او خودش کودکی سختی داشته و تروماهای زیادی از ارتباطش با پدرش دارد و حالا برای درمان به یک رواندرمانگر مراجعه میکند. در طول قسمتهای گذشته این سریال بارقههایی از شروع ارتباط عاطفی بین او و خانم درمانگر دیده میشد. با وجود این که به دلایل حرفهای رواندرمانگر از هر ارتباطی خارج از حوزه درمان با او خودداری میکند و حتی به او اجازه نمیدهد برایش موسیقی بفرستد یا کتابی بیاورد، اما در قسمت گذشته این دو همدیگر را در خیابان ملاقات میکنند و خانم درمانگر هم به این رابطه مشتاق میشود، هرچند میگوید تا کامل شدن پروسه درمان باید برای هر رابطه جدی صبور باشند.
این موضوع واکنشهای زیادی در میان مخاطبان داشت. بسیاری این حرکت را خلاف عادات حرفهای یک درمانگر را عنوان کردند و آن را نکته منفی برای این سریال دانستند. این دسته از مخاطبان که در میانشان روانشناسان و روانپزشکان هم هستند، معتقدند شکلگیری رابطه عاطفی بین مراجعهکننده و درمانگر یک اشتباه فاحش حرفهای است و این سریال نباید چنین چیزی را نمایش میداد.
علی میوهچیان، روانشناس بالینی و رواندرمانگر، که افعی تهران را از اولین قسمت دنبال کرده در باره سریال و اتفاقی که در آن افتاده میگوید: «به دلیل این که تراپی یکی از موضوعات این سریال است آن را دنبال میکنم. در حرفه رواندرمانی مسائل تخصصی وجود دارد که در روال درمان و موثر بودن آن بسیار تأثیرگذار است. در این سریال هم نکتههای خوبی در باره درمان وجود دارد. مثلا روانشناس نکتههای تخصصی و جالبی را در مورد شخصیتی که پیمان معادی نقشش را بازی میکند، مطرح میکند. نکتههایی که شاید یک کارگردان یا بازیگر معمولا آنها را نمیداند. مگر این که خودش تجربه درمان داشته باشد یا تیم سریال مشاور روانشناسی داشته باشد. به همین دلیل خوشحال بودم که بعد از سالها بالاخره سریالی ساخته شده که مسئله درمان روحی در آن مطرح شده و مدام به گذشته آدمها مراجعه میدهد که چطور میتواند در زندگی امروز آنها تأثیر جدی داشته باشد.»
در کنار این اما میوهنژاد اعتقاد دارد چند نکته غیرحرفهای در باره اتاق درمانی که در سریال تصویر شده وجود دارد: «اول از همه نحوه نشستن درمانگر و درمانجو در اتاق درمان بسیار مهم است. در این سریال هر بار جای نشستن رواندرمانگر و درمانجو تغییر میکند. یک بار روانشناس را پشت میزش میبینیم در حالی که مراجعش روی کاناپهای که در کنار میز است، نشسته است. یک بار دیگر هم روی کاناپه کنار هم مینشینند که هیچکدام از این دو موقعیت در اتاق درمان، حرفهای نیست. در درجه اول هیچوقت یک درمانگر نباید کنار درمانجو روی یک مبل بنشیند. بهترین حالت نشستن روان درمانگر در کنار مراجعش قرار گرفتن روی صندلی و کاملا مقابل اوست. آن هم در صندلیهایی که از نظر ارتفاع با هم برابر باشند. در این سریال این اتفاق نیفتاده است. یک نکته دیگر شکل نگاه کردن این خانم روانشناس به درمانجو است. در قسمتهای اول میبینیم که این خانم نگاه خیره و مبهوتی به درمانجوی خودش دارد. این هم درست نیست. درمانگر باید مراقب ارتباط چشمیاش با درمانجو باشد. یعنی این که نه ار تماس چشمیخودداری کند و اطراف را نگاه کند و نه این که به چشمهای مراجع خیره شود.»
