به گزارش همشهریآنلاین، شاه بیت حکم تنفیذ شدهاش به دست مبارک مقام معظم رهبری در سال ۹۶، "تلاش برای ایجاد وحدت بین آحاد مردم" بود، کلید واژهای که بیتردید، بر مبنای شناخت معظم له از روحیات و منش معنوی، "سیدشریف آذربایجان"، شهید فقید، آیت الله سیدمحمدعلی آلهاشم، مورد تاکید قرار گرفته بود تا او، در تمام این هشت سال، موفق به کشاندن پای همه آحاد جامعه، به "میدان همدلی" شود.
"محبوب القلوب" آذربایجان و ایران شد، بی هیچ ادا و اطوار از پیش برنامهریزی شده رایج. یکی از مردمیترین، محبوبترین، جامع الاطراف ترین و مرجع ترین چهره سیاسی ۴۵ سال اخیر تبریز و آذربایجان که توانست، همه طیفهای مردم، نخبگان، سیاسیون، هنرمندان، فرهنگیان، ورزشکاران، سرمایهداران، محرومان و در یک کلام، "یک استان و ایران" را حول محور بدیع ترین شیوه مدیریتی و مردم داری از جنس حکومت جمع کند و مورد اقبال قرار گیرد، موضوعی که رای بینظیر ۸۲۰ هزارنفری به ایشان در انتخابات اخیر خبرگان رهبری، موید آن است.
از بازارگردی و دیدارهای سرزده اش با اصناف و بازارایان و مردم عادی گرفته تا حذف نرده های امنیتی و ورودی مقامات در مصلی امام خمینی (ره) تبریز، از ترددهای بدون تکلفش با تاکسی و اتوبوس در وسط روز، تا سینما و تئاتر رفتنش، از عیادتهای بدون اطلاع قبلی با بیماران بستری در بیمارستانهای تبریز، تا همنشینی و همسفرگی با دانشجویان در خوابگاه ها، از تماسهای تلفنی غیرمنتظرهاش با هنرمندان و اصحاب رسانه تا حضورش در استادیوم برای تماشای بازی تراکتور، از ملاقاتهای تعطیل ناپذیر مردمیاش در بیت تا سرکشیهای ناغافلش از ادارات و سازمانهای دولتی برای بررسی روند خدمات رسانی، تنها بخشی کوچک از رفتارهای کم تر تجربه شده امام جمعه ای بود که به قول دوستی، "امام شنبه تا جمعه بود"!
آقازاده ای که «آقا»زاده بود؛ امّا آقازادگی نکرد...
تقریبا، هیچ هفتهای نبود که در آئین سیاسی، عبادی نماز جمعه تبریز، ورودی غیرمنتظره به موضوعات مختلف شهر و استان نداشته باشد یا از گروه و افراد خاص تقدیری به عمل نیاورد؛ سنت شکنیهای صمیمانه و نوظهور شهید آلهاشم به این ها ختم نمیشد، تریبون نماز جمعه را منحصر به خود نمی دید و هیچ مناسبت ملی، تقویمی نبود که بخشی از زمان خطبهها را به مسوولان و مدیران اجرایی، حتی مدیران زن استان، تقدیم نکند.
"آقازاده" معنوی، مذهبی تمام عیار تبریز و آذربایجان بود، اما هیچگاه آقازاده پروری نکرد، کسی فرزندان برومندش را دور و بر او و اصحاب ثروت و قدرت ندید، منصبی را برای ایشان به غنیمت نگرفت، حتی دو بار مانع از صدور حکم مدیرکلی جهاد استان به نام یکی از برادرانش و مدیرکلی صدا و سیما استان برای برادر دیگرش شد تا متهم به سوء استفاده از جایگاه سیاسی، معنویاش نشود؛ او اینگونه عنوان "سید شریف" را از مردم تبریز و آذربایجان هدیه گرفت و سرآمد ایران شد!
لباس روحانیت و جایگاه امامت را نمادی برای وحدت آفرینی و اعتمادسازی میان مردمی قرار داد و شهید فقید، آل هاشم، اینگونه به توصیه و خواسته زعیم عالیقدر خود، یعنی تلاش برای ایجاد وحدت در بین آحاد جامعه هنرمندانه عمل کرد.
سنت شکنی با صمیمیتی نوظهور
اوایل، به زعم عده ای، این رویه جدید در تعاملات مدیریتی شهید آل هاشم، اقدام و رفتاری "پوپولیستی" تعبیر و تلقی شد، عده ای می پرسیدند: "چرا و به چه علت باید از این رفتارهای جدید ذوق زده شویم؟"
مساله ای که منادیان آن نمی دانستند که این شیوه مثبت و امیدوارکننده، اتفاقا ذوق زدگی هم دارد؛ چراکه، عادت اجتماعی و سیاسی بسیاری از مردم از یک سو و رفتار قاطبه مدیران، حتی مدیران عادی شهری و استانی و کشوری از سوی دیگر، از دیر باز بر اصل "دیده نشدن"، "آفتابی نشدن در بین مردم" و "گریز از جامعه" استوار بوده و هست و در چنین فضایی، رفتارهای "مردم مدارانه" شخصیتی بی نظیر همچون آیت الله آل هاشم، نوبرانه ای مبارک، در قحطی، صمیمیت های این چنینی میان "مردم و مسوولان" به شمار می رفت که صد البته مایه امیدواری و ذوق زدگی هم بود.
"صمیمیت نوظهور" سال های اخیر نماینده فقید ولی فقیه در استان و امام جمعه فراموش نشدنی تبریز، اگر مایه امید و ذوق زدگی شد، به این دلیل بود که مردم و رسانه ها، دست کم طی دهه های اخیر، نمونه هایی از این دست تعاملات و حضورهای بی تکلف و بی پیرایه مسوولان در میدان و میان مردم را نه تنها به یاد نداشتند؛ بلکه به جهت حاکمیت برخی مناسبات غلط و خزیدن مدیران در پستوی حصار مدیریتی و دوری از مردم، همواره ملاقات و رویارویی با مسوولان، رویایی نامحقق و ناممکن برای آنان به شمار می رفت.
امام جمعه کوچه و بازار
شهید آل هاشم قدیس نبود، دست کم، ادعای قدیس بودن نداشت، امام جمعه ای بود که امامت و هدایت و زعامت را با چاشنی خادمی بی پیرایه و بدون تکلف، به میان مردم خیابان و کوچه و بازار برد، با آن ها نشست، راه رفت، خندید و گریست، حرفشان را شنید، با دردهایشان همدلی کرد، اعتماد عمومی را بازسازی کرد، مرجع عام و مرضی الطرفین بسیاری از دعواهای سیاسی و مدیریتی در استان شد و شیوه ای جدید از مدیریت، از جنس حاکمیت عالیه نظام در آذربایجان شرقی را بنیان نهاد و در نهایت، با عروج شهیدانه اش، "ایران و آذربایجان و تبریز" را در اشک و ماتم و حسرت غرق کرد ...
سطحی که او از شیوه مدیریت و زعامت معنوی در ایران و آذربایجان به یادگار گذاشت، بدون تردید ناب ترین و اصیل ترین شکل مردم داری و حکومت داری بود، روحش شاد!