موضوع اعتراضات دانشجویی در آمریکا در راستای محکومیت اسرائیل و جنایات رژیم صهیونیستی در نوار غزه رخ داده است، به عنوان جدیترین جنبش دانشجویی از دهه ۶۰ تا کنون بوده و دولت آمریکا را با چالشهایی مواجه ساخته است. برای بررسی بهتر این موضوع با فؤاد ایزدی، استاد مطالعات آمریکا در دانشگاه تهران گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
تصحیح یک تناقضانگاری در رابطه با آمریکا
درحالی که دانشجویان آمریکایی در نهایت آرامش و دوری از خشونت، اعتراضات خود نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی را به دنیا نشان دادند، پلیس و دولت آمریکا با سلاح سرکوب به سراغ آنان میرود تا صدای اعتراضشان را ببندد. اما وقتی اغتشاشگران در پاییز ۱۴۰۱ امنیت جامعه را خدشه دار کردند، گفت من کنار این معترضین میایستم. نظر شما درمورد استاندارد دوگانه دولت آمریکا چیست؟
چندی پیش بایدن، در این باره موضوعاتی را مطرح کرده بود. همین که رئیسجمهوری آمریکا درباره مسأله اعتراضات ورود کرده خود جای تأمل دارد. قبل از آنهم مایک جانسون رئیس نمایندگان سنای آمریکا در دانشگاه کلمبیا مطالبی مبنی بر حمایت از سرکوب دانشجویان گفته بود. بایدن به دو موضوع اشاره کرد: در آمریکا آزادیبیان هست، در آمریکا قانون وجود دارد.
اما باید توجه داشت موضوع آزادیبیان زمانی برای بیان حقیقت وجود دارد که یکی از دو حزب اصلی آمریکا (جمهوریخواهان و دموکراتها) درباره آن موضوع دغدغه داشته باشند. در آمریکا بیش از ۲۰ حزب وجود دارد، اما سیستم به شکلی چیده شده است که در اصل این دو حزب بازیگران اصلی هستند. همانطور که گفته شد آزادیبیان برای جایی است که یکی از این دو حزب حداقل درباره آن موضوع مسأله داشته و در این صورت شاهد آن خواهیم بود که نمایندگان و طرفداران آنها در دانشگاهها حاضر میشوند و به سخنرانی و گفتوگو میپردازند. به طور مثال موضوع سقط جنین از مسائلی است که جمهوریخواهان مخالف آن بوده و دموکراتها از این موضوع دفاع میکنند. لذا در مجامعی چون دانشگاهها طرفداران هر دو نگرش حاضر میشوند، سخنرانیمیکنند، روی میز کتاب و بروشور میگذارند و حتی گاهی صدای بحثهایشان بالا هم میرود.
صحبت از فلسطین ممنوع است چون دغدغه چپ و راست آمریکایی نیست!
مسأله فلسطین در حقیقت موضوع و دغدغه هیچکدام از این دو حزب اصلی نیست، لذا صحبت کردن درباره آن یعنی قدم گذاشتن در وادی خطوط قرمز که موضوعات تأییدنشده در آن قرار دارند. دقیقاً از همین منظر است که گفته دوم آقای بایدن که وجود قانون باشد، ظهور مییابد و شروع به کار میکند، یعنی چون مسألهای غیرتأییدشده در اینجا مطرح میشود باید با آن برخورد قانونی صورت گیرد. ما شاهد آن بودیم که در این ایام وقتی پلیس وارد عمل شد دانشجویان در واکنش، شعار «اعتراض مسالمت آمیز» را سر دادند که پاسخ آن شعار، با ضرب گلوله پلاستیکی داده شد که در آن منطقی که بیان کردیم کاملا موضوعی قانونی است و وقتی پلیس آمریکا به شما میگوید حق تجمع و اعتراض درباره این موضوع را ندارید، به این معناست که اگر ادامه پیدا کند حق دارد شما را با گلوله پلاستیکی بزند، دستگیر کند، در زندان نگهدارد و دانشگاهها هم شما را به دلیل این نقض، قانون اخراج نمایند. کمااینکه این موضوع در این ایام رخ داده و صدها دانشجو از دانشگاههای نخبهپروری مثل کلمبیا و ییل اخراج و تعلیق شدند.
