله) در بولوار شاهنامه دستگیر شد و با اعترافات تکاندهنده وی، عملیات پلیس به ساختمانی در بولوار توس رسید که وی مدعی بود دختر نوجوان به قصد خودکشی خود را از پنجره سوئیت اجارهای آن به پایین انداخته است.
در همین حال، روز بعد از این ماجرا، رضا (جوان۱۸ساله) دیگر نیز خود را تسلیم قانون کرد و پرده از راز «لانه کثیف» برداشت. از سوی دیگر به دستور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، مالک میانسال ساختمان محل حادثه نیز به اتهام فراهم کردن موجبات فساد و فحشا بازداشت و روانه زندان شد، اما چند روز بعد با سپردن وثیقه قانونی به دادسرا تا زمان رسیدگی قضایی به پرونده مذکور آزاد شد.
قاضی دکتر صادق صفری با تایید آزادی موقت مالک سوئیت گفت: تحقیقات مقدماتی نشان میدهد که مالک سوئیت درباره اعمال و رفتارهای خلاف قانون توسط افرادی که سوئیت وی را اجاره کردهاند، علم و آگاهی کامل داشته و به همین دلیل اتهام وی محرز بود چراکه وی حتی از مشروبخوری دو پسر جوان و نوجوان اطلاع داشت و قبلا نیز سوئیت مذکور را به «رضا» (یکی از متهمان) چندین بار اجاره داده بود.
قاضی ویژه قتل عمد مشهد با بیان اینکه اینگونه متهمان به مجازات سختی محکوم خواهند شد، به دیگر افرادی که منازل شخصی یا سوئیتهای خود را به اجاره واگذار میکنند، به طور جدی هشدار داد حتما باید مدارک اجارهکنندگان را به دقت بررسی کنند و اینگونه املاک را به هنجارشکنان و خلافکاران اجاره ندهند.
قاضی صفری همچنین درباره اتهام دو متهم دیگر پرونده نیز گفت: «فرهاد» (یکی از متهمان) به دلیل اینکه هنوز چند ماه تا ۱۸ سالگی فاصله دارد، با صدور قرار قانونی روانه کانون اصلاح و تربیت شده است و «رضا» جوان دیگر هم در زندان مرکزی به سر میبرد، اما به هر دوی آنها فعلا اتهام تسبیب در قتل غیرعمدی تفهیم شده است تا پزشکی قانونی نظر قطعی خود را به دادسرا اعلام کند.
راز پنهان در لانه کثیف
رضا (یکی از متهمان) در حاشیه بازجوییهای تخصصی پلیس به سوالات خبرنگار پاسخ داد. آنچه میخوانید نتیجه این گفتگوی کوتاه با جوانی است که به همراه «فرهاد» شاهد مرگ دلخراش «شیرین»بودند.
اسمت چیست؟
رضا.
چندسال داری؟
متولد ۱۳۸۴ هستم.
ماجرای مرگ «شیرین»چگونه آغاز شد؟
من با دختری به نام «مهشید» دوست بودم و با یکدیگر ارتباط عاشقانه داشتیم. «فرهاد»که یکی از دوستانم است نیز با دختر نوجوانی به نام «شیرین»آشنا شده بود که از دوستان «مهشید» بود به همین دلیل ما ۴ نفری با هم رابطه داشتیم.آن روز قرار بود به کافهای برویم و با یکدیگر قلیان بکشیم. شب من و مهشید سوار بر موتورسیکلت بودیم که فرهاد و شیرین را دیدیم و با هم به کافه رفتیم.
یک ساعت قلیان کشیدیم بعد «مهشید» گفت مرا به خانه برسان. به همین دلیل من او را سوار موتورسیکلت کردم و به شهرک نجف بردم. سپس به کافه برگشتم و دیدم «فرهاد و شیرین» در حال خروج از کافه هستند.
«شیرین» نمیخواست نزد دوستپسر سابقش برود چون با او مشکل داشت. از سوی دیگر من و «فرهاد» هم میخواستیم برای مشروبخوری به سوئیت اجارهای برویم که از قبل آن را اجاره کرده بودم.
مالک سوئیت را می شناختی؟
بله، آن ساختمان در کنار تعمیرگاه من قرار دارد و قبلا هم از مالک آن، این مکان را اجاره کرده بودم.
تعمیرگاه خودرو داری؟
نه! موتور سیکلت تعمیر میکنم.
یعنی هر وقت دوست داشته باشی به راحتی سوئیت را اجاره میکنی؟
بله، چون مرا می شناسد و فروشگاهش نیز در همان مکان است.
برای یک شب چه مبلغی برای اجاره سوئیت پرداختی؟
۳۰۰ هزار تومان قرار بود بدهم که مبلغی را پرداختم و باقیمانده را هم بعد باید به حساب او واریز میکردم.
بعد چه شد؟
شیرین و فرهاد به درون سوئیت رفتند و من هم برای تهیه مشروبات الکلی به خیابان محل سکونتمان رفتم و ۲۰۰ هزار تومان نیز یک بطری مشروبات الکلی دستساز خریدم. سپس به منطقه نوده (محل سوئیت) رفتم و بساط مشروبخوری را پهن کردم.
چه شد که شیرین از پنجره سقوط کرد؟
درحالی که هرکدام چند پیاله مشروب خورده بودیم، «شیرین» سفره دلش را گشود و از یک شکست عشقی سخن گفت که با دوستپسر قبلی خودش به مشکل خورده بود. او می گفت چندین قرص خورده و چند بار هم به خاطر همین تالمات روحی و روانی دست به خودکشی زده است. او در همین شرایط از من و فرهاد خواست تا به دوستپسر سابقش زنگ بزنیم و با او صحبت کنیم اما ما قبول نکردیم و گفتیم به ما ارتباطی ندارد.
وقتی فهمید که ما این کار را انجام نمی دهیم، اصرار کرد که باز هم برایش مشروب بریزیم ولی گفتم تو زیاد نخور! در همین حال او از پای بساط مشروب بلند شد و در حالی که با گوشی تلفن خود چت میکرد، روی تخت نشست و ما هم روی فرش دراز کشیدیم. در یک لحظه متوجه شدم که او چسب نواری کنار پنجره را کشید. فکر کردم به خاطر مصرف مشروب حالت تهوع دارد و میخواهد سرش را از پنجره ساختمان بیرون ببرد اما او ناگهان خود را پایین انداخت و من و فرهاد هراسان و سراسیمه به بیرون از ساختمان دویدیم و پیکر او را با پای پیاده تا درمانگاه حمل کردیم.
چرا از درمانگاه فرار کردید؟
چون خیلی ترسیده بودیم.
چه شد که خودت را به پلیس معرفی کردی؟
چون میدانستم فرار عاقبتی ندارد و از سوی دیگر هم یقین داشتم نیروهای انتظامی مشهد خیلی زود مرا دستگیر میکنند. به همین خاطر ماجرا را برای پدرم بازگو کردم و با نصیحتهای او به کلانتری معراج آمدم.
پشیمانی؟
خیلی.
تحقیقات پلیس درباره زوایای پنهان ماجرای تکاندهنده در «لانه کثیف» همچنان ادامه دارد.