همشهری آنلاین: پارسا پیروزفر که این روزها فیلم «مست عشق» را بر پرده سینما و سریال «در انتهای شب» را در شبکه نمایش خانگی در حال پخش دارد، خاستگاه هنریاش نه سینماست، نه تلویزیون و نه تئاتر. او در سالهای نوجوانی دلباخته نقاشی بود و در دوران دبیرستان همزمان با تحصیل در رشته ریاضی و فیزیک دست در کار خلق کتابهای مصور داشت. رشته دانشگاهیاش نقاشی بود و وقتی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول نقاشی خواندن بود، پایاش به دنیای نمایش باز شد. سال ۱۳۷۴ بود که بازیگری را در آموزشگاه حمید سمندریان فقید جدیتر دنبال کرد. البته پیش از آن نقشهای کوتاهی در «مجسمه» (ابراهیم وحیدزاده، ۱۳۷۱) و «پری» (داریوش مهرجویی، ۱۳۷۳) بازی کرده بود. کار در تئاتر را در دهه ۱۳۷۰ با کیانوش غریبپور و بهرام بیضایی آغاز کرد و از دهه ۱۳۸۰ به بعد بیشتر در نمایشهایی که خودش کارگردانیشان را بر عهده داشت، بازی کرد. نقطه عطف کارنامهاش حضور در مجموعه تلویزیونی «در پناه تو» (حمید لبخنده، ۱۳۷۴) در نقش پارسا فرزینپور بود که شهرت و محبوبیت فراگیر او را در پی داشت.
خنکای مرهمی بر شعله زخمی
پیروزفر در دهه ۱۳۷۰ در «ضیافت» (۱۳۷۴) و «مرسدس» (۱۳۷۶) و «اعتراض» (۱۳۷۸) هر سه ساخته مسعود کیمیایی بازی کرد، اما در هیچیک نقش اصلی نداشت و بازی او در این سه فیلم در مرکز توجهات قرار نگرفت. قهرمان «ضیافت» فریبرز عربنیا بود و محمدرضا فروتن قهرمان دو فیلم دیگر. فیلم مهم پیروزفر در این دهه «شیدا» (۱۳۷۷) ساخته کمال تبریزی بود. یک میلیون و ۷۶ هزار و ۸۸۲ نفر به تماشای «شیدا» رفتند و این فیلم با میانگین قیمت بلیت ۲۶۲ تومان کمی بیش از ۲۸۲ میلیون تومان فروخت و هشتمین فیلم پرتماشاگر سال ۱۳۷۸ شد. «شیدا» عاشقانهای با پسزمینه جنگی بود که نقش روبهروی پیروزفر را در آن لیلا حاتمی بازی میکرد. در سالی که نخستین فیلم پرتماشاگر سال، تریلر روانشناختی «قرمز» فریدون جیرانی بود و جایگاه دوم، با اختلاف ناچیزی، در اختیار درام اجتماعی «دو زن» تهمینه میلانی قرار داشت و تقریبا در تمام فیلمهای موفق آن سال مایههای عاشقانه واضحی وجود داشت، استقبال تماشاگران از ترکیب پیروزفر ــ حاتمی اصلا عجیب نبود؛ دو چهره جوان و کاریزماتیک که به رغم پسزمینه دهه شصتی فیلم، نوع جدیدی از عشق را که پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ به تصویری فراگیر در سینما بدل شده بود، نمایندگی میکردند.
نقش جایزهبگیر
در دهه ۱۳۸۰، پیروزفر در سینما پرکارتر شد، اما باز هم جذابیت ظاهری و محبوبیتش در میان قشر سینمارو بود که تدوامش در سینما را رقم زد، نه موفقیت گیشهای یا انتقادی فیلمهایش. او دهه ۱۳۸۰ را با بازی در فیلمی کمدی آغاز کرد؛ «عروس خوشقدم» (کاظم راست گفتار، ۱۳۸۱)، فیلم دوم سال در جدول پرفروشها و پرتماشاگرها که نقش اصلیاش را ماهایا پطروسیان بازی میکرد و امین حیایی پرکار و محبوب دهه ۱۳۸۰ را هم داشت و موفقیتش را نمیشود تمام و کمال به پای پیروزفر گذاشت.