آمریکا مثل ایران نیست که بخواهند به کسی که به پلیس تعرض کرده وکیل و فرصت داده شود
درکل این مشکل آقای بایدن نیست که برخی قصد دارند در کشور یک چهره بزکشده از او ارائه دهند. حرف او درباره قانون و آزادیبیان درست بود اما باید در نظر داشت چه قانونی در حمایت از چه آزادی بیانی. جالب است که تا کنون بیش از ۲۷۰۰ دانشجو دستگیر شدند و یک قطره خون از بینی پلیسی سرازیر نشده است، برعکس اغتشاشات سال ۱۴۰۱ که قریب به ۲۰۰ شهید حوزه امنیت داشتیم! یعنی در این بین یک پلیس هم آسیب جانی ندیده و کافی است که در آن درگیریها پلیسی مورد آسیب قرار بگیرد و خونی از بینیاش چکه کند تا آن گلولههای پلاستیکی به گلوله واقعی بدل شوند و اعدام شخص در همان محل صورت پذیرد! یعنی آنجا مثل ایران نیست که کسی پلیس یا نیروی حافظ امنیت را مورد آسیب قرار دهد، بعد زندانی شود و وکیل بگیرد و تازه برخی از این افراد هم عفو شوند! خیر، پاسخ در آنجا نسبت به چنین موضوعاتی برخورد آنی است. کافی است در اینترنت «شلیک پلیس آمریکا» را جستجو کنید تا ویدیوهایی از این دست را ببینید. به طور مثال پلیس به فردی گفته دستهایت را بالا ببر و آن شخص دیر اقدام به این کار کرده و مورد شلیک قرار گرفته است! این همان قانونی است که آقای بایدن از آن صحبت میکند، یعنی کافی است پلیس احساس خطر کند تا دست به سلاح ببرد و به طرف مقابل شلیک کند. اصلا هم نیازی نیست که کار به تعرض و کشیدن سلاح گرم و سرد بکشد؛ همین که پلیس احساس خطر کرد یعنی او قانوناً حق دارد که دست به سلاح شود.
اعتراضی مقدسی که دانشجویان آمریکایی رقم زدند
شاید بتوان این اعتراضات را شبیه به اعتراضات دهه ۶۰ آمریکا مبنی بر مخالفت در جنگ ویتنام دانست، به نظر شما در این مدت این سیر اعتراضی چه تغییراتی کرده و آرمانهای مطرح شده در این اعتراضات چه تحولاتی داشتهاند؟
بله، همانطور که اشاره کردید در آمریکای دهه ۶۰ میلادی نسبت به جنگ ویتنام اعتراضاتی وجود داشت، اما حقیقت آن است که اعتراضات کنونی که نسبت به جنگ غزه صورت گرفته است «مقدستر» است. علت هم آن است که در جنگ ویتنام نوعی ملاحظهکاری شخصی بین دانشجویان وجود داشت. به این معنی که در آن زمان سربازی اجباری بود و فردی که ۱۸ سالگیاش را تمام میکرد باید به سربازی میرفت و این یعنی حضور در جنگ. لذا دانشگاه رفتن این سربازی را تا حدی به تأخیر میانداخت؛ لذا دانشجویان، بالاخص آقایان برای اینکه به جنگ نروند نسبت به این نبرد اعتراض داشته و میخواستند آن را متوقف کنند. حدوداً ۵۰هزار کشته، آمریکا در ویتنام به جا گذاشت و این دانشجویان اصلا دوست نداشتند که اسمشان در لیست سربازهای کشته شده آمریکایی در ویتنام برود.
