همشهریآنلاین – گروه سیاسی: اگرچه دامنزدن به اختلافها در سطح جامعه و پیگیری رویکرد «دوقطبیسازی» همواره در دستورکار رسانهها و جریانهای معاند و ضدانقلاب قرار داشته، اما بهنظر میرسد اکنون این راهبرد متفاوتتر و البته عجیبتر از گذشته درحال پیگیری است و برخی با انتشار عکسها و ویدئوهایی در شبکههای اجتماعی و بهراه انداختن یک کمپین توییتری مسبوق به سابقه در حال فحاشی بهخود هستند؛ نوعی خودزنی سیاسی و فرهنگی که میکوشد روایت مورد نظر خود را از درگیری درمانگاه قم ارائه دهد، آنهم به هرقیمتی ولو با توهین و فحاشی به خود!
این درحالی است که بررسی زوایای مختلف ماجرای درمانگاه قم و برخی واکنشها در شبکههایاجتماعی، فارغ از درست یا غلط بودن اقدام طلبه قمی، نشان میدهد معاندان با بهراهانداختن هشتگ عجیب و غریب «من سلیطهام» میکوشند با ادبیاتی خارج از نزاکت با چاشنی تشویق قانونشکنی، از زنی دفاع کنند که هم با کشف حجاب، قانون را زیرپا گذاشته و هم با پرخاشگری و فحاشی به یک روحانی توهین کردهاست.
جالب اینجاست که برخی برای فضاسازی علیه جمهوریاسلامی، از هیچ اقدامی، ولو رفتارها و ادبیات خارج از نزاکت و عرف جامعه فرهنگی ایران رویگردان نیستند؛ کما اینکه در زمستان ۱۴۰۰ و بهدنبال وقوع یک قتل هولناک در یکی از شهرهای استان خوزستان، برخی در شبکههای اجتماعی با هشتگ «من بیناموسم» به این موضوع واکنش نشان دادند. این موضوع اما، از زوایای پیدا و پنهان مختلفی برخوردار است که در ادامه به واکاوی آنها میپردازیم.
راهبرد «خودزنی» و «فحاشی»
ضربالمثل «فحش را زمین بیندازی، صاحبش آن را برمیدارد» حکایت هشتگ «من سلیطهام» و رویکرد این روزهای برخی معاندان و فعالان ضدانقلاب در شبکههای اجتماعی است. این هشتگ سخیف نشان داد جریان حامی بیقانونی برای القای نیات خود به جامعه ایران از هیچ رویکرد غیراخلاقی هرچند که اهانت بهخود باشد رویگردان نیستند و برای همراه کردن افکارعمومی دست به هر اقدامی میزنند تا پیام قانونشکنانه خود را با صدای بلندتری به مخاطبان خود برسانند.
اگرچه چنین رویکردهایی پیش از این نیز مسبوق به سابقه بود و در مقاطع مختلف شاهد اقدامهایی از این دست بودهایم، اما هشتگ «من سلیطهام» را باید پردهبرداری از مرحله تازهای از هتاکی و بینزاکتی، آنهم با اهداف چندوجهی دانست که با استقبال شبکههای تلویزیونی خارجنشین مواجه شد و در بخشهای مختلف خبری نیز با آب و تاب ویژهای به پوشش این کمپین عاری از حیا پرداختند که برخی با انتشار تصاویری، درحال فحاشی بهخود هستند.
اعتراف به قانونشکنی و بیادبی
توفان توییتری «من سلیطهام» علاوهبر اینکه فاز تازهای از خودزنی معاندان و عوامل ضدانقلاب را نشان داد، پرده دیگری از رویکردهای مغایر با قوانین مدنی و هنجارهای اجتماعی آنان را نیز کنار زد.
این کمپین سخیف مجازی، در دفاع از زنی است که با کشف حجاب، قانون کشور را زیرپا گذاشته است و در مقابل، با توهین و فحاشی با یک روحانی مواجه میشود. علاوه بر این، بررسی ابعاد مختلف چنین کمپینی، حاکی از آن است که حامیان آن هم به «قانونشکنی» اذعان میکنند و درعینحال از ادب بیبهره هستند. ضمن اینکه هشتگ «من سلیطهام» گویای این نکته روشن است که عدهای با بهرهگیری از انواع و اقسام حربهها، شیوهها و ابزارهای غیراخلاقی میکوشند ضمن ترویج بیقانونی، از نمد فضاسازیهای مجازی علیه جمهوریاسلامی، کلاهی برای خود بسازند.
این درحالی است که واکنشهای منفی اجتماعی به این کمپین طی روزهای اخیر نشان داد، جامعه ایران به خودزنیهای معاندان وقعی نمینهد و این رویکرد آوردهای برایشان بههمراه نخواهد داشت.
