به گزارش همشهری آنلاین، خبر کشف نخستین چاه نفت ایران در پنجم خردادماه ۱۲۸۷ شمسی برابر با ۲۶ می۱۹۰۸ میلادی، از اخبار مهم آن روزگار بود که هر شنوندهای را به واکنش وا میداشت. داستان این اتفاق مهم تاریخی هم از این قرار بود که در حالی که عملیات اکتشاف نفت به یأس تبدیل شده بود، نخستین چاه نفت ایران در شهرستان مسجد سلیمان از شهرهای استان خوزستان در عمق ۶۰۰ متری زمین به نفت رسید و نفت تا ارتفاع ۲۵ متر از سطح زمین فوران کرد. این واقعه، باعث شد که امپراتوری انگلیس، جهت حفظ منابع نفتی، اقدام به احداث و گسترش تأسیسات عظیمِ استخراج، تصفیه، صدور نفت و تولیدات نفتی در جنوب ایران کند.
یک سال بعد ساخت پالایشگاهی در این منطقه آغاز شد و به بنا نهادن شهر آبادان منجر شد و پالایشگاه آبادان، برای مدتهای طولانی بزرگترین پالایشگاه جهان به شمار می رفت. شهر مسجد سلیمان از نظر وجود معادن و تأسیسات نفتی از اهمیت بسیاری برخوردار است و تاکنون بیش از ۲۵۰ حلقه چاه نفت در آن حفر شده است. یکی از نویسندگان انگلیسی در این باره نوشته است: «به این ترتیب، صنعتی آغاز شد که در طی دو جنگ جهانی، نیروی دریایی انگلستان را نجات داد ولی برای ایران زحمتی ایجاد کرد که از مجموع مزاحمتهای دولتهای دیگر، بیشتر بود.»
نکته قابل توجه در این میان، اشراف اطلاعاتی انگلیسیها به جزئیات جریان اکتشاف نفت در ایران است که حکایتی از یک کارمند شرکت نفت انگلیس و ایران در آن زمان جالب و خواندنی است. در بررسی پروندههای پرسنلی پالایشگاه آبادان در مرکز اسناد وزارت نفت ، پرونده شخصی به نام « سلیمان آدونیاس » دیده میشود.
با بررسی دقیقتر پرونده آقای آدونیاس، مشخص میشود او از کارمندان اولیه و با سابقه شرکت نفت انگلیس و ایران بوده که با «دکتر یانگ »،« سر آرنولد ویلسون» و «جرج رینولدز » معاصر بوده است. او یک نامه دو صفحهای برای اولیاء شرکت نفت نگاشته و ضمن گلایه و طرح شکایت مبنی بر مطالبات مالی معوق خود از شرکت، شمه ای از سوابق به قول خودش «درخشان» را جهت اطلاع و یادآوری مقامات شرکت در نامه منعکس کرده است. بر اساس متن نامه و دیگر محتویات پرونده، سلیمان آدونیاس در سال ۱۲۶۰ خورشیدی در شهر اصفهان به دنیا آمد و در « جامعه کلیسای میسیونری » آن شهر به تحصیل پرداخت.
سالها بعد به خوزستان مهاجرت کرده و در شرکت کشتیرانی « برادران لینچ » در شوشتر مشغول به کار میشود. در سال ۱۹۰۴ میلادی به استخدام شرکت دارسی در میآید و به طور مستقیم زیر نظر زمین شناس شرکت-رینولدز- فعالیت کرده و تا سال ۱۹۱۳ در شوشتر اقامت میکند. او در مورد شرایط اقامتش در شوشتر اینگونه مینویسد: «من تنها مسیحی بودم که با زن و یک فرزند در آن شهر زندگی میکردم. مردم شوشتر و خانهای آنها هر روز با اسلحه و گلوله به جان یکدیگر میافتادند. در چنین شرایط وحشتناکی بود که من برای رینولدز و شرکت کار می کردم»
او اضافه می کند: «هنگامی که چاه شماره یک در تاریخ ۲۷ ماه می ۱۹۰۸ به نفت رسید، من آن کسی بودم که این خبر را از طریق تلگراف به اطلاع رینولدز و برادشاه و لندن رساندم». سپس متن تلگراف را عینا می آورد: « در ساعت ۴ صبح، در عمق ۱۲۰۰ پایی و با ارتفاع ۷۵ پا از سطح زمین، نفت فوران کرد.»