مرد جوانی که خواننده مجالس عروسی بود،  برای انتقام از همسر سابقش، راهی خانه پدر وی شد و درحالیکه اسلحه دردست داشت، اقدام به تیراندازی کرد و جنایت هولناکی را رقم زد.

همشهری آنلاین - حوادث: شامگاه چهارشنبه ۲۳ خرداد ماه، وقتی صدای شلیک گلوله محله جنت آباد را پر کرد، همسایه ها مردی را دیدند که به همراه پسر بچه ای ۵ ساله از ساختمانی خارج شد و فرار کرد. همه وحشت زده قدم در طبقه دوم ساختمان گذاشتند و با پیکر غرق در خون دو زن و یک مرد مواجه شدند که هدف شلیک های گلوله قرار گرفته بودند. در این شرایط همسایه ها با پلیس تماس گرفتند و گزارش این حادثه هولناک را اعلام کردند. تیم پلیس ظرف چند دقیقه در محل حادثه حاضر شد. ماموران در پاگرد طبقه دوم با پیکر مرد میانسال مواجه شدند که در همان ابتدا مشخص شد وی جانش را از دست داده است. کارآگاهان سپس وارد خانه ای شدند که در داخل آن تیراندازی صورت گرفته بود و در آنجا با پیکر خونین دو زن مواجه شدند که مادر و دختر بودند. مردی هم که به قتل رسیده بود، پدر خانواده بود. در این شرایط، دو زن مجروح شده به بیمارستان انتقال یافتند و جسد پدر خانواده به دستور قاضی امیر حسین علیمردان به پزشکی قانونی انتقال یافت.

از همان زمان، تحقیقات برای شناسایی عامل این تیراندازی آغاز شد و کارآگاهان در جریان تحقیق از همسایه ها متوجه شدند که عامل جنایت کسی جز داماد سابق این خانواده نیست. در ادامه بررسی ها مشخص شد که این مرد ۳۹ ساله مدتی قبل از همسرش طلاق گرفته است. همسروی پس از جدایی به همراه پسرخردسالشان به خانه پدرش برگشته بود اما مرد پس از جدایی به شدت از همسرش کینه به دل گرفته بود. آنها بر سر ملاقات فرزندشان با یکدیگر اختلاف داشتند و این اختلافات بارها باعث بحث و مشاجره میان آنها شده بود تا اینکه شب حادثه، داماد عصبانی در حالیکه یک قبضه کلت داخل کیفش مخفی کرده بود راهی خانه پدرزن سابقش شد و اعضای خانواده(پدر زن، مادرزن و همسر سابقش) را به گلوله بست. او سپس، دست پسر خردسالش را گرفته و سپس از آنجا گریخته بود.

۲۴ ساعت بعد

تحقیقات همه جانبه برای دستگیری این مرد ادامه یافت تا اینکه کارآگاهان دریافتند که متهم تحت تعقیب ساعتی پس از جنایت به مقابل خانه یکی از بستگانش رفته و پسرش در آنجا رها کرده است. او ابتدا زنگ خانه را زده و زمانی که اقوام وی در را باز کرده، از آنجا رفته است. زمان به سرعت می گذشت و اطلاعات پلیس نشان می داد که مرد جنایتکار، پس از رها کردن پسرش، به باغی در حوالی کرج رفته و در آنجا پنهان شده است. با این سرنخ، ماموران راهی باغ مورد نظر شدند و متهم را دستگیر کردند.

دلم می خواست به تماشای آواره شدن همسرم بنشینم

متهم ۳۹ سال سن دارد و می گوید انگیزه اش از این اقدام هولناک، انتقام از همسر سابقش بوده تا او آواره و سرگردان شود.

کی تصمیم به قتل گرفتی؟

از یک هفته قبل. برای این کار اسلحه تهیه کردم. هدفم این بود که پدر و مادر همسر سابقم را به قتل برسانم تا او آواره و سرگردان شود. با این کار می توانستم از او انتقام بگیرم که او عزادار خانواده اش شود.

