همشهری آنلاین- حوادث: چندی قبل مردی به پلیس آگاهی تهران رفت و از ناپدید شدن همسرش خبر داد. او به ماموران گفت: من و همسرم سالها است که ازدواج کرده ایم و ۲ فرزند داریم. دیروز همراه فرزندانم از خانه بیرون رفتیم و وقتی برگشتیم همسرم در خانه نبود. گمان کردم که برای خرید از خانه خارج شده اما هرچه صبر کردم برنگشت و به تماس های تلفنی هم جواب نداد و چند ساعت بعد هم گوشی اش خاموش شد.
در دادسرای جنایی
به دنبال اعلام فقدانی این زن پرونده ای در شعبه اول دادیاری دادسرای امور جنایی تهران تشکیل و تلاشها برای یافتن زن گمشده آغاز شد. هیچ کدام از نزدیکان و اقوام این زن نمیدانستند که او به چه سرنوشتی دچار شده است. فرزندان این زن در تحقیقات به پلیس گفتند: ما مدرسه بودیم و وقتی به خانه آمدیم مادرمان نبود و نمیدانیم کجا رفته است.
اعضای خانواده زن جوان اما اطلاعاتی را با کاراگاهان جنایی در میان گذاشتند که تا حدودی مسیر تحقیقات را برای آنها روشن کرد. آنها گفتند که زن جوان از مدتها قبل با شوهرش اختلاف داشته و ممکن است بخاطر همین اختلافات بلایی بر سر زن جوان آمده باشد. یکی از آنها گفت: چند شب قبل تولد یکی از فرزندان آنها بود. آن شب همگی جمع بودیم و بچه ها هم خوشحال بودند اما این زن و شوهر چند مرتبه با یکدیگر بگومگو کردند و ما به شوهر او مشکوک هستیم.
اعتراف به قتل
در شرایطی که در جریان تحقیقات هیچ ردی از زن جوان به دست نیامده بود و تنها مظنون پرونده شوهر او بود، این مرد بازداشت شد. او که خودش چند روز قبل خبر مفقود شدن همسرش را به پلیس اطلاع داده بود حالا در این پرونده در مظان اتهام قرار داشت. وقتی او تحت بازجویی قرار گرفت باز هم تلاش کرد وانمود کند که از سرنوشت همسرش اطلاعی ندارد. با این وجود بازجوییها از او ادامه یافت تا اینکه مرد جوان اعتراف کرد که در جریان درگیری با همسری به شکلی ناخواسته او را به قتل رسانده است.
قتل با بند بادکنک
متهم به قتل در بازجوییهای تکمیلی جزئیات بیشتری از قتل همسرش و سرنوشت جسد او را بازگو کرد. او به کارآگاهان گفت: من و همسرم از مدتها قبل با یکدیگر اختلاف داشتیم. این اختلافات مدتها ادامه داشت و بر سر هر موضوعی با هم درگیر میشدیم. شب قبل از حادثه هم تولد یکی از فرزندانمان بود. آن شب بخاطر پذیرایی از مهمانان با هم اختلاف پیدا کردیم و چند مرتبه جلوی مهمانان با هم درگیر شدیم. با این حال هر طور که شده جشن تولد تمام شد. فردای آن روز وقتی بچه ها به مدرسه رفتند بخاطر شب قبل با هم بگومگو کردیم. این بار کار به درگیری و زد و خورد کشید و من هم در حالی که عصبانی بودم یک بند بادکنک که از شب قبل باقی مانده بود برداشتم و با آن همسرم را خفه کردم. چند لحظه بعد که به خودم آمدم او نفس نمیکشید و فوت شده بود.
۲ شبانه روز زندگی با جسد
متهم به قتل درباره سرنوشت جسد مقتول بعد از این جنایت گفت: همسرم را به قتل رسانده بودم و تا ساعتی دیگر بچههایم از مدرسه به خانه برمیگشتند. نمیدانستم با جنازه چه کار کنم. در آن موقع از روز نمیتوانستم جنازه را از خانه خارج کنم. سردرگم بودم تا اینکه جسد را از جایی که بود کشان کشان به اتاق خواب بچهها بردم و زیر تخت گذاشتم. بعد هم وقتی بچهها به خانه برگشتند وانمود کردم که مادرشان از خانه بیرون رفته است. بعد از وقتی خبری از همسرم نشد و بچه ها سراغ مادرشان را گرفتند گفتم که احتمالا قهر کرده و چند روز دیگر برمیگردد. چند روز بعد اعضای خانواده همسرم سراغش را گرفتند و وقتی دیدم همه پیگر وضعیت او هستند، تصمیم گرفتم مفقود شدنش را به پلیس اطلاع دهم.
متهم به قتل در ادامه گفت: جسد همسرم دو شبانه روز زیر تخت یکی از بچهها بود و هیچ کدام از آنها نمیدانستند که جسد مادرشان در خانه است. روز سوم وقتی آنها به مدرسه رفتند خودروی یکی از دوستانم را از او امانت گرفتم تا با آن جسد را منتقل کنم. سراغ جنازه رفتم و آن را داخل پتو پیچیدم و روی دوشم انداختم و با آسانسور به پارکینگ منتقل کردم و در صندوق عقب ماشین انداختم. آن روز ساختمان خلوت بود و هیچ کدام از همسایهها من را هنگام انتقال جسد ندیدند. در ادامه جسد را به منطقه ای در شرق تهران بردم. مدتی قبل برای خرید زمین با همسرم به آن منطقه رفته بودیم و آنجا را میشناختم. در آنجا جسد را دفن کردم و بعد هم با صحنه سازی وانمود کردم که همسرم گم شده است اما بالاخره دستم رو شد.
به دنبال اعترافات این مرد بازپرس پرونده دستور داد تا ماموران جسد مقتول را کشف کنند. بر اساس این گزارش، هم اکنون متهم با قرار قانونی در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات در این باره ادامه دارد.