قضاوت جنجالی او که بدون شک جورج بوش و اعضای تیم او آن را قبول ندارند، بحث های فراوانی را در داخل و خارج آمریکا به دنبال داشته است. او پیشبینی کرده است که خاورمیانه وارد دوران جدیدی شده که در آن نیروهای خارجی دیگر مانند گذشته در آن نقش ندارند و بیشتر نیروهای بومی منطقه تاثیرگذار هستند. آیا هاس درست میگوید یا این فقط یک قضاوت عجولانه و متاثر از سیاستهای نادرست دولت بوش است؟ آیا با روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا این قضاوت هم تغییر میکند؟
اولین نکتهای که قابل اهمیت است اینکه علی رغم شکستهای اخیر در خاورمیانه، آمریکا هنوز با چالش جدی در این منطقه از ناحیه قدرت یا گروه خارجی روبهرو نشدهاست. اقتصاد روسیه بر پایه درآمدهای نفت و گاز رشد یافته اما هنوز نتوانسته آن نفوذی را که شوروی در گذشته در منطقه خاورمیانه به عنوان تامینکننده اصلی سلاح و حافظ کشورهای عربی داشت را احیا کند.
بازیگران غیر دولتی چون حماس و حزب الله هم تهدید مستقیم برای آمریکا نیستند و چالش مستقیم آنها با اسرائیل است. اما حالا که آمریکا در آینده نزدیک با چالشی خارجی و یا خارجی در خاورمیانه روبهرو نیست میتواند اقتدار خود را در منطقه خاورمیانه احیا کند.
شکی نیست که آمریکا اکنون در کشورهای عربی هیچ محبوبیتی ندارد و حتی بسیار منفور است. بسیاری از اعراب اکنون با دلتنگی به دوران آیزنهاور که به تهاجم انگلیس، فرانسه و اسرائیل در کانال سوئز پایان داد، نگاه میکنند.
در این شرایط آمریکا چه کاری میتواند برای احیای اعتبار و اقتدار گذشته خود انجام دهد؟ شاید اولین قدم اعتراف و به رسمیت شناختن خطاهای گذشته باشد. بزرگترین اشتباه آمریکا در 25سال گذشته در خاورمیانه اجازه دادن به اسرائیل برای توسعه شهرکها در سرزمینهای اشغالی بوده است. هیچ مانعی برای دستیابی به صلح در منطقه به بزرگی شهرکهای یهودینشین در کرانه باختری و شرق بیتالمقدس نیست.
اشتباه دیگری که در دوران ریگان روی داد، اجازه دادن به اسرائیل برای حمله به لبنان در سال 1982 و کشتار بیش از 170هزار لبنانی و فلسطینی بود. آمریکا حتی برای این کار به اسرائیل پاداش هم داد.
اشتباه سوم، ناکامی در ایجاد یک رابطه دوستانه با ایران در 27 سال گذشته و حتی حمایت از عراق در جنگ با ایران بوده است.
اشتباه چهارم، واکنش آمریکا به حملات تروریستی 11سپتامبر و حمله به عراق است. حمله به عراق اشتباه بزرگی بود که با هدف درس دادن به اعراب درباره توان نظامی آمریکا، سلطه بر منابع نفتی عراق و بهبود شرایط استراتژیک اسرائیل در منطقه صورت گرفت. این حمله نهتنها این اهداف را محقق نکرد، بلکه صدمات جبرانناپذیری به اعتبار آمریکا وارد کرد.