دانشجویان آمریکایی در راه مخالفت با نسل کشی فلسطینیان ضرر برای خود خریدهاند
لذا با توجه به مطلب بالا در اعتراض به جنگ ویتنام نوعی دعوای شخصی مطرح بود که امروزه این دعوای شخصی دیگر برای پسران و دختران دانشجو وجود ندارد. آنان حقیقتاً به نسلکشی و جنایاتی که در نوار غزه رخ داده است اعتراض دارند و در این اعتراض در ظاهر نه تنها نفع شخصی برای آنان نیست بلکه هزینه و ضرر هم وجود دارد! به طور مثال شهریه دانشگاه کلمبیا چیزی در حدود ۹۰ هزار دلار است و دانشجویانی که تعلیق شدند مجدداً باید آن ترم را با این هزینه گزاف بگذرانند. فارغ از این بسیاری هم اخراج و دستگیر شدهاند. همچنین لابی اسرائیلی در آمریکا سایتی را راهاندازی کرده که در آن عکس، اسم و مشخصات اساتید و دانشجویان فعال در این اعتراضات را در آن قرار میدهد؛ یعنی این افراد دانشجو، اگر بر فرض در دانشگاههای دیگر هم ادامه تحصیل بدهند، در بحث شغلیابی به احتمال زیاد به مشکل برخواهند خورد. لذا ما شاهدیم این دانشجویان با اعتراض نسبت به موضوعی که دعوای شخصیشان نیست متحمل چه هزینههایی هستند. در این اعتراضات حتی یهودیان آمریکا هم بر ضد اسرائیل و جنایات آن دست به تظاهرات زدند و ابراز داشتند که اسرائیل با نام «یهود» دست به جنایت میزند. یکی از تشکلهای اعتراضی همین یهودیان ضد صهیونیسم هستند.
لابی اسرائیل آینده شغلی دانشجویان معرتض را با چالش مواجه میکند
درباره هزینهدادن دانشجویان آمریکایی در راه فلسطین و بالاخص آینده شغلی و کاریشان بیشتر توضیح دهید.
اسرائیلی و صهیونیستها در شبکه های شغلی و کاری آمریکا لابی نفوذ دارند و همین امر میتواند آینده شغلی بسیاری از این معترضان را با چالش مواجه سازد. نکته دیگر هم اخراج اساتیدی است که در این اعتراضات حضور داشتند. به طور مثال استادی را با ۳۴سال سابقه از دانشگاه اخراج کردند و گفتند دیگر حق ندارد پایش را در محوطه دانشگاه بگذارد و او هم در پاسخ گفته بود سن تدریس من از سن مدیریت فعلی دانشگاه بیشتر است! همچنین یک استادتمام رشته تاریخ در دانشکاه ایلینوی جنوبی مورد بازداشت پلیس قرار گرفت که مأموران او را بر روی زمین انداختند و یکی از آنها با زانو روی دندههای او فرو آمد که منجر به شکسته شدن ۹ دنده و دست این استاد دانشگاه شد و هنوز این استاد در بیمارستان است! فیلم این اتفاق و سندش در توییتر بنده هست که میتوان آن را دید. از این منظر است که میگویم ما با یک جنبش محترم و مقدس روبهرو هستیم. ضمن اینکه باید گفته شود این دانشجویان در اصل نمایندگی اکثریت جوانان آمریکایی را برعهده دارند.
زنگ خطر برای اسرائیل از سوی نسل جوان آمریکا
به طور مثال دانشگاه هاروارد در یک نظرسنجی اعلام کرده بود که آیا حماس حق داشته ۱۲۰۰ غیر نظامی را بکشد؟ با اینکه این سؤال با سوگیری هست و با واقعیت سنخیتی ندارد؛ چون اکثر آنها نظامی بودند و بعضیها هم در آن ساعات اولیه به دست خود رژیم به دلیل استیصالش کشته شدند، ما شاهد بودیم که۵۱ درصد دانشجویان ۱۸تا ۲۴ سال گفته بودند بله حق داشته است. این رقم بین دانشجویان ۲۴تا ۳۰ سال به ۴۹ درصد رسیده است. این رقم در بین افراد مسنتر کمتر بوده و این موضوع به آن تغییراتی برمیگردد که در جامعه آمریکایی درحال رخ دادن است . و این موضوع هم باید بیان شود که همه آن ۵۱ درصد در این اعتراضات حضور ندارند، به هرحال افراد موضوعاتی را محاسبه میکنند و شاید به این برسند که مثلا فارغ شدن از دانشگاه کلمبیا شرایطی را فراهم کند که راحتتر و بهتر بشود از آرمان فلسطین دفاع کرد. این افراد آینده آمریکا هستند و از این جهت موضوع فلسطین در این کشور از اهمیت بالایی برخوردار است، به تعبیری همین که حمایتهای آمریکا از رژیم صهیونیستی کاهش پیدا کند کافی است تا پایان این دولت صورت بگیرد؛ چرا که اسرائیل سرپا بودنش به مدد کمکهای نظامی، اطلاعاتی، سیاسی و رسانهای آمریکا در این سالها صورت گرفته است.
