همشهری آنلاین: اگر بخواهیم از میان ژانرهای سینمایی یکی را بهعنوان ژانری جهانی انتخاب کنیم، فیلمهای عاشقانه معقولترین انتخاب است؛ چراکه اغلب آدمها عاشق میشوند یا حداقل دلشان میخواهد این اتفاق بیفتد و وقتی به عشق سینماتیک فکر میکنید، تقریبا هر فیلمی در هر ژانری عاشقانه است؛ کمدی، تریلر، جنایی، حماسی، موزیکال، علمی ـ تخیلی و حتی وحشت. داستان ۲ نفر که میخواهند به هم برسند، فارغ از فرم و ژانر، همیشه چیزی بوده که دنیای فیلمها را چرخانده است. همین کار انتخاب بهترین عاشقانههای سینما را بسیار سخت میکند. داستان عاشقانهای که در پسزمینه فیلمی جریان دارد، گاه چنان اثرگذار و خاطرهانگیز از آب درمیآید که بر داستان اصلی فیلم سایه میاندازد و دیگر نمیشود با قاطعیت ژانر آن فیلم را تعیین کرد. از طرف دیگر، عشق و عاشقی از نظر هر کسی تعریفی دارد و به همین دلیل فیلمی که برای یک نفر تجلی عشق واقعی است، شاید برای شخصی دیگر بیش از حد احساساتی و آبکی باشد. عشق همیشه تداعیگر وصال نیست. خیلی مواقع عشق یادآور فراق و حرمان است، یادآور شکست و پسزده شدن. هر یک از ۸ فیلمی که در ادامه معرفی شده نسخهای برای دلهای عاشق میپیچد.
آپارتمان (۱۹۶۰)
کارگردان: بیلی وایلدلر
محصول: آمریکا
سیسی باکستر (جک لمون)، که مردی مجرد و تنهاست، نزدیک ۴ سال است که کارمند دفتر مرکزی یک شرکت بزرگ بیمه با ۳۰هزار کارمند در منطقه منهتن نیویورک است. وی بنا به دلایلی بعد از پایان ساعت کاری دیرتر به آپارتمان خود واقع در خیابان پارک غربی میرود. آشنایی او با دختری به نام فرانک (شرلی مکلین) زندگیاش را تغییر میدهد.
الاکلنگ دونفره (۱۹۶۲)
کارگردان: رابرت وایز
محصول: آمریکا
مردی میانسال (رابرت میچام) که سالها زندگی عاشقانهای با همسر سابقش داشته، پس از جدایی از او، به شهری تازه میآید و در آنجا سعی میکند زندگی تازهای را آغاز کند. او در یک مهمانی با دختری خوشقلب و جوان (شرلی مکلین) آشنا میشود و برای خلاصی از تنهایی به دختر زنگ میزند. این دو به هم نزدیک میشوند، اما دختر متوجه میشود مرد هنوز مهر زن سابقش را در دل دارد و او را به بازگشت نزد همسرش تشویق میکند. فیلمی با بازیهای قدرتمند و پیرنگی ساده، اما اثرگذار.
چترهای شربورگ (۱۹۶۴)
کارگردان: ژاک دمی
محصول: فرانسه
ژنِویو و گای عاشق یکدیگرند. گای به خدمت سربازی میرود و از شربورگ دور میشود. ژنویو که باردار است با تاجر الماسی ازدواج میکند. موزیکالی اروپایی که با همتایان آمریکاییاش به خوبی برابری میکند و گاه ظرایفی دارد که فقط میتوان از یک فیلم اروپایی انتظار داشت. فیلم ملاحتی و افسونی دارد که تا مدتها در خاطر تماشاگرش میماند. دمی برای ساخت این فیلم از زندگی خودش الهام گرفته بود.
بانی و کلاید (۱۹۶۷)
کارگردان: آرتور پن
محصول: آمریکا
بانی پارکر و کلاید بارو زوج بانکزنی بودند که نامشان در دهه۱۹۳۰ بر سر زبانها افتاد و توجه رسانهها به آنها جلب شد. عشق آنها به همدیگر آنقدر دیوانهوار بود که اجازه نمیدادند کسی بر سر راهشان قرار بگیرد و به طریقی میانشان جدایی بیندازد؛ به همینخاطر در کشتن دشمنانشان لحظهای تعلل نمیکردند. عشق آنها به هم با سرقتها و هفتتیرکشیهایی که انجام دادند جاودانه شد.
پابرهنه در پارک (۱۹۶۷)
کارگردان: جین ساکس
محصول: آمریکا
پل (رابرت ردفورد) و کوری (جینفوندا) زوجی جوانند که پس از گذراندنماه عسل به آپارتمان کوچک و سرد و خالیشان در طبقه پنجم ساختمانی قدیمی میروند. روحیه ماجراجو و پرشروشور کوری در مقابل آرامش و خونسردی پل، به علاوه شرایط نامساعد خانه و همسایههای عجیبوغریب، به دعوایی سخت میان آن دو و رفتن شوهر از خانه منجر میشود. فیلم برای زوجهای جوان که در آغاز زندگیشان هستند، حکم یک آینه قدی را دارد.
آنی هال (۱۹۷۷)
کارگردان: وودی آلن
محصول: آمریکا
الوی سینگر (وودی آلن)، که یک استندآپ کمدین است، سعی دارد بفهمد چرا رابطهاش با دختری به نام آنی هال (دایان کیتن) که یک خواننده است یک سال قبل قطع شده است. فیلم درباره تضادهای بین نیویورک و لس آنجلس، زن و مرد، کلیشههای جنسیتی، عناصر روانکاوانه و مدرنیسم کلی حرف برای گفتن دارد. ساختار متقاطع فیلم با داستانش که با یادآوری خاطرات همراه است، بسیار متجانس است.
سهگانه پیش از... (۱۹۹۵/۲۰۰۴/۲۰۱۳)
کارگردان: ریچارد لینکلیتر
محصول: آمریکا
تماشاگران این سهگانه از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۳ شاهد آشنایی جس (اتان هاوک) و سلین (ژولیدلپی) و رشد رابطهشان بودهاند؛ انگار که این دو عضوی از خانوادهشان باشند. جس و سلین در قطاری به سمت پاریس با هم آشنا شدند و در وین با هم قدم زدند (پیش از طلوع)، ۹سال بعد جس با نوشتن کتابی درباره آن روز به پاریس برمیگردد و سلین را پیدا میکند (پیش از غروب) و ۲۰روز بعد از نخستین آشناییشان، سلین و جس در یونان عشقشان را مرور میکنند (پیش از نیمه شب).
در حال و هوای عشق (۲۰۰۰)
کارگردان: وونگ کار وای
محصول: هنگکنگ
زنی جوان اتاقی را در خانهای برای خودش و شوهرش، که بیشتر مواقع در سفر است، اجاره میکند. همزمان مردی روزنامهنگار اتاقی را در همان خانه از همسایه کناری برای خودش و همسرش که بیشتر مواقع خانه نیست و سر کار است، اجاره میکند. یک شب آنها درمییابند که همسرانشان با هم سر و سری دارند. این دو به هم نزدیک میشوند، اما نمیخواهند مثل همسرانشان شوند. موسیقی فیلم به اندازه خودش مشهور است و مشحون از حال و هوای عاشقانه.