تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۸۵ - ۰۹:۴۵

شیرین نجوان: نفهمیدیم چطور شد که این تب تند، به جان همه‌مان افتاد و التهاب و حرارتش پیر و جوان را شیفته خود کرد؛ تا وقتی که چشم باز کردیم و دیدیم هر چقدر دلمان بخواهد، دوروبرمان خواننده داریم...

 آنقدر زیاد که حتی نمی‌توانیم نام‌هایشان را به خاطر بسپاریم. این تب تند، هنوز هم داغ داغ است و هر روز به تعداد افرادی که با یک کوله‌بار فکر و خیال می‌خواهند به سیل خواننده‌ها بپیوندند، افزوده می‌شود. رؤیای بالای سر اکثر آنها، داشتن اسکناس‌های روی‌هم‌خوابیده و معروف‌شدن است که به خیالشان، با صرف مدت‌زمان اندکی، حاصل می‌شود! حالا فرقی نمی‌کند صاحب چه شغلی باشند یا چه لقبی را یدک بکشند چرا که آتش این تب، از دکتر و مهندس تا بازاری و کارمند را به سمت خود جلب کرده است. همه آنها می‌خواهند هرطور که شده، در این حرفه نیز جایی بازکنند و به قولی، ره صدساله را یک‌شبه طی کنند.


ضبط تا بدترین صدا
کل ماجرا می‌تواند از یک پرس‌و‌جوی ساده یا حتی صفحه نیازمندی‌ها و بخش خدمات هنری آغاز شود چرا که در این حالت، می‌توان پشت سر هم موسسه‌ها و استودیوهایی را پیدا کرد که همه کار برای خواننده‌شدن‌ ما انجام می‌دهند. به این ترتیب، به‌راحتی می‌توانیم از اسپانسر گرفته تا تهیه آلبوم، آهنگسازی، شعر، تنظیم، کلیپ و… را به دوش آنها بیندازیم و ما تنها بخوانیم تا شاید روزی تبدیل به خواننده‌ای حرفه‌ای شویم.

 مدیر یکی از موسسه‌های فوق که به همراه برادرش جزو خواننده‌های جوان نیز هستند، می‌گوید: «ما تا دلتان بخواهد متقاضی داریم؛ از پیرمرد 57ساله تا کودکان 8-7ساله که در کل، میزان جوان‌ها بسیار بیشتر است. آنها وقتی به ما مراجعه می‌کنند، قبل از هر چیز باید تست صدا بدهند؛ چنانچه مهارت و توانایی لازم را دارا بودند، ما به آنها مشاوره رایگان می‌دهیم و کمک‌شان می‌کنیم.

 بعد از آن هم قرارداد می‌بندیم. اگر کسی سرمایه اولیه نیز نداشت، اسپانسرش می‌شویم. به عنوان مثال، اگر کاری 8میلیون تومان هزینه در برداشته باشد اما شخص متقاضی فقط 5/1میلیون تومان داشته باشد، مابقی را ما می‌دهیم. در هنگام فروش، هزینه‌ها را برمی‌داریم اما در سودش 50-50 شریکیم چرا که فکر می‌کنیم این‌طوری حلال است». آنچه در موسسه فوق اتفاق می‌افتدو به خواننده شدن افراد کمک می‌کند، در مراکز دیگر به گونه‌ای متفاوت اتفاق می‌افتد. به عنوان مثال، در بسیاری از موارد، برای تست صدا یا حتی مشاوره، مبلغی حدود 15-10هزار تومان از متقاضی دریافت می‌شود.

خواننده جوان درباره سرانجام کار متقاضی‌ها می‌گوید: « بسیاری از افرادی که پیش ما می‌آیند،‌فکر می‌کنند صدای خوبی دارند و همین برایشان کافی است؛ در صورتی که باید قبل از هر چیز دوره‌های آواز را سپری کرده باشند و در شناخت بسیاری از اصول همچون صداسازی،‌ فن بیان، نحوه خارج‌کردن صدا، میمیک صورت و… مهارت داشته باشند. از طرفی آنها باید بدانند که داشتن صدای مادرزادی، یک درصد اهمیت دارد و 99درصد، تکنیک و علم است».

