ساکنان این شهر، همچون سایر اسکاتلندیهای دیگر، افرادی میهماندوست هستند که در خانههایشان به روی دوستان و آشنایان باز است و هر کسی که بخواهد در زندگی ساده و نشاطآمیز آنها شریک شود را به آسانی میپذیرند.
این مردمان خوش رو اما خسیس که در باب خست آنها لطیفههای زیادی گفته شده و اساسا همین ویژگی بارز، آنها را زبانزد خاص و عام کرده، بسیار خرافاتیاند. مثلا آنها بر این باورند که اولین مهمانی که در سال نو (که در این کشور به هاگمنی معروف است) به خانه شما بیاید، بدبختی و یا خوشبختی در سال جدید را برایتان به همراه خواهد داشت! این رسم عجیب و غریب، اولین قدم نام دارد.
از دیگر خرافات اسکاتلندیها به ویژه در شهر «گلاسکو» اجرای سرود «الدلانگسین» در نیمه شب سال نوست. در این شب، بشکههای قیر آتش زده در خیابانها غلت داده میشوند تا اینچنین سال کهنه سوخته و سال جدید اجازه ورود یابد. باید گفت در یک خانه معمولی شهر گلاسکو، غذاهایی را که سوییسیها یا فرانسویها با دقت و حوصله فراوان تهیه میکنند ،نمیتوانیم بیابیم. اساسا اسکاتلندیها، سبزیخوار نیستند و با غذاهایی که با گیاهان درست میشود، ناآشنایند و به انواع گوناگون سالاد نیز علاقهای ندارند.
کار در آشپزخانه با آرامش و سادگی انجام میپذیرد زیرا غذاها بسیار سادهاند. البته این را از نظر نباید دور داشت که غذاهای اسکاتلندی، مغذی و لذیذند. ماهی، در این کشور، تازه تهیه و سرو میشود و زنان خانهدار، به جای ماهی یخ زدهای که از راه دور آمده باشد با ماهیای سر و کار دارند که چند دقیقه پیش از دریا گرفته شده و همین امر در مزه مطبوع غذاهای آنها بسیار موثر است. غذای محبوب مردم اسکاتلند ،«شوربای جو دو سر» است که به ندرت میتوان این غذا را در سایر کشورهای اروپایی یافت.در میان اروپاییها، اسکاتلند به سرزمین نان و شیرینی معروف است.
زیرا در این کشور، انواع نانها، شیرینیها و کیکها تهیه میشود که این امر از عمق علاقه مردم این سامان به انواع شیرینیجات حکایت دارد. نانهای اسکاتلندی، هر کدام نام خاصی دارد و با غذای خاصی نیز صرف می شود.
در شهر گلاسکو، رستورانهای خارجی متعددی وجود دارد که عمده مشتریانشان نیز یا گردشگرانی هستند که برای دیدن جاذبههای توریستی این کشور به گلاسکو آمدهاند یا نوجوانان و جوانانی که ترجیح میدهند ساعاتی از شب را به اتفاق دوستانشان در این رستورانها سپری کنند.
مردم گلاسکو عادت دارند در شبهای بلند زمستان گرد هم آمده و کهنترین سرودها و شاهکارهای ادبی کشورشان را برای یکدیگر بخوانند. اهالی نقاط کوهستانی این سامان، روز هنگام شعر و ترانه میخوانند. برای سرودهای محلی این کشور، جز صدای آدمی هیچگونه آلت موسیقی نیاز نیست. این سرودها حتی به گوش کسانی که زبان اسکاتلندی نمیدانند، خوشنوا و زیبا میآید زیرا لبریز از معنی و احساسند.
مردم گلاسکو همچون سایر اسکاتلندیها به سرودهای مذهبی بسیار علاقهمندند. آنها وقتی آوازهای مذهبی میخوانند، شنونده حقیقتا به شور میآید. آنها عادت دارند ترانههای زیبای کشورشان را همواره زمزمه کنند بنابراین اگر روزی به گلاسکو رفتید و صدای این زمزمهها را شنیدید، خیلی تعجب نکنید زیرا هر اسکاتلندی فطرتا یک موسیقیدان است حتی اگر در تمام طول عمرش به سازهای موسیقی دست نزده باشد.
خالی از لطف نیست که بدانید مردان اسکاتلندی در مراسمهای ویژهای دامن میپوشند! دامن مردانه اسکاتلندیها از نوعی پارچه پشمی با چهارخانههای رنگین به نام «تارتان» دوخته میشود. در اسکاتلند قدیم رنگهای آبی، قرمز، سبز، سیاه، زرد و قهوه ای معمول و مورد پسند مردم بود و تنوع رنگهای لباس، نشان مقام و وضع آدمیان به شمار می رفت. به عنوان مثال، لباس غلامان، یک رنگ، اربابان، پنج رنگ و شهریاران، هفت رنگ داشت.
پارچه تارتان نیز دو نوع بود؛ نوعی از آن عالی و دیگری خشن بود. تارتان مرغوب برای جامههای جشن و تارتان نامرغوب برای لباس کار و جنگ به کار میرفت.این پارچه را در اسکاتلند میبافتند و رنگهای آن را کارگران ورزیده از گلها و گیاهان گوناگون تهیه میکردند. اگرچه در دورهای پوشیدن این دامن کوتاه مردانه یا «فیلابگ» ممنوع شد ولی بار دیگر معمول شد و شهرت جهانی یافت و امروزه نام اسکاتلند، این نوع دامن کوتاه مردانه که تنها برای مراسم و اعیاد خاصی پوشیده میشود را در ذهن انسان متبادر میسازد.