برای بعضی‌ها آخر دنیاست و برای بعضی دیگر شروع زندگی تازه. یکی یک عمر در آرامش زندگی کرده و به‌خاطر یک لحظه عصبانیت قاتل شده و دیگری به طمع به‌دست آوردن پول، هوس سوداگری مرگ به سرش زده و تبدیل شده به قاچاقچی مواد. اینجا زندان مرکزی بندرعباس است.

همشهری آنلاین - محمد جعفری: برای بعضی‌ها آخر دنیاست و برای بعضی دیگر شروع زندگی تازه. در اینجا هرکسی داستان خودش را دارد. یکی یک عمر در آرامش زندگی کرده و به‌خاطر یک لحظه عصبانیت قاتل شده و دیگری به طمع به‌دست آوردن پول، هوس سوداگری مرگ به سرش زده و تبدیل شده به قاچاقچی مواد. یکی سابقه‌دار است و می‌گوید چون کاری ندارد باز هم ممکن است خلاف کند و دیگری می‌گوید زندان او را تنبیه کرده و منتظر فرصتی دوباره برای جبران است. اینجا زندان مرکزی بندرعباس است.

روز سه شنبه برای نخستین‌بار درهای زندان مرکزی بندرعباس به روی خبرنگاران باز شد تا آنها چشمان بینای شهروندان باشند و آنچه را که آنها نمی‌بینند روایت کنند. در این بازدید همچنین قرار بود خبرنگاران گوش شنوا برای زندانیان باشند و مشکلات و درد دل‌هایشان را از پشت دیوارهای زندان برای مسئولان منعکس کنند.

بعد از عبور از ۳دایره امنیتی، کریدور زندان قرار دارد؛ راهرویی طولانی با سقفی نسبتا کوتاه. در طرفین کریدور راهروهایی به چشم می‌خورد که در ورودی هریک درهای بزرگ آهنی قرار دارد. درهایی که به اندرزگاه‌هایی راه دارد و براساس نوع جرم زندانیان، دسته‌بندی شده‌اند. برخی از آنها مخصوص زندانیان جرائم خشن است. در برخی دیگر مجرمان مالی نگهداری می‌شوند و اندرزگاهی مخصوص هم برای زندانیانی است که از اتباع بیگانه هستند.

یکی از بندهای زندان مخصوص بانوان است. چند نفر از آنها مرتکب قتل شده‌اند. ۳نفر از آنها به اتهام قتل شوهرشان زندانی شده‌اند. شماری از این زنان زندانی، مادر هستند و آنهایی که فرزندان کمتر از ۳سال دارند آنها را در زندان کنار خود نگه می‌دارند و از امکانات ویژه برای فرزندان‌شان برخوردارند.

زندان به روایت رئیس‌کل

مجتبی قهرمانی، رئیس‌کل دادگستری استان هرمزگان در این‌باره می‌گوید: زندان‌های استان هرمزگان در حال حاضر ۵۱۵۶زندانی دارد که ۳۷۳نفر از آنها از اتباع کشورهای دیگر هستند که به‌خاطر ارتکاب جرائم مختلف دستگیر و زندانی شده‌اند. او ادامه می‌دهد: از این تعداد زندانی ۱۵۷۳نفر در کارگاه‌های مختلف زندان مشغول به‌کارند. همچنین ۱۱۶نفر از زندانیان خانم هستند که البته همه آنها در زندان حضور ندارند و شماری از آنها با رأی باز خارج از زندان به سرمی‌برند. او درباره امکانات زندان نیز می‌گوید: تقریبا همه امکاناتی که یک درمانگاه در بیرون از زندان دارد را ما در بهداری زندان مرکزی بندرعباس فراهم کرده‌ایم، طوری که ۴۵نفر کادر پزشکی در اختیار داریم و تعدادی از آنها به‌صورت ۲۴ساعته در زندان حضور دارند و در حوزه‌های مختلف داخلی، چشم‌پزشکی، ارتوپدی، دندانپزشکی، رادیولوژی و... فعالیت می‌کنند. اما یکی دیگر از خدماتی که در زندان بندرعباس ارائه می‌شود، ملاقات آنلاین است. رئیس کل دادگستری هرمزگان در این‌باره می‌گوید: در اینجا ۴نوع ملاقات وجود دارد. ملاقات کابینی که خیلی به‌ندرت اتفاق می‌افتد، ملاقات حضوری که خانواده زندانیان می‌توانند به‌صورت رودررو با عزیزان‌شان دیدار کنند، ملاقات خصوصی که زندانیان می‌توانند در محل خاصی که درنظر گرفته شده با اعضای خانواده‌شان به مدت یک تا ۲روز زندگی کنند و ملاقات آنلاین که شروع آن با ابتکار دادگستری هرمزگان از زندان بندرعباس بود. او در ادامه می‌گوید: زندانیان از طریق کابین‌هایی که ایجاد شده در بستری امن می‌توانند با خانواده‌های‌شان به‌صورت آنلاین ملاقات کنند و این موضوع بازتاب خوبی داشته است. زندانیان می‌توانند هفته‌ای چند نوبت از این طریق با خانواده‌هایشان دیدار داشته‌ باشند.