‌به گفته او وقتی افراد متقاضی خوانندگی اما فاقد مهارت مراجعه می‌کنند و به آنها گفته می‌شود که نیاز به تمرین و آگاهی بیشتر دارند، ترجیح می‌دهند راه دیگری را برای نفوذ به این حرفه پیدا کنند. به این ترتیب، سراغ موسسه‌های دیگری می‌روند. متاسفانه برخی از این مراکز با دلسوزی کار نمی‌کنند و با گرفتن مبلغی به عنوان هزینه کار، راه را برای بی‌استعدادترین و بی‌مهارت‌ترین افراد باز می‌کنند.

دوراهی
اما برای همه آنهایی که از هر دری وارد این حرفه می‌شوند، تنها دو راه پیش روست؛‌ یک راه قانونی و راه دیگر، غیرقانونی. برای واردشدن به راه مجاز، مثل همه کارها باید سختی بیشتری به جان خرید. به عنوان مثال قبل از هر چیز باید به دانش این حرفه تسلط پیدا کرد و با رعایت‌کردن بسیاری از اصول، آلبوم تهیه‌شده را به کمک موسسه‌های موجود یا به‌تنهایی تهیه کرد و سپس آن را به کارشناسان وزارت ارشاد سپرد.

 در این سازمان، پس از کسب مجوز‌هایی همچون ترانه، موسیقی و… زمان سنجش کار می‌رسد و حدود 17کارشناس که جملگی از استادان موسیقی هستند، روی کار نظر می‌دهند. در این شرایط، گاهی تا پختگی کامل یک آلبوم و بالاتررفتن سطح موسیقی آن، سال‌ها وقت لازم است اما در نهایت، کاری به بازار خواهد آمد که از هر نظر، کیفیت و قدرت اجرایی بالایی دارد. در مقابل این راه پرفرازونشیب، راه‌های غیرقانونی با جذابیت‌های بیشتر، متاسفانه به شعله‌ورشدن این تب، کمک زیادی کرده است چرا که افراد می‌توانند به جای پخش لوح‌های فشرده، از تصویر نیز استفاده کنند؛ بنابراین با ساخت کلیپ به کمک موسسه‌های متعدد در سرتاسر شهر، راه را برای مشهورشدن و رسیدن به آنچه خواهانش هستند، هموار می‌بینند.

اما اتفاقی که پس از ساخت و هزینه سنگین کلیپ‌ها رخ می‌دهد، پرداخت هزینه مضاعفی به منظور نمایش آنها روی آنتن‌های ماهواره و شبکه‌های غیرمجاز است چراکه بابت نمایش هر کلیپ در دفعات محدود، مبالغی تا چندین میلیون تومان پرداخت می‌شود. به همین دلیل، اکثر افراد به دلیل جمع هزینه‌های سرسام آور، تنها با یک الی دو کلیپ وارد بازار می‌شوند و بعد منتظر می‌مانند تا با عکس‌العمل مردم، به خواسته خود برسند.

 مدیر موسسه فوق می‌گوید: «‌متاسفانه کارهای داخلی غیرمجاز که از شبکه‌های ماهواره‌ای پخش می‌شود، از سطح کیفی بسیار پایینی برخوردار است که در مقایسه با ضعیف‌ترین کارهای مجاز از سوی وزارت ارشاد، قابل مقایسه نیست اما متاسفانه مردم به دلیل عدم آگاهی از علم موسیقی، مجذوب ترانه‌های غیرمجاز می‌شوند.