بایدن در بنبستِ بدی دست و پا میزند
برخی از افراد حمایت بایدن از اسرائیل را سیاستی میدانند که از آن طریق بتواند در انتخابات پیشروی آمریکا دست بالا را داشته باشد و توجه احزاب مهم آمریکایی که متحد اسرائیل هستند را به خود جلب کند. نظر شما در این باره چگونه است؟
بایدن دست به یک اشتباه بزرگ زده است. اولاً باید گفته شود وزیر امورخارجه بایدن تاکنون دومرتبه سازوکار اداری کنگره آمریکا را در جهت کمک به اسرائیل دور زده است! گرچه خود کنگره مسألهای با این موضوع ندارد و به تازگی ۲۶ میلیارد دلار کمک مالی به اسرائیل کرده است؛ اما لازم است گفته شود جوانان آمریکایی ۱۸ سال به بالا، بعید است به ترامپ رأی دهند، چون او نیز در این موضوع با بایدن همسو است. این افراد به ترامپ رأی نمیدهند، اما به بایدن هم رأی نخواهند داد. نکته اساسی اینجاست که چون بسیاری از این افراد رأی دهندههای دموکرات بودند عدم انتخاب بایدن میتواند ضربه سنگینی به او بزند و اساساً اقبال را از او بردارد. سندرز گفته بود غزه، ویتنامِ بایدن میشود. چرا که در زمان جنگ ویتنام رئیسجمهور وقت آمریکا با اینکه میتوانست در انتخابات شرکت مجدد داشته باشد؛ حضور پیدا نکرد چرا که فضا به شدت به ضرر او بود. بایدن گمان میکرد موضوع حماس خیلی زود بسته خواهد شد؛ اما این مسأله بیش از هفت ماه به طول انجامید و گستره جنایت اسرائیل به حدی است که از اذهان محو نخواهد شد.
البته یک حقی به بایدن باید داد مبنی بر این که او اگر چنین حمایت تمام قدی را از اسرائیلیها نمیکرد احتمال داشت از سوی لابی صهیونیستی با آن برخورد شود؛ یعنی در موقعیتی قرار گرفته بود که نه راه پس داشت نه راه پیش! لذا این توجیه برای بایدن بود که اگر کمک نمیکرد هم در جهت جذب حمایت از خودش در انتخابات به مشکل برمیخورد.
مرز جبهه مقاومت به دانشگاههای آمریکا رسیده است
به نظر شما نقش گفتمان انقلاب اسلامی در این تظاهرات چیست؟ در بعضی از عکسها دیده میشود که تصویر رهبر انقلاب در دست تظاهرکنندهها وجود دارد و از آن سو یکی از سناتورهای آمریکایی به نام «تام کاتن» اظهار کرد این دانشجویان مجری فرامین آیت الله خامنهای هستند.
حرف آن سناتور آمریکایی کاملا درست است. چراکه مطالب بیان شده از سوی دانشجویانِ دانشگاههای نخبهپرور آمریکا مثل پرینستون، کلمبیا و... همان چیزی است که مرحوم امام خمینی)ره) و رهبر معظم انقلاب گفتهاند. همانگونه که جمهوری اسلامی شعار آزادی کامل فلسطین را سرمیدهد، دانشجویان آمریکایی هم شعار آزادسازی فلسطین از بحر تا نهر را سرمیدهند. یک زمانی مرز مقاومت در ایران بود، بعد به یمن، عراق و سوریه گسترش یافت و امروزه این مرز به دانشگاههای هاروارد و امآیتی رسیده است. برنامهای که آنان برای دانشگاههای ایرانی داشتند که به سمت گفتمان آمریکا و اسرائیل سوق پیدا کنند، برعکسش در دانشگاههای خودشان پیاده شده است. امروزه گفتمان رهبران انقلاب اسلامی در دانشگاههای آمریکایی تکرار میشود.