پیروزفر در «مهمان مامان» (داریوش مهرجویی، ۱۳۸۲) نقش مکملی را به دست آورد که جایزهاش بنا بر سابقه در سینمای ایران ردخور ندارد، نقش یک معتاد. یوسف، پسر معتاد و خوشقلبی از خانوادهای متمول که همسری پا به ماه دارد و او را به خاطر دور ریختن موادش به باد کتک میگیرد، همان نقشی بود که پیروزفر را به نامزدی بهترین نقش مکمل از بیست و دومین جشنواره فیلم فجر رساند.
منجی ناخواسته
فیلمی که در دهه ۱۳۸۰ برای پیروزفر موفقیت انتقادی فراوانی به همراه آورد و بسیار تحسین شد، «اشک سرما» (۱۳۸۲) ساخته عزیزالله حمیدنژاد بود. «اشک سرما» مثل «شیدا» عاشقانهای با پسزمینهای جنگی بود؛ فقط این بار آنچه ارزشهای فیلم را در نگاه منتقدان برجستهتر کرد، تولید سخت فیلم در شرایط سرما و بوران و بازیِ در سکوت پیروزفر و هنرپیشه مقابلش بود. پس از پایان ماهعسل فیلمهای دوم خردادی و به پایان آمدن یک مقطع اجتماعی پرشور و هیجان، وصال عاشقانه باز با مشکلاتی مواجه شده بود که «اشک سرما» را میشود واکنشی ناخودآگاه به این مشکلات دانست.
آخرین کار مهم پیروزفر در این دهه بازی در نقش رضا در فیلم محبوب منتقدان «اینجا بدون من» (بهرام توکلی، ۱۳۸۹) بود که در جشنواره فجر خیلی تحسین شد، اما در نمایش عمومیاش تنها ۲۵۳ هزار و ۹۸۰ نفر تماشاگر داشت. «اینجا بدون من» بر اساس نمایشنامه «باغوحش شیشهای» اثر تنسی ویلیامز درامی اجتماعی بود که بیشتر در لوکیشنهای داخلی میگذشت و پیروزفر به خوبی در آن از عهده ایفای نقش منجی ناخواسته برآمد.
نابغه عاشق و دختر دیوانه
اگر «تیتی» (آیدا پناهنده، ۱۳۹۹) نبود، دهه ۱۳۹۰ بدون هیچ دستاوردی برای پیروزفر در سینما به سرانجام میرسید. اما موفقیت «تیتی» در گیشه این فرصت را به پیروزفر داد که بتواند مسیر حرفهایاش در سینما را احیا کند و دوباره در جرگه بازیگرانی درآید که میتواند سینماروها را به سینما بکشاند. «تیتی» درامی عاشقانه که نیمنگاهی هم به نمونههای ژانر فانتزی و علمی ـ تخیلی دارد، داستان استاد فیزیکی را بازگو میکند که تئوریای درباره پایان دنیا دارد و عاشق دختر نظافتچی خلمشنگی میشود. با وجود فیلمنامهای که فاقد انسجام و کشش است، ترکیب پیروزفر و الناز شاکردوست جواب داد و فیلم در گیشه به فروشی بیش از ۲۱ میلیارد تومان رسید. عجیب است که به رقم موفقیت مالی یا انتقادی فیلمهای عاشقانه پیروزفر، فیلمهای بیشتری از او در این ژانر ندیدهایم.
در «مست عشق» که آخرین کار سینمایی پیروزفر است، جز او و شهاب حسینی، بایگان ترکیهای محبوبی حضور دارند که در موفقیت مالی فیلم نقش پررنگی دارند. هنوز جای فیلمی که تمام و کمال متعلق به پیروزفر باشد و او را با آن به یاد بیاوریم، در کارنامه این بازیگر خالی است.