چرا این همه از همسر سابقت کینه به دل داشتی؟

چون اجازه نمی داد بچه ام را ببینم. خیلی اذیتم می کرد. هر روز بهانه می آورد که بچه کلاس دارد، نیست یا با هم جایی هستند. از سوی دیگر جدایی هم اصرار همسرم بود. من نمی خواستم زندگی ام از هم بپاشد. خیلی برای زندگی ام تلاش کرده بودم اما همسرم مرا ندید و برای طلاق پافشاری کرد.

کی از هم طلاق گرفتید و راهتان جدا شد؟

حدود ۵ ماه قبل بود که طلاق قطعی شد.

از اختلافاتتان بگو؟ چه شد که تصمیم به جدایی گرفتید؟

سر هر چیزی که بگویید ما باهم اختلاف داشتیم. ۶ سال باهم زندگی کردیم اما آن اوایل همه چیز خوب بود و مشکلی میان ما وجود نداشت. تقریبا از ۴ سال قبل بگو مگوهایمان شروع شد. با این حال من عاشق زندگی و همسرم بودم. کم کم متوجه شدم که دیگر او علاقه ای به من ندارد. درواقع دوست داشتنم یک طرفه بود. ترانه همسرم پایش را کرد توی یک کفش و گفت طلاق می خواهد. در نهایت من هم که دیدم او دلش به این زندگی نیست، پای برگه های طلاق را امضا کردم و راهمان جدا شد. ترانه هم بعد از طلاق، دست بچه را گرفت و بعد از طلاق به خانه پدرش رفت.

چه شد که تصمیم گرفتی از او انتقام بگیری و نقشه قتل والدینش را بکشی؟

گفتم که اجازه نمی داد بچه را ببینم. به خاطر طلاق و پاشیدن زندگی هم از او کینه به دل داشتم. خودم را یک شکست خورده تنها می دیدم. همین ها باعث شد تا نقشه انتقام جویی بکشم. فکر می کردم آتش کینه ای که در دلم روشن شده، خاموش می شود.

از روز حادثه بگو؟

به بهانه دیدن بچه ام راهی خانه پدرزن سابقم شدم. گفتم می خواهم بچه را با خودم ببرم؛ اما مخالفت کردند. در مقابل به پدرزنم تیراندازی کردم که به دنبال صدای تیراندازی و فریاد او، مادرزنم از خانه بیرون آمد که به سمت او هم شلیک کردم. بعد وارد خانه شدم و به سمت همسر سابقم نیز شلیک کردم. سپس دست پسرم را که بهت زده و شاهد جنایت بود، گرفتم و از خانه رفتم ...

چرا به سمت والدین همسر سابقت شلیک کردی؟

می خواستم همسرم آواره و سرگردان شود. تا زمانی که آنها بودند همسرم جا و پناه داشت اما با مرگ آنها، همسرم دیگر جایی نداشت و آن وقت آواره می شد همانطور که من آواره شدم.

شغلت چیست؟

من خواننده مجالس و مهمانی ها هستم. درآمدم خوب بود ولی نتوانستم زندگی ام را حفظ کنم.

مواد هم مصرف می کنی؟

چرا باید این سوال را جواب بدهم؟ این سوال خیلی شخصی است!

چرا پسرت را با خود بردی و بعد او را مقابل خانه اقوامت رها کردی؟

بچه را بردم چون می خواستم پیش خودم باشد. اما اصلا حالش خوب نبود. صحنه وحشتناکی دیده بود و مدام بی تابی می کرد. من هم تصمیم گرفتم او را نزد خاله اش بگذارم تا ببینم تکلیفم با خودم چه می شود. البته پشیمان هم بودم به خاطر پسرم. چون تازه به خودم آمدم و فهمیدم که با روح و روان بچه ام چه کرده ام؟ حالا تا اخر عمرش، اتفاقاتی که شاهدش بود را فراموش نخواهد کرد. من اشتباه کردم... حماقت کردم... فکر می کردم با انتقام آرام می شود اما الان خیلی پریشان تر از قبل شده ام...

برچسب‌ها