«یادم نیست... مرخصی... اوقات فراغت... یادم نیست...» این پاسخ سید ابراهیم رئیسی به سوال خبرنگار صداوسیما بود که در مورد مرخصی رفتن و گذران اوقات فراغتش از او پرسید.

همشهری آنلاین- رابعه تیموری:رئیس‌جمهور عادت به دید و بازدید داشت، آنقدر که اگر لابه لای مسئولیت‌ها و مشغله‌های ریزودرشتش فرصت اندکی به‌دست می‌آورد، بی‌معطلی کفش و کلاه می‌کرد و به دیدار مردم می‌رفت. مردم گوشه کنار می‌هنش. شمال، جنوب، شرق و غرب، اهالی پایتخت را هم فراموش نمی‌کرد و نه‌فقط همسایه‌های بالانشین پاستور را، بلکه اهالی محروم‌ترین و حاشیه‌ای‌ترین مناطق شهر را هم به دیداری گرم و صمیمانه یاد می‌کرد. در آن روز بهاری هم به سراغ اهالی امامزاده حسن (ع) آمد، به جنوبی‌ترین نقطه تهران و چند قدمی مانده به ته پایتخت:


دیدار شیرینی که تکرار نمی‌شود

آستان امامزاده حسن (ع) تا آن روز چنین میهمان عزیزی به خود ندیده بود. اهالی جنوب تهران هم تصور نمی‌کردند سید محرومان کوچه و خیابان‌های عریض‌وطویل شمال شهر را یکی‌یکی پشت سر بگذارد، از هیاهوی مراکز اقتصادی مرکز شهر هم گذر کند و میهمان سرزده و بی‌تکلف مردم جنوب شهر شود. ٦ اردیبهشت به حرم امامزاده حسن (ع) آمد، عصر یک روز بهاری. تا خبر آمدنش به مردم رسید، پیر و جوان ناباورانه خود را به حرم رساندند. حتی وقتی در همان حیاط پشت آستان، کنار آنها ایستاد تا ساعتی با هم بگویند و بشنوند، باز هم باور نمی‌کردند که می‌توانند درد دل‌های‌شان را بی‌واسطه و رویا رو با رئیس‌جمهور کشور در میان بگذارند، اما سید محرومان پس‌ازآن که سخنرانی رسمی اش به‌پایان رسید، ساده و خودمانی به میان آنها آمد و هر کس حرف ناگفته‌ای داشت با او درمیان گذاشت. پدر شهیدی از او گلایه کرد که چرا زودتر به آنها سر نزده و جوانکی که در به در به‌دنبال مسئولی می‌گشت که گیر و گرفتاری‌های زندگی اش را با او در میان بگذارد، از رئیس‌جمهور قول و وعده گرفت که پدرانه از جوانان جنوب شهر حمایت کند تا فردایشان را بسازد. وقتی فرزند خلف انقلاب در بدرقه اشک‌های شوق و دعاهای مادرانه کوچه پسکوچه‌های جنوب تهران را ترک کرد، اهالی جنوب تهران تصور نمی‌کردند این دیدار شیرین دیگر تکرار نخواهد شد....

بیشتر بخوانید:خانه بی بی گل، هدیه رئیس جمهور شهید