به گزارش همشهری آنلاین، سارق میانسال که از حدود ۲ سال قبل به اتهام سرقتهای سریالی با آبمیوههای مسموم در زندان مشهد تحمل کیفر میکرد، روز گذشته به اتهام قتل پیرمرد مسافر مقابل میز عدالت ایستاد و در تشریح ماجرای سرقت مرگبار با نوشیدنی سمی به قاضی ویژه قتل عمد مشهد گفت: پدر و مادرم در زلزله بم جان خود را از دست دادند و من هم در شمال کشور کار می کردم تا اینکه ۳ سال قبل به مشهد آمدم و با زنی به نام مریم آشنا شدم .
وی افزود: آن زن که مانند من معتاد به شیشه بود، مرا تشویق می کرد از طریق تعارف آبمیوههای آلوده به قرصهای خوابآور، از مسافران و گردشگران در خیابانهای اطراف حرم مطهر امام رضا(ع) سرقت کنم. اما حدود ۲ سال قبل و به دنبال چندین فقره سرقت، توسط پلیس دستگیر و روانه زندان شدم و دیگر از آن زن خبر نداشتم تا اینکه حدود ۴۰ روز قبل به مرخصی یک هفتهای آمدم، ولی دیگر به زندان بازنگشتم و باز هم با وسوسه همان زن جوان به سرقت از طریق نوشیدنیهای سمی ادامه دادم.
متهم این پرونده جنایی در ادامه اعترافاتش به قاضی دکتر صادق صفری گفت: آن زن طعمهها را شناسایی میکرد و من با ترفند اینکه قرصهایی برای درمان کمردرد دارم، به افراد کهنسال نزدیک میشدم و پس از گفتگوی دوستانه اعتماد آنها را جلب میکردم. سپس آبمیوهای را که درون آن چند عدد قرص خوابآور انداخته بودم، در یک مکان خلوت به او تعارف میکردم و اینگونه پول و دیگر لوازم قابل فروش او را به سرقت میبردم. البته گاهی نیز طعمه ها متوجه میشدند و مرا کتک میزدند.
وی در پاسخ به سوال قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب که پرسید تاکنون چند سرقت با این شیوه انجام دادهاید، گفت:حدود ۴ یا ۵ سرقت با آبمیوههای مسموم انجام دادهام که موفق به دستبرد شدهام، اما در برخی از سرقتها نیز به دلایل گوناگون نمیتوانستم به اموال طعمه خودم دستبرد بزنم.
وی همچنین درباره شگرد دیگر خود برای جلب اعتماد طعمههایش ادامه داد: به برخی از افراد کهنسال پیشنهاد فروش قرصهای توانافزایی و انرژیزا میدادم و اینگونه سر صحبت را باز می کردم.
این سارق سابقهدار درباره چگونگی به دام انداختن مسافر اصفهانی نیز گفت: او را در یکی از خیابانهای هسته مرکزی شهر دیدم و پیشنهاد کردم قرصهای توانافزایی را از من بخرد، ولی او ناراحت شد و از من فاصله گرفت اما خیلی زود دوباره مرا صدا زد و با هم به گفتگو پرداختیم و من هم به او از آبمیوههای آلوده و مسموم تعارف کردم که بعد از حدود یک ساعت روی زمین نشست. در این فرصت من جیبهایش را خالی کردم و از آنجا رفتم چراکه رهگذران در رفت و آمد بودند و میترسیدم کسی مرا در این حال ببیند.
وی در پاسخ به سوال قاضی صفری که آیا خودت هم از همان قرصها مصرف می کردی نیز گفت: گاهی خودم یکی از آن قرصها را میخوردم، ولی به پیرمردها ۵ قرص میدادم.
با توجه به اهمیت و حساسیت این پرونده جنایی و احتمال ارتکاب جرایم دیگر، بررسیهای تخصصی بیشتر با صدور دستورات محرمانهای از سوی قاضی ویژه قتل عمد مشهد به کارآگاهان پلیس آگاهی سپرده شد.