گیتارهایی که در زندان کوک می‌شود

بخشی از زندان بندرعباس به کارگاه‌های تولیدی اختصاص دارد. در اینجا شماری از زندانیان در حرفه‌های متفاوتی مشغول به‌کار هستند. یکی از این بخش‌ها کارگاه ساخت گیتار است. یکی از کارگران این بخش جوانی است که به اتهام قاچاق هروئین به ۱۷سال حبس محکوم شده است. او می‌گوید در مدتی که زندانی است، حدود ۱۰گیتار ساخته و معلوم نیست تا زمانی که در زندان حضور دارد چند گیتار درست می‌کند.

چطور شد زندانی شدی؟

حدود ۲۰‌ماه است که اینجا هستم. من ۴۳سال دارم و آن زمان به جرم قاچاق ۲کیلو هروئین دستگیر شدم. من راننده بودم و مواد داخل باری بود که حمل می‌کردم. من از محتویات بار خبر نداشتم و ناخواسته گرفتار شدم.

پیش از این چه شغلی داشتی؟

من لیسانس نقشه‌برداری دارم و قبلا مهندس نقشه‌بردار بودم. گاهی هم رانندگی می‌کردم.

قبلا سابقه دستگیری داشتی؟

یک‌بار به‌خاطر مصرف موادمخدر دستگیر شدم و به‌جز این هیچ سابقه‌ای ندارم. این بار اما به تحمل ۱۷سال زندان محکوم شده‌ام که تا به حال ۲۰‌ماه از آن گذشته است.

حالا در زندان روزها را چطور می‌گذرانی؟

روزهای اول که گیج بودم اما بعد در کارگاه‌های تولیدی مشغول به‌کار شدم. حدود ۶‌ماه طول کشید تا ساخت گیتار را یاد گرفتم و الان مدتی است که روزها در کارگاه، به ساخت گیتار مشغولم.

در این مدت چند گیتار ساخته‌ای و آیا این کار برایت درآمدی هم دارد؟

حدود ۱۰تا ساخته‌ام. گیتارها را برای‌مان در بیرون می‌فروشند و شنیده‌ام که تعدادی از گیتارهای تولیدی زندان به کشورهای دیگر هم صادر شده است. درست است که ما در اینجا کمی محدودیت داریم ‌اما کیفیت کارمان اگر بیشتر از محصولات بیرون نباشد چیزی از آنها کم ندارد. هرکدام از گیتارهای‌مان را در بیرون بین ۱۰تا ۲۰میلیون تومان می‌فروشند.

خواسته‌ات از مسئولان قضایی چیست؟

طبق قوانین جدید این امکان وجود دارد که ما با رأی باز از زندان خارج شویم. از این راه می‌توانیم در بیرون کار کنیم و زندگی‌مان را بگذرانیم. اگر امکان استفاده از این حق قانونی به ما داده شود، زندگی‌مان کمی بهتر می‌شود.

بدهی میلیونی که میلیاردی شد

«۱۰۰میلیون تومان قرض گرفتم تا بیماری‌ام را معالجه کنم اما بعد از مدتی چون نتوانستم بدهی‌ام را پرداخت کنم بدهی‌ام به ۲میلیارد تومان رسید و طلبکار زندانی‌ام کرد.» این بخشی از حرف‌های یکی دیگر از زندانیان زندان بندرعباس است. او در گفت‌وگو با همشهری از دلایل زندانی‌شدنش گفت.

از چه سالی زندانی شدی؟

من ۶۰ سال دارم. ۴سال قبل به‌دلیل مشکلی که در پایم داشتم نمی‌توانستم کار کنم. به همین دلیل به فکر معالجه افتادم. پزشکان گفتند که باید نوع خاصی پروتز در پایم کار گذاشته شود و هزینه‌اش حدود ۱۰۰میلیون تومان می‌شد. من این پول را نداشتم و نمی‌دانستم که باید چه کار کنم تا اینکه یکی از آشنایان این پول را به من قرض داد. مدتی گذشت تا اینکه او گفت پولش را می‌خواهد. به‌دنبال جورکردن ۱۰۰میلیون بودم اما او گفت در این مدت بدهی‌ام زیادشده و به‌خاطر گران‌شدن طلا و دلار باید به او ۲میلیارد تومان بدهم. من چنین پولی نداشتم. او هم که کلی مدرک از من داشت زندانی‌ام کرد. این شد که از ۴سال قبل زندانی شده‌ام.

