همشهری آنلاین- رابعه تیموری: در این خانه اعضای انجمن ارفک به کودکانی که بار زندگی بر شانههای کمقوتشان هوار شده، کمک میکنند لحظاتی فارغ از همه غمهای دنیا کودکی کنند، درس بخوانند و برای فردایشان رویا بسازند. اینجا خانه امید بلالها و نارونهها است:
پلاک ٢٤ از ردیف خانههای قد و نیم قد کوچه، چند قدم عقبتر نشسته و بر روی تابلوی انجمن ارفک که بر سر در آن نصب شده این بیت به چشم میخورد: «بیستون ماند و بناهای دگر گشت خراب... ب. این در خانه عشق است که باز است هنوز... ز. »وقتی وارد آن میشوید، دور تا دور حیاط دلبازش کلاسهای کوچک و بزرگ کنار هم نشستهاند و روی تابلوی کلاسها نام درختان مختلف خودنمایی میکند: نارون... سپیدار...
پوشش تگری و رنگ و لعاب شاد دیوارها، به آجر چینهای پاکیزه و نونوار بنا زیبایی دوچندان دادهاند و نقش بستن تصاویرمدادهای رنگی و گل و بتههای خوشرنگ بر درودیوار کلاسها، زمختی آنها را پوشاندهاند. در اتاق آموزش خاله مریم به محمد و بچههایی که چند روزی سرگرم کار بودهاند و از درس و مشقشان عقبماندهاند، خصوصی تدریس میکند. در قفسههای پروپیمان کتابخانه انواع و اقسام کتابهای علمی و داستانی چیده شده و اغلب وسایل اتاق بازی سرگرمیهای فکری هستند. در کارگاه هنر دست سازههای سفالی بچهها به زیبایی در طبقههای فلزی چیده شدهاند و در طرح و رنگ تابلوهای نقاشی دانشآموزان رگههایی از استعداد خودنمایی میکند. نسترن غضنفرزاده امروز برای شاگردانش برنامهای محیطزیستی تدارک دیده و قرار است در زنگ هنر فعالیتهای هنری سازگار با محیطزیست را آموزش ببینند.
بیشتر بخوانید:۱۰۰ کودک کار زیر چتر «ارفـک»
آرزوهای کوچک بلال
نارونه از صبح برای فروختن فال در اتوبوسهای بیآرتی چرخیده و مسئول اتاق بهداشت سعی میکند با مایعات گرمازدگی او را درمان کند. تجهیزات اتاق بهداشت پروپیمان است و یونیت دندانپزشکی بهتازگی به دم و دستگاه این اتاق افزوده شده است. خاله مینا هنوز دیگ نهار دانشآموزان را بار نگذاشته، اما مخلفات استامبولی حاضر است و بوی ادویههای آن حیاط را پر کرده است. خاله مینا بهتازگی به ایران آمده، اماتر و فرز و زبر و زرنگ است و از پس تدارک صبحانه و ناهار بچهها خوب برمی آید. همه همکلاسیهای بلال همسن و سالش نیستند و یک ردیف از دانشآموزان کلاس در پایه اول و ردیف دیگری در پایه دوم درس میخوانند. بلال دانشآموز کلاس سوم است و بهعنوان تنها پسر خانواده ٨ نفره اش باید بخشی از خرج و مخارج زندگی را تامین کند. او در میدان بار آدامس میفروشد، ولی دوست دارد روزی یک آرایشگر پرآوازه شود. در اتاق مددکاری بسته است، اما اگر یکی از بچهها مشکلی داشته باشد مددکاران ارفک مانند تیم امداد دور هم جمع میشوند تا برای مشکلش راهحلی پیدا کنند. بر اساس قوانین ارفک علی سلطانی و دیگر معلمان مدرسه در مسائل شخصی و خانوادگی دانشآموزان چندان کنجکاوی نمیکنند و رسیدگی به مشکلات آنها فقط بر دوش مشاوران و مددکاران مرکز است، اما سلطانی و همکارانش در مواردی که با کودکانی مانند محمد برخورد میکنند، نمیتوانند به این قانون پایبند بمانند. محمد از دانشآموزان قدیمی ارفک است که سالها در خواب و رویاهایش خواب بازیگرشدن میدیده و آقا معلم با معرفی محمد به تهیه کننده فیلم سینمایی دوزیست، او را وارد دنیای آکتورهای سینما کرده است. سلطانی از دوستان قدیمی معین کامرانی است و از وقتی به جمع ارفکیها پیوسته، در سایت مدرسه به دانشآموزان مهارتهای استفاده از رایانه را میآموزد.
دستهایی که ارفک را تنها نگذاشتند
حکایت گرد هم آمدن بچههای ارفک به دهه ٨٠ و سالها پیش از پا گرفتن این مدرسه برمی گردد. به روزهایی که معین کامرانی تعدادی از دوستان و همکلاسیهای دوران مدرسه و دانشگاهش را دور هم جمع کرد تا به کودکانی که کودکی نکرده بزرگ میشوند، کمک کنند تا در کنار تامین معاش و نان سفره خانوادههایشان درس بخوانند و لحظاتی کودکی کنند. تا سالها آنها در خانههای فرسوده کوچه پسکوچههای دروازه غار برای بچهها کلاس درس تشکیل میدادند و کمبود مدرسه مهمترین مشکل و گره کارشان بود. تا سال ١٣٩۵ که خیرین بنیاد جاوید نقره هم به یاریشان آمدند و ملک قدیمی و فرسوده پلاک ٢٤ کوچه شهید بابارئیسی توسط مرحوم حاج عباس نقره کار و دیگر اعضای خیریه خریداری و در اختیار اعضای ارفک قرار گرفت. تبدیل این بنای مخروبه به مدرسه مجهز و روبراه ارفک آسان نبود، اما خیرانی که مانند کامرانی و دوستانش دغدغه فردای بچهها را داشتند آنها را تنها نگذاشتند و خشت و آجرهای مدرسه در طول ٨ سال به تدریج روی هم گذاشته شد.
راه و نیمراههایی که کامرانی و همراهانش برای آینده بچهها طی میکنند، به آموزش و توانمندسازی آنها و خانوادههایشان خلاصه نمیشود و به بهانههای مختلف اعضای جامعه، قانونگذاران و مجریان قانون را گرد هم میآورند تا برای بهبود شرایط این کودکان چارهجویی کنند. نشست کارشناسی هم که امروز دوشنبه به بهانه روز منع کار کودک در شهر کتاب راه برگزار کردند تلاشی از همین جنس بود. نشستی که در آن کارشناسان و فعالان حقوق کودک به بحث و گفتگو درباره نقش آگاهی مردم در پایان دادن بهکار کودک پرداختند و راههای مشارکت اقشار مختلف در پایان دادن بهکار کودک را بررسی کردند.