او مشکل اصلی را اما شکل گرفتن رابطه عاطفی بین روانشناس و مراجع میداند: «در قسمت آخر شاهد شروع یک رابطه عاطفی بین این دو شخصیت بودیم. از طرف درمانجو مشکلی وجود ندارد. او ممکن است روابط و قوانین حرفهای اتاق درمان را نشناسد. اما چیزی که در این سریال ناامیدکننده بود، شکلگیری این ارتباط از سمت روانشناس بود. واکنش روان درمانگر در این سریال اینطور بود که کاملا پذیرای این اتفاق بود. به خصوص که درمانگر به او میگوید ما هر رابطه دیگری هم داشته باشیم، تو نباید درمانت را متوقف کنی. در صورتی که یک روانشناس به هیچ عنوان نباید رابطه عاطفی با مراجعش داشته باشد. چون در صورت چنین اتفاقی دیگر نمیتواند درمان موثری برای مراجعش داشته باشد.»
میوهنژاد معتقد است روانشناس باید احساسات درمانجو را تحلیل و کنترل کند. ولی اگر هم ارتباطی به وجود آمد، بهترین واکنش درمانگر این است که او را به روانشناس دیگری ارجاع دهد. او البته تأکید میکند که پرداختن به مسئله رواندرمانی اتفاق مهم و مثبتی در این سریال است: «همه آدمها محصول گذشتهشان هستند و از آنجایی که هیچ انسانی کامل نیست، حتی ایدهآلترین پدر و مادرها میتوانند آسیبهای روحی و روانی به کودکانشان وارد کنند که در بزرگسالی زندگی آنها را تحت تأثیر قرار دهد. آگاهی از این آسیبها و درمانشان با دریافت کمک حرفهای اتفاق بسیار خوبی است که در این سریال با آن مواجه هستیم.»
سحر منصوری، روانشناس بالینی و روان درمانگر هم میگوید: «یکی از اشتباهات این سریال در بخش اتاق درمان، ارتباط غیر کاری و خارج از اتاق درمان با مراجع است. روانشناسان به همین دلیل حتی اجازه مشاوره به فامیل درجه یک خودشان را ندارند. ارتباط خارج از اتاق درمان اشتباه بسیار بدی است. حتی اگر جنس موافق هم باشند، نباید با هم دوست شوند و همدیگر را جایی خارج از اتاق درمان ببینند. چون درمان خاصیتش را از دست میدهد. به همین دلیل ارتباط روانشناس و مراجع خارج از کلینیک و اتاق درمان، فقط از طریق منشی است.»
منصوری میگوید فقط در مواقع ضروری و بسیار مهم است که مراجع اجازه دارد با شماره مشاورش که فقط هم تلفن کاری است، تماس بگیرد. یعنی در زمانی که افکار خودکشی یا دیگرکشی دارد. او توضیح میدهد: «این که در این سریال مراجع و درمانگر همدیگر را در خیابان میبینند و مراجع ماشین درمانگرش را به تعمیرگاه میبرد و بعد هم قرار بیرون از اتاق میگذارند، غلط است. رفتار حرفهای درمانگر این است که اگر هم اتفاقی مراجعش را بیرون از اتاق درمان میبیند، بلافاصله بعد از سلام و احوالپرسی از او جدا شود.»
نکته دیگری که منصوری به آن اشاره میکند، هدیه گرفتن و هدیه گرفتن بین روان درمانگر و مراجع است: «این موضوع در سریال به خوبی در سریال رعایت شده بود، ولی یکباره با اظهار علاقه مراجع و پس نزدن روانشناس، همه چیز عوض شد.»
او ضمنا معتقد است نمایش چنین رفتاری در شرایطی که هنوز مراجعه به روانشناس در جامعه ما چندان جانیفتاده است، خطرناک است. چون باعث میشود خانودهها از مراجعه اطرافیانشان به روان درمانگر جلوگیری کنند.