ایران هدایتکننده جامعه بشری شده است
اگر ایران نبود، سالها قبل پرونده فلسطین بسته شده بود. دکتر فتحی شقاقی که مؤسس جهاد اسلامی است، فهمید تفکر اخوانالمسلمینی جوابگو نخواهد بود و از این منظر تفکر انقلابی امام خمینی(ره) است که چاره کار میشود. لذا کتابی درباره امام خمینی(ره) نوشت و بذر مقاومت کاشته شد که امروزه گستره آن به همه جا رسیده است. ما امروزه یک طرف جامعه بشری را داریم که کافی است با دیدن این صحنهها متأثر شود و اظهار انزجار از اسرائیل کند و فرقی هم ندارد عرب باشد یا نباشد، مسلمان باشد یا نباشد. در آن سو هم موافقان نسلکشی را داریم که صهیونیستهای اسرائیلی و برخی دولتمردان غربی و آمریکایی هستند. حتی تعداد این موافقان نسل کشی به یک درصد هم نمیرسد. ۴۰۰ تن از اعضای دولت بایدن در آن اوایل نسبت به این جنایات واکنش نشان دادند. لذا من با احتیاط میگویم ۹۹درصد جامعه بشری مخالف اقدامات اسرائیل است. حال در چنین وضعیتی این ایران است که جامعه بشری را هدایت میکند، چرا چنین میگوییم؟ چون هیچ کشوری مثل ما در راه فلسطین هزینه نداده است. ژنرالهای ترک و عرب در این راه کشته نشدند، بلکه ژنرالهای ایرانی بودند که هدف قرار گرفتند. قطر و مصر و ترکیه یک گلوله در این مدت به سمت اسرائیل شلیک نکرد، بلکه این ایران بود که کمک نظامی خود را نسبت به فلسطین انجام داد.
اعتراضات دانشجویی در امتداد عملیات «وعده صادق»
جالب است که خود طرف مقابل ما، در مطرح شدن جمهوری اسلامی ایران و تفکر آن نقش داشت، یعنی نهادهای مربوطه در این مورد مثل سازمان فرهنگ به کلی بیتوجه هستند، این طرف مقابل بود که هر موقع اسم حماس را میآورد عقبه ایرانی و پشتیبانی جمهوری اسلامی را هم مطرح میکرد و وقتی جوانانی که حماس و جهاد اسلامی را نماینده مردم فلسطین میدانند با این موضوع مواجه میشوند از ایران خوششان میآید و به آن رغبت پیدا میکنند. آنان میبینند که این ایران است که در بین سایر دولتها تمام قد از فلسطین دفاع میکند. این اعتراضات به هرحال در آمریکا از ابتدای طوفانالاقصی به این سو وجود داشت و حتی رئیسدانشگاه پنسیلوانیا نیز مجبور به استعفا شد؛ اما حقیقت این انفجار نور در آمریکا چیست؟ به نظر من که شاید عدهای با آن مخالف باشند، عملیات «وعده صادق» آن عامل مهم و اساسی بود. به تعبیری چشمها به سمت ایران بود و وقتی این اتفاق افتاد که ایران پایگاه اسرائیلی در دل قلمرو رژیم صهیونیستی را هدف قرار داد، شاید دانشجویان آمریکایی دیدند کاری که میتوانند در جهت حمایت از فلسطین انجام دهند همین چادر زدن ها و اعتراضات باشد که از داشنگاه کلمبیا هم شروع شد و سایر دانشگاهها هم از این شیوه پیروی کردند و این جنبش دانشجویی را رقم زدند. این اتفاق دقیقاً یک هفته بعد از عملیات وعده صادق انجام گرفت. این آن اثرگذاری جمهوری اسلامی در مسأله فلسطین است که در بُعد گفتمانی خود را نشان داده است.
