در این نشست کوچک و مختصر، دکتر مهدی زارع، رئیس مرکز ملی پیشبینی زلزله، با بررسی ادعاهایی که چندی پیش در مورد پیشبینی وقوع زلزله در کشور شده بود تاثیر شبهعلم بر جوامع علمی و حتی مدیریتی کشور را بررسی کرد و ریشههای آن در جوامع علمی و شبهعلمی ایران را جداگانه تحلیل کرد.
در این نشست مهمترین علل گسترش شبهعلم در کشور وجود عقدههای حقارت در جوامع علمی کشور و نبود برنامههای آموزشی مناسب برای بالا بردن سواد عمومی کشور عنوان شد.
شبهعلم چیست
برای ریشهیابی شبهعلم در ایران بهتر است ابتدا خود شبهعلم را بررسی کنیم: شبهعلم آنگونه که از نام آن برمیآید امور غیرعلمیای است که بانیان و مدعیان آن تاکید میکنند در پروسه تولید و نتیجهگیری از آن، فرایندهای علمی و نظریات علمی مورد استفاده قرار میگیرد.
میتوان گفت در طول تاریخ شبهعلم همواره با انسان بوده است؛ البته اگر این گزاره را نادیده بگیریم که سرآغاز علم بشری چیزی جز شبهعلم نبوده است.
امروز که به راحتی از فیزیک مکانیکی که نیوتون با ادامه راه گالیله به آن رسیده است گذر کردهایم و فیزیک کوانتومی را پذیرفته و حتی از آن بالاتر این دو را به هم پیوند زدهایم و در راه یافتن نظریهوحدت فیزیکی هستیم، گفتههای چند هزاره پیش فیلسوفان یونانی درباره نور و حرکت چیزی بیشتر از توهمات یک ذهن سادهاندیش نیستند.
اما نکته همین جاست که گالیله و نیوتون با درهم شکستن این توهمات به ظاهر تراوش کرده از یک ذهن سادهاندیش، بنای علم جدید را گذاشتند. اگر این تصورات ابتدایی نبود هرگز علم به اینجا نمیرسید.
بهطور کلی میتوان شبهعلم را از علم، با شناخت دقیق علم بازشناخت. علم فرایندی کاملا متکی بر سعی و خطا و آزمایش است که از نظریههای علمی ناشی میشود. خود این نظریهها هم تعریفهای دقیقی دارد: یک نظریه علمی را میتوان و باید بهصورت عبارتهای ریاضی بیان کرد.
این نظریه باید کوتاه باشد؛ در این باره برخی میگویند یک نظریه علمی خوب نظریهای است که بتوان آن را کاملا روی یک تیشرت نوشت. این نظریه باید بتواند پیشبینیهای دقیق علمی را میسر سازد و در روندی وارونه، پدیدهای پیشین را هم توضیح دهد.
داشتن سازوکار یکی دیگر از شاخصههای یک نظریه علمی است؛ یعنی باید دارای ساز و کاری باشد که توضیح دهد مفاهیم، دعویها و قوانین مورد استفاده در آن چگونه از نظریههای سطح پایینتر پدید میآیند.در کنار اینها میتوان به مهمترین شاخصه یک نظریه علمی اشاره کرد؛ ابطالپذیری.
ابطالپذیری بخش مهمی از علم است، اگر نظریههای نیوتون ابطالپذیر نبودند و نمیشد در آنها تردید کرد، انسان هرگز این جسارت را پیدا نمیکرد که فیزیک را فراتر از فرمول f = ma تصور کند و هرگز فیزیک کوانتومی زاده نمیشد.
تشخیص علم از شبهعلم معمولا بهعهده متخصصان فلسفه علم است. در این باره کارل پوپر یکی از پیشگامان به شمار میرود که ابطالپذیر بودن نظریههای علمی را مطرح کرده است.
با دانستن این تعریف ساده از علم و نظریههای علمی حالا میتوانیم به سالن اجتماعات کوچک مرکز تحقیقاتسیاست علمی کشور و بررسی ریشههای شبهعلم که دکتر زارع ارائه کرده است، بازگردیم.
ریشههای شبهعلم در ایران
دکتر زارع یکی از بزرگترین مشکلات در زمینه رواج شبهعلم در ایران را ریشهیابی غلط پدیدههای علمی میداند. بهنظر او حس ناسیونالیستی نباید باعث داستانپردازیهای افسانهگونه در ایران شود تا عدهای به این صورت به ارضای فکری برسند.
اینکه امروزه برخی اقدامات دانشمندان ایرانی برجستهسازی بیمورد میشود، ناشی از حس حقارت و عقبماندگی تاریخی است که در زمینه علم هم گریبانگیر جامعه ایرانی است.
در این باره دکتر زارع، ابنسینا در طب را مثال میزند: امروزه عدهای هر یافتهای را در علم پزشکی به طب سینایی ربط میدهند و مدعی میشوند که ابنسینا چند قرن پیش بهگونهای این بحث را مطرح کرده است.
او میگوید: حتی اینکه در متون کهن و اشعار شاعران پیشین نکات علمیای وجود داشته دلیل بر این نمیشود که امروز دستمایه افراد خاص برای افسانهسرایی علمی تبدیل شوند.
مثال بارز در این زمینه شعر معروف هاتف اصفهانی است: دل هر ذره را که بشکافی، آفتابیش در میان بینی. ما با استناد به این یک بیت شعر که بر سر سازمان انرژی اتمی هم نوشته شده است نمیتوانیم مدعی شویم که پایهگذار فیزیک کوانتومی بودهایم و فیزیک ذرات مرهون تلاشهای هاتف اصفهانی است.
دکتر زارع در مورد حس حقارتی که گریبان جامعه علمی ایران را گرفته است و به رواج شبهعلم دامن میزند، وجود مردان و زنان بسیاری را مثال میزند که بهعنوان چهرههای سال در رشتههای علمی معرفی میشوند.
او میگوید که برخی سازمانهای غیرمعتبر در جهان وجود دارند که افراد با پرداختن مقداری پول میتوانند عنوان مرد سال علم را از آنها خریداری کنند. این عناوین که همه ساله نصیب افراد بسیار زیادی از سراسر جهان میشود، تنها آرام کردن عقده حقارتی است که در جوامع علمی وجود دارد و هیچگونه ارزش علمی ندارد.
مهمترین مواردی که دکتر زارع درباره رواج شبهعلم به آنها اشاره میکند، مواردی است که مستقیما مسئولان بحث آموزش کشور را نشانه میگیرد؛ کمبود سطح سواد عمومی در ایران این فضا را در اختیار شبهعلم میگذارد که به راحتی در جامعه نفوذ کند.
در اینجا برنامههای آموزشی مناسب در مدارس میتواند با بالا بردن سطح سواد عمومی مردم، راه را بر شبهعلم و در کنار آن خرافات و شیادیهای علمی ببندد اما نبود چنین چیزی در ایران، راه را برای نفوذ و گسترش شبهعلم در جامعه باز گذاشته است.