این ما نیستیم
با وجود شرایط گفته‌شده و هزینه‌های سرسام‌آور، راه همچنا ن برای خواننده‌شدن- به‌ویژه از طریق غیرمجاز- باز و هموار است. نبود نظارت اتحادیه‌ای مشخص(مخصوص خوانندگان) سبب شده تا موسسه‌های هنری، هر کدام ساز خود را بزنند و با ارائه رقم‌های متفاوت، راه را به سوی کارهای ضعیف باز کنند. مدیر موسسه گفته‌شده معتقد است: «… آشفته‌بازار این حرفه سبب شده تا هر کس هر طور که شده، به جمع خوانندگان بپیوندد. به عنوان مثال، یک شرکت تبلیغ می‌کند تنها با 200هزار تومان ساخت بهترین کلیپ را انجام می‌دهد اما با این مبلغ، می‌توان حتی یک دوربین کرایه کرد؟ یا آگهی‌های متعدد به عنوان ضبط صدا با 200هزارتومان؛ آخر با چه کیفیتی و به چه قیمتی!؟».

وی اضافه می‌کند: «در کنار مسائل فوق، امکانات و نرم‌افزارهای جدید کامپیوتری نیز کمک بسیار زیادی به ایجاد خواننده‌های ناتوان کرده است. بسیاری از آنهایی که نامشان دهان به دهان می‌چرخد، صدای واقعی‌شان چیز دیگری است که به کمک برنامه‌های فوق، به بهترین حالت درآمده است. آنها فقط می‌توانند به این شیوه تا مدت کوتاهی ادامه دهند و هرگز قادر نخواهند بود اجرای آزاد داشته باشند و همراه با گروه ارکستر، روی صحنه بخوانند». به همین خاطر، بسیاری از مردم به این‌گونه افراد نگاه می‌کنند و می‌گویند: «چرا من خواننده نشوم؟». به این ترتیب، اطرافمان پر می‌شود از خواننده‌هایی که به قول مردم، صدایشان را دستکاری می‌کنند و با خواندن مجدد روی موسیقی‌های ازقبل‌کارشده، می‌خواهند در دل مردم جایی باز کنند.

 از طرفی، به دلیل عدم استفاده از نوازنده‌های مجرب با قیمت بالا، استفاده از سازهای زنــــده و آکوستیک در آلبوم به حداقل رسیده و اغلب مایلند تا از سمپل(قطعه‌های از قبل ضبط‌شده) استفاده کنند و تنها آنها را در کنار هم بچینند و با به‌کارگیری حداقل‌ها بگویند که بالاخره خواننده شده‌اند.

عمر یک‌روزه
«غیر از هنر که تاج سر آفرینش است، بنیان هیچ منزلتی پایدار نیست»؛ این را خواننده جوان و مدیر موسسه فوق می‌گوید و اضافه می‌کند: «همه آنهایی که تنها به خاطر پول و مشهورشدن، رو به این حرفه آورده‌اند و به این هنر به دیده یک بیزینس نگاه کرده‌اند، عمر کوتاهی داشته‌اند؛ مثل بسیاری از خوانندگانی که یک ماه صدایشان را در تاکسی، بازار، خانه و… می‌شنویم و بعد دیگر خبری از آنها نمی‌شود و در ذهن مردم می‌میرند. اینها همان افرادی هستند که با حداقل‌ها و رعایت‌نکردن بسیاری از فاکتورها و کیفیت‌ها، تنها خواسته‌اند خواننده شوند؛ حتی برای یک ماه و به‌جیب‌زدن درآمدهایی مقطعی!».

 به این ترتیب، آثار غیرمجازی که در ضعیف‌ترین استودیوها تولید می‌شود، انعکاس سیاهی از موسیقی و هنر ایرانی به نمایش گذاشته که جای تاسف دارد چرا که بسیاری از کارهای انجام‌شده فوق، حتی ادبیات و زبان‌مان را نیز نشانه رفته و جای جملات شیوا و دلنشین را با حرف‌های عامیانه، نفرین و ناسزا پرکرده است. این، در حالی‌ است که همه‌ ما از تاثیر موسیقی بر روح و روان و نفوذ ترانه‌ها در ذهن و خاطره‌هایمان باخبریم اما انگار چاره دیگری نیست؛ باید صبر کنیم تا این تب تند فروکش کند و ما کمی‌به خودمان بیاییم.