همشهری آنلاین_ فاطمه عسگری نیا:قصه ، قصه"خونه ۱۹ "است و اهالی خاص آن. از معتادان بهبود یافته گرفته تا زن و مردهایی که از گوشه و کنار پایتخت برای رواج مهربانی و خوب کردن حال دیگران هر چهارشنبه از زیر چراغ سبز ورودی "خونه ۱۹ "رد می شوند واز ساعت ۱۰ صبح تا ۵ عصر دور هم شروع به پخت و پز غذا برای کارتن خوابها، وکودکان کار و بی خانمانهای شهر می کنند تا شب یک لقمه مادرانه گرم به دست بچه های خدا برسانند. . البته پخت و پز غذا در "خونه ۱۹ "هر روز انجام می شود اما چهارشنبه ها ویژه تر و تعداد یاوران بیشتر است .
ورود به اینجا رسم خودش را دارد
ورودی خونه ۱۹ که ۵۰ سال پیش یک مدرسه کوچک بوده ،دالان نسبتا بزرگی دارد که رد شدن از این دالان و رسیدن به حیاط با صفایش مشروط به رعایت رسم و رسومات خاص خودش است. علیرضا مسئول این خانه است. مهندس تاسیسات با این که روزانه حدود ۳ میلیون تومان درامد دارد اما هفته ای یکی دو روز را فقط در خونه ۱۹ سپری می کند برای حال خوب دلش:«خونه ۱۹ در تاریخ ۱۹ دیماه ۱۴۰۲ ساعت ۵ و ۱۹ دقیقه صبح با حضور جمع کوچکی از داوطلبان و معتادان بهبود یافته در مراکز طلوع بی نشانها شاهد برپایی اولین دیگ عدسی به نفع کارتن خوابها و کودکان کار بود که بعنوان صبحانه همان روز بین افراد در دروازه غار و سرچهار راه ها توزیع شد.»
حالا ۴ ماهی از آن روز می گذرد . هم هر روز به تعداد دیگ های مزین به شماره ۱۹ اضافه می شود هم به تعداد داوطلبان مشارکت کننده در پخت غذاها:« هر فردی که برای اولین بار پایش به این خانه باز می شود باید یک چراغ روشن کند و روی آن بنویسد چراغ این خانه برای روشن ماندن به چه چیزی نیاز دارد؟» چراغها رنگارنگ است و نوشته های رویش هم متنوع.یکی نوشته عشق. یکی نوشته همدلی یکی نوشته وحدت ما هم نوشتیم مهربانی و وارد شدیم!
بیشتر بخوانید:سرویس مدرسه بچه های این روستا تله سی یژ است | پراتورها هوایشان را دارند
هنوز چند قدم از دالان پر رمز و راز دور نشده بودم که به دیوارهای آجری رنگ شده و پرنوشته رسیدم به گفته علیرضا روی این آجرها آدمها دلیل آمدنشان به خونه ۱۹ را ثبت کرده اند .برای این که بتوانم ببخشم، برای موفقیت پسرهایم،برای عشق و ارامش ، برای آگاهی... خیلی ها هم با ثبت نامشان روی این اجرها رد پایی از حضورشان در این خانه به جا گذاشته اند اما رد پای همدردها از همه بیشتر است.
علیرضا می گوید خونه ۱۹ هم مانند همه مراکز حمایتی دیگر انجمن طلوع بی نشانها مثل سرای غزل، سرای نور، سرای امید، سرای مهر و ... که همه امروز به خانه امن بی خانمانهای بهبود یافته و زنان، مردان و کودکان اسیب دیده و تنها تبدیل شده اند یک محل امن برای این افراد است این جا هم مانند تمام مراکز طلوع بی نشانها تنهایی افراد را نشانه گرفته و تلاش می کند دست طرد شدنگان اجتماعی را به مهربانی بفشارد.
برگشت به زندگی
کمی جلوتر زیر دو سایه بان بزرگ یاورها حسابی مشغول کارند. دیگ های بزرگ غذا که همه ممهور به مهر ۱۹ هستند حکایت از آشپزی های بزرگ در این خانه داردآشپزی نه به عشق سیر کردن یک شکم به عشق برگشت یک انسان به زندگی ! این توصیف عمو کوروش از کلیات خونه ۱۹ است. خودش هم ده سال پیش با یکی از همین غذاها به زندگی برگشت:« ۴۳ سالم بود. ۶ سال ترک خانه و خانواده را کرده بودم .یک شب که از زندگی پردود و دم و آوارگی در خیابانها خسته بودم و از دلتنگی برای خانواده بی قرار شده بودم و داشتم پیش خدا گلایه می کردم بانوی محجبه ای با ظرف غذایی گرم کنارم ایستاد و با مهربانی و احترام تعارفم کرد . باورش برایم ممکن نبود . یکی بعد ازاین همه سال مرا دید و احترام گذاشت . بعد که غذا را خوردم یک پیشنهاد داد . حاضری ترک کنی و دوباره به زندگی برگردی؟ هیچوقت آنشب را فراموش نمی کنم با همه ترسها و دلهره هایی که داشتم همراه این گروه به سرای امید رفتم. جایی که ما را با مهربانی پذیرفت ، درمان کرد و به زندگی بازگرداند. امروز ده سال است که پاکم . و مسئول اجرایی خونه ۱۹ هستم! خونه ای که خونه ارزوهاست.
