همشهری آنلاین - حوادث: چند روز قبل سارق ناشناسی یک دستگاه موتور را از مقابل خانهای در شمال تهران سرقت کرد و صاحب موتور وقتی با جای خالی آن روبهرو شد پلیس را در جریان قرار داد.
دقایق زیادی از این سرقت نگذشته بود که صاحب یک طلافروشی در همان حوالی با پلیس تماس گرفت و گفت که مرد مشکوکی را مقابل مغازهاش دیده است.
او توضیح داد: داخل مغازه بودم که متوجه رفتارهای مشکوک مردی جوان شدم. او کنار موتورسیکلتی ایستاده بود، ماسک به صورت و کلاه مشکی به سر داشت. چهرهاش را به خوبی ندیدم، اما متوجه پابندی شدم که به پایش بسته شده بود. کمی بعد او سوار موتور شد و رفت اما من که به او مشکوک بودم، تصمیم گرفتم پلیس را در جریان قرار بدهم.
گفته های مرد طلافروش و شکایت صاحب موتور این فرضیه را که سرقت موتور از سوی همان جوانی صورت گرفته که پابند الکترونیکی داشته است، مد نظر قرار داد. ماموران به بررسی دادههای اتاق کنترل پابندهای الکترونیکی پرداختند و متوجه شدند تنها پابندی که روز حادثه مختصات آن با مختصات مغازه طلافروشی یکی بوده به پای مجرم سابقهداری به نام شهروز بسته شده بود.
خیلی زود محل زندگی این فرد شناسایی شد و ماموران راهی خانه او شدند. این مجرم سابقهدار که با دیدن پلیس شوکه شده بود، دست داشتن در هر سرقتی را انکار کرد اما در بازرسی خانهاش موتورسیکلت سرقتی کشف شد.
به این ترتیب سارق سابقهدار نه تنها به سرقت این موتور بلکه به چند سرقت دیگر هم اعتراف کرد و تحقیقات تکمیلی از او زیر نظر بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت ادامه دارد.
فکر میکردم پابند خراب است
شهروز ۲۷ ساله است. او پیش از ۵ مرتبه سابقه دستگیری و زندانی شدن دارد و اواخر سال گذشته بود که از زندان آزاد شد. اما با وجود اینکه پابند به پایش بسته شده بود، دوباره تصمیم به سرقت گرفته بود که خیلی زود دستش رو شد. گفتوگو با او را بخوانید.
چطور جرات کردی با پابند الکترونیکی، راهی سرقت شوی؟
به دو دلیل؛ اول اینکه تصور میکردم سیستم پابند و ردیابی پلیس خراب است. حتی دستگاه را دست کاری هم کردم و به گمان اینکه اسباب بازی است و پلیس نمی تواند مرا ردیابی و کنترل کند، راهی سرقت شدم.
دلیل دومت چه بود؟
تخصص اصلی من سرقت منزل بود که کار سختی است! مخصوصا با پابند و نمیشود با آن وارد خانه ها شد. شگردم را تغییر دادم به سرقت موتور. البته در سرقت موتور هم تخصص دارم و آن اوایل که خلاف را شروع کردم، یکی دو مرتبه به جرم سرقت موتور دستگیر شدم.
چه زمانی به پایت، پابند بسته شد؟
اواخر پارسال. به محض آزادی از زندان. درواقع هنوز درهای زندان باز نشده بود که همانجا به پایم، پابند بستند.
آخرین بار به چه اتهامی زندان بودی؟
سرقت از خانه ها. مجازات سرقت منزل سنگین است. درست است که ممکن است پول خوبی گیرت بیاید اما خب خطر و ریسکش بالاست. به همین دلیل چند سالی زندان بود.
از شیوه و شگرد سرقت های جدیدت با پابند بگو؟
برای مجرمان اسم و رسم دار کار می کردم. افراد سابقه داری که برای سرقت هایشان، سفارش موتور می دادند. من مدل و مشخصات را از سرکرده باند می گرفتم و سپس راهی خیابان های پایتخت می شدم و با دیدن موتور مورد نظر، نقشه سرقتم را اجرا می کردم. همان روز هم موتور سرقتی را به دست سرکرده های باند می رساندم و دستمزدم را می گرفتم.
انگیزه ات از سرقت چه بود؟
به دست آوردن پول. من زندگی بدی نداشتم اما سالها قبل معتاد به شیشه شدم. بعد به گل روی آوردم و دیگر نتوانستم خوب کار کنم. قبلا نجار بودم؛ زمانی که نوجوان بودم. اما بعد از اعتیاد و دوستی با افراد خلافکار، پایم باز شد به دنیای تبهکاران. اما اینباراگر آزاد شوم توبه خواهم کرد؛ توبه واقعی.