ابعاد ناگفته درگیری درمانگاه قم
علاوهبر خودزنیها و فحاشیهای ضدانقلاب در جریان راهاندازی هشتگ «من سلیطهام»، ماجرای درمانگاه قم ابعاد دیگری هم دارد که باید با حساسیت ویژهای ازسوی مسئولان و دستگاههای مربوط مورد بررسی قرار گیرد. نکته اینجاست که برخی میکوشند با انتشار روایتهای نادرست و غیرمستند، سناریوی ساخته و پرداخته خود را به خورد افکارعمومی دهند.
تحریک احساسات عمومی از رویکردهای اتخاذ شده دراین ماجرا بودهاست. طرح این ادعا که «مادر قمی» درحال شیر دادن به نوزاد خود بوده درحالی است که بررسیها نشان میدهد زن جوان، اساسا مادر نوزاد نبوده است. ازسوی دیگر تأکید ویژه بر اینکه طلبه قمی درحال تهیه عکس و فیلم از زن جوان قانونشکن بوده نیز روایتی است که تاکنون هیچ سندی در این زمینه بهدست نیامده است.
سرنخ هشتگسازیها
واکاوی هشتگ «من سلیطهام» باردیگر سرنخ چنین رویکردهای موهنی را به براندازان و چهرههای ضدانقلاب خارجنشین میرساند. پساز ناکامی براندازان و جریانهای ضدانقلاب در بیثباتسازی کشور بهدنبال حوادث پاییز ۱۴۰۱، فضاسازیها و روایتسازیهای ضدایرانی آنان طی ماههای گذشته بهصورت مستمر ادامه داشته است؛ رویکردی که در ماجرای درگیری درمانگاه قم نیز شاهد نمودی از آن بودیم.
بررسیها نشان میدهد هشتگ «من سلیطهام» دستپخت چهرههای ضدانقلاب خارجنشین است که اینبار با انتخاب شیوه «خودزنی» و ابزار «فحاشی»، تلاش کردند افکارعمومی جامعه ایران را به سمت هنجارشکنی، تشویق به بیقانونی و رو در رو قرار دادن مردم با یکدیگر سوق دهند.
از «من بیناموسم» تا «من سلیطهام»
ماجرای هشتگ «من سلیطهام» وجه دیگری هم دارد؛ اینکه بهنظر میرسد برخی در عناد با جمهوریاسلامی تا جایی پیش رفتهاند که از هیچ اقدامی، ازجمله فحاشی فروگذار نمیکنند. این اما، نخستینبار نیست که براندازان و ضدانقلاب رویکرد خودزنی و فحاشی را برای القای روایتهای خود به جامعه ایران انتخاب میکنند.
در زمستان ۱۴۰۰ بود که بهدنبال وقوع یک قتل در یکی از شهرهای استان خوزستان، برخی با بهراه انداختن هشتگ «من بیناموسم» به ماجرای این قتل واکنش نشان دادند. در واقع آنان بهجای نقد برخی سنتهای قومی و قبیلهای که چنین اقدامهای هولناکی را بهدنبال داشت، با هشتگ «من بیناموسم»، کوشیدند که قواعد اجتماعی و خانوادگی را با عینک براندازانه زیر سؤال ببرند و نگاهی فراتر از چارچوبهای فمینیسم را القا کنند.
چنین رویکردی باز هم ادامه داشت و بهدنبال حوادث پاییز ۱۴۰۱، شاهد بودیم برخی در جریان تجمعهای ضدایرانی خود در نقاط مختلف جهان، بار دیگر شعار «من بیناموسم» سردادند.
استانداردهای دوگانه
ماجرای درگیری درمانگاه قم را باید شاهد دیگری بر مدعای «استانداردهای دوگانه» برخی فعالان ضدایرانی شبکههای اجتماعی دانست. ماجرای حمله مردی به زن محجبه در نارنجستان شیراز یکی از موارد استاندارد دوگانه براندازان است.
حامیان هشتگ «من سلیطهام» در آن ماجرا نهتنها ضرب و شتم زن محجبه را محکوم نکردند، بلکه طرف مرد حملهکننده را گرفتند و کوشیدند با مظلوم نشان دادن او، زن محجبه را عامل این اتفاق نشان دهند.
چنین رویکردی در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ نیز بارها نمود یافت؛ از حمایت از قاتلان حافظان امنیت گرفته تا سکوت در مقابل سر دست چرخاندن لباس زیر زنان خانهای که ازسوی ضدانقلاب مورد حمله قرار گرفته بود و آتش زده شد، ازجمله نمونههای استاندارد دوگانه حامیان هشتگ «من سلیطهام» بهحساب میآید.