کارتن خوابی که معتمد کسبه شد
امین هم یکی از بهبود یافتگان مانند عمو کوروش است. با افتخار اعلام می کند ۹ سال و ۶ ماه است پاکم:« در دروازاه غار کارتن خواب بودم . هر سه شنبه بچه های طلوع بی نشانها غذای گرم بین کارتن خوابها توزیع می کردند غذا بهانه بود برای جلب اعتماد ما و جذبمان به دنیای پاکی .» او هم بعد از گرفتن یکی از همین وعده های گرم غذایی از یک معتاد بی خانمان دروازه غار به یک کاسب معتمد در مولوی و نواب و ... تبدیل شده است :« باورم نمی شود روزی حسرت عبور از کنار مغازه های همین خیابان بدون تعقیب مشکوک مغازه دارها را داشتم حالا یکی از همین کاسبان معتمد محل هستم .»
بیشتر بخوانید:کدام خانه ها با دلار اجاره داده می شوند؟
با کیفیت ترین غذا را آماده می کنیم
قادر و محمد هم که حالا ۵ ماه بیشتر از پاکی شان نمی گذرد این روزها پابه پای دوستانشان هر روز به خونه ۱۹ می روند و غذای رفقا را بار می گذارند قادر که به قول خودش حسابی اهل شکم است. چون خودش و دیگر یاورها از همین غذایی که برای همدردانشان درست می کنند می خورد باید بهترین غذا و با کیفیت ترین غذا را آماده کند.
یاورهایی که به دعوت انجمن طلوع بی نشانها در شبکه های مجازی راه خونه ۱۹ را در میان شلوغی های خیابان مولوی پیدا کرده اند از هر سن و سالی که فکرش را بکنید هستند عمو یوسف شاید مسن ترین باشد اما دلش تا بخواهید جوان است سرش درد می کند برای همین دور همی ها به قول خودش دوبار تجربه زندگی دوباره را داشته ،وقتی اولین نوه اش به دنیا امده و وقتی به خونه ۱۹ آمده است:«۶۹ سالم است بزرگ شده یکی از محله های پر آسیب و البته اصیل تهران خوب رنج اعتیاد را می شناسم و برای رهایی دربندان هر کاری از دستم بربیاید انجام می دهد.
برای حال خوب همه
در این خانه هر کس برای حال خوب دیگران دست به کار می شود استاد مصطفی پروین هم در بین این جمع دیده می شود او که هنرمند خط پریشان است قرار است تمام درو دیوارهای این خانه را با هنرش زیباتر کند کار جالب او در این چهارشنبه تحریر نام هر یک از یاوران روی دستهایشان بود تا خاطره یک روز مهربانی کردن را برایشان ماندگار کند. الهام با این که سن سال زیادی ندارد سرآشپز این چهارشنبه شده و کار پخت کوکوسبزیهای حرفه ای را عهده دار بود. البته در کنار این پخت و پز حرفه ای همه یاورها میهمان کیک های خانگی خوشمزه او هم بودند.
دنیا مادر جوانی بود که می گفت از اولین روز تاسیس خونه ۱۹ در دورهمی چهارشنبه ها حاضر بودم طوری به این همدلی عادت کرده ام که اگر حوصله هیچ کس را نداشته باشم با حضور در این خانه خود را آرام می کنم این جا آدمهایش هم با همه جا فرق دارند.
شروع کننده پایان دهنده
نامش را خونه ۱۹ گذاشتند به نیت ۱۹ حرف بسم الله الرحمن الرحیم که شروع کننده و پایان دهنده هر چیزی است . خونه ۱۹ جایی که دلهای مهربان در پایتخت دور هم جمع شده اند برای اینکه مرهمی بر زخم دل بی خانمهای گرفتار اعتیاد ، زنان اسیب دیده و کودکان کار باشند. قرارشان هم این است، دست به دست هم دهند تا رویایی بسازند که هیچ کس گرسنه سر بر بالین نگذارد. برای این که این قول و قرارشان را هم اجرایی کنند برای خودشان سهم های ۱۹ هزار تومانی تعریف کرده اند. در واقع شکل کار اینگونه است که اگر بخواهی در کار خیرشان مشارکت کند می تواند یک یا ده سهم، ۱۹ هزار تومانی برای خود تعیین کند. سقف هر سهم را هم کم گذاشته اند تا حسرت همدلی بر دل کسی نماند. پخت روزانه ۱۹ هزار پرس غذا هدف والایی است که برای خود تعریف کرده اند و ایمان دارند این ارزو شدنی است چرا که همین حالا هر روز که دیگ غذاها را بار می گذارند به قول خودشان انقدر برکت می اید گه گاه نیت پخت ۵۰۰ پرس غذایشان تبدیل می شود به هزار پرس یا لقمه در روز .
بیشتر بخوانید:برای این تفریح باید هم پول بدهی هم وحشت کنی!