به گزارش همشهری آنلاین، سیلاب حالا دو روزی است که فروکش کرده و راه روستاها هر طور که هست باز شده است. برخی زندگی عادی را در پیش گرفتهاند و بقیه هم در تلاش برای جمع کردن زودتر بساط سیلاند. در این میان اما قصههای آدمها یا روستاها خواندنی است، قصههایی که بعضیشان تلخ است و بعضیشان دل آدم را به مهربانی خوش میکند.
بساط معلم و شاگردی وسط سیل
«کهنانیکش» نام روستایی در دهستان درگس بخش باهوکلات شهرستان دشتیاری است که کهنانیکش بالا و دیگری کهنانیکش پایین نامیده میشود. پروانه، معلم روستای کهنانیکش پایین است و با خواهرش منیژه در کهنانیکش بالا زندگی میکند. سیل که آمد آب راه ۲۰دقیقهای ۲ روستا را بست و امکان تشکیل کلاس درس در روستای پایین نبود. بساط مدرسه اما جمع نشد. در خانه پروانه و منیژه ایرندگانی به روی بچههای روستای بالا باز بود. او میگوید که خانهشان وسط روستاست و در آن همیشه به روی دانشآموزان باز است و به همین دلیل از ۴۳دانشآموز روستای کهنانیکش بالا، هرکه میخواست از همان روز اول سیل به خانه معلم میآمد: «بعدازظهر که ساعت مدرسه میشد هر که دوست داشت و میخواست میآمد و ما هم بهشان درس میدادیم.»
هرچند بچهها هم مانند بزرگترها دغدغه سیل و خرابی خانه و جای خوابشان را داشتند: «فکر کنید فکر و ذکر بچهها این بود که سقف خانهشان که چکه میکند پایین نیاید یا شب کجا بخوابند و یک وقت خانهشان نریزد.» او البته بهدلیل ۶ روز محاصره روستا در سیلاب و قطعی برق و سوختن ترانسهای برق ،تصویری از این روزهای کلاسشان ندارد، اما میگوید که حالا راه مدرسه باز شده و بساط درس هم روال عادی بهخود گرفته است.
پروانه ایرندگانی اهل خاش، اما هفتمین سالی است که بهعنوان معلم خرید خدمت در شهرستان دشتیاری تدریس میکند و با اشاره به دغدغه اهالی تأکید میکند که مردم منطقه افراد محروم و فقیری هستند که همین خانه و زندگیشان هم با سیل از دست رفته است و کاش مسئولان فکری میکردند که قبل از این خسارتها بشود سیلاب را کنترل کرد.
روایت «سلمان»
سیل که آمد میگفتند خسارت جانی نداشته، اما چند ساعت بعد خبر رسید نوجوان ۱۷سالهای از اهالی روستای باهوکلات در بخش باهوکلات شهرستان دشتیاری، گرفتار رود خروشان کهور شده؛ «سلمان درزاده» که بلاگر هم بود و برای خودش در فضای مجازی دنبالکنندگان زیادی داشت. مرگ غمانگیز او حالا قصه روستایشان را هم طور دیگری بر سر زبانها انداخته است؛ اهالی که همه داغدار مرگ این نوجوان ۱۷سالهاند، روایت میکنند که رودخانه کهور میان روستاهای این منطقه و زمینهای کشاورزی است. در حالت عادی هم کشاورزها برای رسیدن به زمینهایشان مجبورند عرض رودخانه را با ترفندهایی که طی سالها یاد گرفتهاند طی کنند؛ از طناب گرفته تا شنا، آن هم رودخانهای که کلی گاندو (تمساح پوزه کوتاه ایرانی) در خود دارد.
میگویند ۸سال پیش یعنی سال۱۳۹۴ استاندار وقت دستور ساخت یک پل روی این رودخانه را داده بود، اما معلوم نشد اعتبار ساخت پل کجا رفت و تکلیف چیست؟ حالا خانواده سلمان بهویژه خواهر بزرگترش به همشهری میگوید که سلمان میخواست از رودخانه عبور کند و به مزرعه خانوادگی سرکشی کند، اما اگر یک پل اینجا ساخته شده بود، شاید هیچ وقت جان خود را از دست نمیداد. سلمان ۳ سال پیش مادرش را از دست داده بود و حالا با مرگ او، داغ دیگری روی دل خانواده و اهالی گذاشته شده است.
خواهر سلمان میگوید که سلمان فوتبال بازی میکرده، شعر میگفته است و در کنار ۳خواهر بزرگ و ۲برادرش به همراه پدر بیمار و مادربزرگش زندگی میکرده است و حالا کاش کاری کنیم که جوان دیگری از دست نرود؛ فقط با ساخت یک پل.
