به گزارش همشهری آنلاین، سرعت مضرابهای مشکاتیان گاه تا حدی زیاد بود که در بعضی چهارمضرابها، شنونده احساس میکرد که ۲سنتور با هم در حال نواختن هستند. با این حال سرعت او در نوازندگی پیوسته توأم با دقت بود، طوری که تمام نتها شفاف و واضح اجرا میشد.
مشکاتیان چه بهخاطر ساخت آهنگهای بینظیر و چه از نظر پرورش شاگرد، حق بزرگی بر گردن موسیقی ایران داشته و راحت میشود او را یکی از اعجوبههای موسیقی ایران بهحساب آورد.
اولین بار این کیوان ساکت بود که به او لقب «شاعر سنتور» را داد. او در یادداشتی به مناسبت درگذشت این موسیقیدان بزرگ نوشته بود: «بس نکته غیرحسن بباید که تا کسی/ مقبول طبع مردم صاحبنظر شود / عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است/ چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد. و به راستی که مشکاتیان گوی بیان را در هنر زده بود. من این افتخار نصیبم شد که از سال ۶۹ تا پایان عمر مشکاتیان گرامی بهعنوان یکی از سولیستهای گروه عارف (که از بهترینهای تاریخ معاصر است) با ایشان همکاری داشته باشم.
از چگونگی نخستین دیدارها و سپس دعوت من برای پیوستن به گروه عارف که داستان جالبی دارد اگر بگذریم باید بگویم که طی این سالها بارها و بارها نبوغ و تسلط بیحد وی بر موسیقی و بهویژه در ریتم برایم شگفتآور بود. کسانی که با کارها و آثار این مرد بزرگ آشنایی داشته باشند میتوانند لطایف آهنگسازی و ریتم را به خوبی در آثار وی حس کنند.
چیزی که به این شکل تا آن زمان سابقهای نداشت و فقط در برخی آثار استاد ابوالحسن صبا قابل شنیدن بود. «آنی» که حافظ میگفت:... بنده طلعت آن باش که آنی دارد… به وضوح در وجود پرویز مشکاتیان نهفته بود. این «آن» ذاتی وجود او بود و هر انسانی در نخستین برخورد آن را حس میکرد. همان «آنی» که در تقریبا اغلب ساختههایش و نواختههایش نیز بود. آنقدر حرف و خاطره دارم که از این مجال خارج است. اما همان قدر بگویم که پرویز مشکاتیان دردانه موسیقی ایرانی بود».