مشکل سیاست خارجه ما اسرائیل است
درمورد روابط ما با آمریکا باید گفته شود بعد از فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی برخی از دولتها سعی کردند که با امتیاز دادن و برجام درست کردن وضعیت ارتباط را بهبود ببخشند؛ اما این امر محقق نشد. حقیقت این است که درگیری ما با آمریکا یک لایه سخت دارد که از این جهت جمهوری اسلامی دارای یک توانمندی قابل توجه است؛ و یک لایه نرم که در آن هدف، کم کردن حمایت آمریکا از رژیم اشغالگر صهیونیستی است. در حقیقت با خاتمه یافتن موضوع اسرائیل بسیاری از مشکلات ما در قبال مسأله سیاست خارجه حل خواهد شد. کافی است ببینیم هرگاه که زمزمه بهبود روابط ایران با کشورهای اروپایی مطرح میشود، این اسرائیل است که چوب لای چرخ روابط میکند و چالشی به وجود میآورد. هدف همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کردند و آن نابودی اسرائیل است که خودشان در بحث پروژه ۲۵ ساله آن را پیگیری میکنند. حال در این بین وظیفه ما این است که با اتخاذ برنامههایی کاهش حمایت از اسرائیل را به ارمغان بیاوریم. همانطور که در حوزه سخت، ما به شکل جدی وارد عمل شدیم و امروزه هم موشک و سلاح پیشرفته داریم هم اراده استفاده از آن را؛ لازم است در حوزه نرم هم جدیتر وارد شویم و با توجه به ظرفیتی امروزه در کشورهای غربی وجود دارد دست به اقدامات لازم بزنیم.
پلیس دائمی در دانشگاههای آمریکا
پلیس و نیروهای امنیتی وارد دانشگاه شدند و جنبش دانشجویی را سرکوب نمودند. این درحالیست که آمریکا در سال ۱۴۰۱ جمهوری اسلامی را بر این اساس متهم میکرد که فضای علمی دانشگاه را امنیتی میکنند. چه نیروهایی برای سرکوب این دانشجویان در آمریکا وارد عمل میشوند؟
در دانشگاههای آمریکا پلیس مسلح با لباس فرم مخصوص وجود دارد. علت هم این است که پدیده تیراندازی در مدارس و دانشگاهها فضای این مراکز را ناامن کرده است و پلیس جهت حفاظت در این محلها حضور دارد. گرچه کل آمریکا ناامن است و به عدد روزهای سال ما در آمریکا شاهد اتفاقاتی هستیم که در آن شلیک دستهجمعی صورت میگیرد که بالای چهار یا پنج نفر در آن کشته میشود. در مورد سرکوب اعتراضات در برخی دانشگاهها پلیس خودِ دانشگاه وارد عمل شده، گاهی کنترل از دست این مأموران خارج شده است و پلیس شهری به میدان آمدند و در برخی دانشگاهها گزارش کمک موجب شده گارد ملی ایالتی برای سرکوب به دانشگاهها برود.
افبیآی، که سرویس اطلاعاتی آمریکا محسوب میشود هم همیشه حضور دارد و دست به اقدام لازم میزند. مقالات و گزارشهای زیادی درمورد حضور افبیآی در دانشگاهها و دخالتش در اعتراضات وجود دارد. در ایران اما اینگونه نیست و من به شخصه دیدم وقتی یک پلیس با لباس رسمی میخواست وارد شود، یا این که ماشینی با پلاک سبز قصد ورود به دانشگاه را داشت، حراست مانع از این اتفاق شد. لذا در کل در دانشگاه های آمریکا دخالت پلیس وجود دارد و به آن سبکی هم که گفته شد این دخالت و حضور پیگیری میشود؛ یعنی در ابتدا اگر تمکین صورت نگیرد از گلوله پلاستیکی استفاده میکنند و اگر این تمکین منجر به احساس خطر و نگرانی شود از گلوله واقعی استفاده خواهد شد. که این اتفاق تا الآن نیفتاده چرا که این اعتراضات دانشجویی در نهایت حفظ آرامش صورت گرفت، برعکس وقایع ۱۴۰۱ کشورمان که به پلیس تعرض شد و قریب به ۲۰۰ نفر به شهادت رسیدند.