ببینید:
ماجرای تکان دهنده سلمان و سیل و یک پل
اگر خانههایمان برق داشت
اهالی بسیاری از روستاهای سیلزده از همان روزهای اول میگفتند خانههایی که بعد از سیل۱۳۹۸ از سوی بنیاد مسکن ساخته یا مقاومسازی شد این بار خسارت زیادی ندیدند و حداقل خیال خیلی از مردم از این بابت راحت است. آنطور که مردم روایت میکردند بنیاد مسکن انقلاب اسلامی کار بازسازی خانههای روستایی را بعد از سیل۱۳۹۸ برعهده گرفت و انصافا آن را خوب انجام داد. نمونهاش هم روستای «دمپگ» واقع در بخش دشتیاری که ۱۰۰خانوار در ۱۰۰خانه ساخته شده توسط بنیاد مسکن زندگی میکنند و خانههایشان هیچ خسارتی ندیده است. اما در برخی از روستاها این بازسازیها یک نقطه ضعف داشت که باید اداره برق آن را رفع میکرد؛ خاموشی. در بسیاری از روستاها مردم رفتند و در خانههای بنیاد مسکن ساکن شدند، اما بهدلیل نداشتن برق به ناچار به خانههای خشت و گلیشان بازگشتند و یکی از همان خانوادهها حالا بهدلیل ریزش آوار داغدار فرزندش شده است.
ببینید:
یک آشپزخانه زنانه
یکی از کمکهای نیروهای مردمی این روزها پختوپز غذاست و بساط یکی از این آشپزخانهها را «خاتون ملک درزاده» در «نگور» شهری در بخش مرکزی شهرستان دشتیاری برپا کرده؛او متولد۱۳۵۸ و مدیر یک مدرسه در چابهار است، اما از ۲سال پیش بعد از سیل کنارک، با گروههای ستاد فرمان امام (ره) همکاری میکند، فرقی نمیکند سیل باشد یا زلزله یا حتی وقت اربعین و تردد زائران، هر جا کمکی نیاز باشد خاتون آشپزخانهاش را با کمک زنان برپا میکند. حالا هم که سیل شهرها و روستاهای جنوب سیستانوبلوچستان را در شرایط ویژه قرار داده، با ۴۰-۳۰نفر از زنان اهل استان آشپزخانه را برپا کردهاند و بیش از هزار غذا در هر وعده ناهار و شام توزیع میکنند. کار آشپزخانه ۵صبح شروع میشود و آخر شب آنهایی که اهل نگور هستند به خانهشان میروند و آنهایی که به همراه خاتون از چابهار آمدهاند در یک مدرسه شبانهروزی میخوابند.
سیمبانی در بحران
در روزهایی که بحران سیلاب برخی از شهرستانهای سیستان و بلوچستان را در بر گرفته بود، قطعی برق به وفور اتفاق افتاد. برای اینکه وضعیت برق پایدار شود، سیمبانان شبانهروز فعالیت میکنند. شیرمحمد بلوچ لاشاری یکی از سیمبانانی است که از زاهدان به شهرستان دشتیاری اعزام شد تا به همراه همکارانش برقرسانی در مناطقی که دچار قطعی برق شدند را انجام دهد. بلوچ لاشاری به همشهری میگوید: «نه روز داریم و نه شب، بهطور مستمر در منطقه بحرانی حضور داریم تا مردم عزیز مشکل برق نداشته باشند.»
او ادامه میدهد: «از روز اولی که سیل در برخی از شهرستانهای سیستان و بلوچستان مخاطراتی را بهوجود آورد، به همراه برخی از همکارانم به دشتیاری اعزام شدیم. مسیر روستاهای کلانیها مسدود شده بود و به همین دلیل، برای ما خودروی لندکروز فرستادند تا برقرسانی در این منطقه صورت بگیرد. تا یک جایی با ماشین رفتیم ولی از یک جایی به بعد با ماشین هم نمیشد، رفت.
بقیه راه را با پای پیاده رفتیم و دیدیم که تیرهای چراغ برق بر اثر وزش باد شدید سقوط کرده است.» شیرمحمد بلوچ لاشاری عنوان میکند: «شبکه برقرسانی آسیب دیده و هم برق فشار قوی دچار مشکل شده بود و هم برق فشار متوسط. با دو نفر از همکارانمان به روستاهای دور افتاده دشتیاری رفتیم و برق این منطقه دوباره پایدار شد. خوشبختانه در حال حاضر قطعی برق به آن صورت در دشتیاری نداریم. فقط تکمشترکان برق گاهی دچار قطعی برق میشوند که ما هم بهصورت شبانهروزی تلاش میکنیم تا برق دشتیاری پایدار بماند.» او اضافه میکند: «از آنجا که دشتیاری در مسیر توفان و تندباد قرار دارد، بیشترین مشکل برق در این شهرستان بهوجود آمده بود. خوشبختانه در حال حاضر مشکل چندانی در دشتیاری نداریم.»