در این مدت برای رضایت شاکی تلاشی کرده‌ای؟

چند نفر واسطه فرستادم تا شاید او را راضی کنند با همان مبلغ ۱۰۰میلیون تومان رضایت بدهد اما فایده‌ای نداشت. او گفت اگر من تا آخر عمرم هم در زندان بمانم برایش مهم نیست و رضایت نمی‌دهد.

در زندان چگونه اوقاتت را می‌گذرانی؟

آنها که جوان‌تر هستند در کارگاه‌ها و کلاس‌های آموزشی شرکت می‌کنند اما من که سن و سالی را گذرانده‌ام توان این کارها را ندارم و بیشتر وقتم به صحبت کردن با دیگر زندانیان می‌گذرد.

خواسته‌ات از مسئولان قضایی چیست؟

از آنها می‌خواهم فکری به حال من و امثال من کنند، چون زندانی‌هایی با شرایط من زیاد است. من از روی ناچاری و برای درمان پول قرض گرفتم، اما حالا گرفتار شده‌ام. تا وقتی که در زندان هستم نمی‌توانم بدهی‌ام را پرداخت کنم. اگر آزاد شوم می‌توانم کاری کنم و به‌طور اقساطی بدهی‌ام را بدهم.

در رفت و برگشت به زندان

یکی از زندانیان زندان مرکزی بندرعباس جوانی است که به اتهام قاچاق موادمخدر دستگیر شده است. او که از سوی دادگاه به تحمل ۱۵سال حبس محکوم شده، در گفت‌وگویی کوتاه از ماجرای دستگیری‌اش و آینده‌ای که در انتظارش است می‌گوید.

به چه جرمی زندانی هستی؟

قاچاق ۲۰۰کیلو موادمخدر.

این محموله متعلق به چه‌کسی بود و چطور لو رفتی؟

راستش را بخواهید همه‌اش برای خودم بود. سال۹۹ محموله را در خودروام جاسازی کردم و می‌خواستم به‌سمت شیراز ببرم که دستگیر شدم.

چند سال داری و این چندمین مرتبه‌ است که زندانی می‌شوی؟

من ۳۵ساله هستم. قبلا هم ۲مرتبه به‌خاطر موادمخدر دستگیر شده بودم و این سومین‌بار است. وقتی دستگیر شدم فکر کردند که عضو باند قاچاق هستم اما توضیح دادم که خودم همه‌کاره‌ام و باندی در کار نیست. وسوسه یک‌شبه پولدارشدن باعث شد دست به قاچاق موادمخدر بزنم. با خودم فکر کردم که با این کار وضعیت مالی‌ام خوب می‌شود اما با دستگیری‌ام همه‌چیز خراب شد و به زندان افتادم.

حالا باید چند سال در زندان بمانی؟

این‌بار قاضی من را به ۱۵سال حبس محکوم کرد که حالا ۳، ۴سال آن گذشته و بیشتر از ۱۱سال از حکمم باقی مانده و نمی‌دانم چه زمانی آزاد می‌شوم.

متاهلی؟

وقتی که دستگیر شدم متاهل بودم اما وقتی همسرم دید که من زندانی شده‌ام و معلوم نیست چه زمانی آزاد می‌شوم، طلاق گرفت و رفت.

از شرایط زندان بندرعباس بگو. در اینجا چه کارهای انجام می‌دهی؟

اینجا دیگر برایم مثل خانه‌ام است. با اینکه برای سومین‌بار بود که زندانی می‌شدم اما روزهای اول شرایط زندان برایم سخت بود. کم‌کم با خودم کنار آمدم که حالا حالاها باید در زندان بمانم. به همین دلیل تصمیم گرفتم سبک زندگی‌ام را عوض کنم. از کارهایی که قبلا کرده بودم توبه کردم و در زندان در کلاس‌های قرآن، فرهنگی و آموزشی و ورزشی شرکت می‌کنم و امیدوارم عفو شوم و با آزادی از زندان زندگی تازه‌ای را برای خودم شروع کنم. اما خودم هم نمی‌دانم چند سال دیگر باید در زندان بمانم.