نکتهای را هم لازم میدانم در اینجا بیان کنم و آن این است که اساساً علت اعتراض این دانشجویان چیست؟ اینکه این دانشجویان با متحمل شدن هزینههای گزاف وارد میدان اعتراض میشوند دو دلیل اصلی دارد. دلیل اول را زیاد در صدا و سیما و در سایر تریبونها شنیدهایم که این افراد در جهت اعتراض به حمایتهای آمریکا از اسرائیل به کف خیابانها و دانشگاهها آمدند تا صدای اعتراض خود را بروز دهند. اما دلیل دوم این است که دانشجویان به خود دانشگاهشان و مسئولان آن اعتراض دارند. در حقیقت دانشگاههایی مثل هاروارد یا پرینستون با دولت آمریکا و اسرائیل ارتباط بسیار نزدیکی دارند. این ارتباطات در سطح مالی، ساختاری، آکادمیک و حتی در حد پیشبرد پروژههاست. بعضی از دانشگاهها در آمریکا قدمت بسیار زیادی دارند و بین فارغالتحصیلان این دانشگاهها یک فرهنگ است که اگر آنان در آینده به پول و سرمایهای دست پیدا کردند، بخشی از آن را به دانشگاه بدهند. لذا در این دانشگاهها موقوفههایی به ارزش چند ده میلیارد دلار وجود دارد که این سرمایه در شرکتهای اسرائیلی نیز صرف میشود. برای همین در پلاکاردهای اعتراضی دانشجویان این موضوع اشاره شده بود که سرمایه در شرکتهای تسلیحاتی یا اسرئیلی صرف نشود. ضمن اینکه اعتراض شدیدی هم دارند که دانشگاههای آمریکایی تا حد زیادی با نهادهای اطلاعاتی و نظامی آمریکا در ارتباط هستند.
درسی که از این جنبش دانشجویی باید گرفت
باید توجه داشت که این اعتراضات دیر یا زود توسط آمریکا سرکوب خواهد شد و در این راستا از انواع روشهای سخت و نرم استفاده خواهد کرد. اما از این مهمتر درسها و عبرتهایی است که باید از این وقایع گرفت. اول باید آمریکا را درست و آنطور که هست شناخت و سعی کنیم درکمان از آمریکا مبنی بر واقعیت آن باشد. دوم موضوع تحولی است که در علوم انسانی و علوم اجتماعی ما مطرح میشود. برای درک بهتر موضوع، اگر شما در علوم انسانی تحصیلکرده باشید، استاد وقتی وارد کلاس میشود و میخواهد تئوری درس دهد، این تئوری و نظریات غالباً از دانشگاههای غربی است. حال در این اعتراضات، آن دانشجوی نخبه این دانشگاههای آمریکایی پی برده نظریه و تئوری تولید شده در این مراکز مطلوب و صحیح نیست. این موضوعی است که هنوز بعضی از اساتید در ایران متوجه نشدند و فکر میکنند این نظریات اصل علم است. البته این به آن معنا نیست که ما نظریات را نخوانیم، بلکه باید آنها را مطالعه کرد و مورد بررسی قرار داد، اما نکته پی بردن به این عقبه است که گاهی استادی در یک پروژه با فلان نهاد امنیتی آمریکا دست به تولید یک تئوری میزند. این موضوعی است که آن را در اقتصادسیاسی علوم اجتماعی پیگیری میکنند تا عقبه نظریات فهمیده شود. استاد باید همانطور که به متن(نظریه) توجه دارد به فرامتن(عقبه) آن نیز توجه کند و آن را در ملاحظه خود قرار دهد؛ و الا این کار علمی نیست. درس مهم استاد ایرانی از دانشجوی آمریکایی این است که آن نظریهای که توسط فلان دانشگاه در ارتباط با نهاد امنیتی و نظامی آمریکا مطرح میشود به راستی چه نوع علمی را تولید میکند و به عرضه میرساند.