به گزارش همشهری آنلاین، چه کسی فکرش را میکرد که آقای «اسپشیال وان» که سال ۲۰۱۵ مقام اول مسابقه کبوترهای بارسلونا را آورده، یک نوه هم در ایران داشته باشند؟ آن هم کجا؟ جزیره مینو، بین خرمشهر و آبادان. عکس پدربزرگ اصالتا فرانسوی را دیروز مرد ۴۸ ساله آبادانی در اینستاگرامش گذاشت و نوشت که صاحب یکی از نوههای این کبوتر تند و تیز است.
کبوترهای دیگر این مرد جنوبی قبلا در عراق و قبلتر در سوریه مسابقه داده و برنده شده بودند. سوریه که یک جایزه افتخاری داشت اما از مسابقه بصره به او یک پژو جی ال ایکس رسیده. حتی در رقابت بین کفترها هم آن وارداتیها از داخلیها تند و تیزتر هستند. وارداتیها شجره دارند، ۲۴ عیارند، تمام نسلشان در آسمانهای قاره سبز پرواز کردهاند و برای صاحبان چشم آبی و مو بلوند اروپایی مدال پشت مدال جایزه آوردهاند. در بین ایرانیها اما فقط دو کبوتر داریم که در بین حریفهای خارجی توانستند مدالآور باشند. دو پرنده با نام خانم «حلب» و آقای «الماس سیاه».
صادق سبطی در اینستاگرام ۱۷ هزار فالوئر دارد. این مرد جنوبی فروردین ماه امسال برای مسابقه سوریه پرندهاش را قاچاقی از مرز شلمچه رد کرد و دست فرد معتمدی در عراق سپرد. این فرد خودش را میرساند به مرز عراق و سوریه، هزینه گمرکی کبوتر را میدهد و آن را از مرز رد میکند. یعنی با ماشین، پرنده را از عراق به حلب میرساند. این تنها ماشینی نبود که پرنده بار زده بود. از چند نقطه خاورمیانه چندین ناوگان در حالی به سمت شمال سوریه حرکت میکردند که روی صندلی عقبشان پرندههای تیز پا نشسته و خودشان را برای المپیک گرم میکردند. پرنده ما هم در این مسابقه از حلب به عراق رسید و بعد به ایران. هزار کیلومتر مسافت هوایی. در مسابقه حلب او روی سکوی چهارم ایستاد.
کفتر بازی
کفترها وقتی به مقصد برسند پایشان را روی دستگاهی میگذارند که ساعت و ثانیه را مثل دوندههای یک ماراتن ثبت میکند. حریف ایرانی آن روز یک کاپ قهرمانی از سوریه با خود به ایران آورد. این شد که اسم این کبوتر را گذاشتند: حلب. مادر حلب هلندی است و این یعنی رگ و ریشهای دارد استخواندار، باهوش و این کاره. پدرش هم ایرانی است و دارنده مقام برترین کبوتر مسابقات سال ۹۷ و ۹۸. پدر حلب قبلا دو بار در سال ۹۷ و ۹۸ مسیر ارومیه-آبادان را رفته نفر اول شده بود. اسم پرنده پدر «اسطوره» است. نام کاملش را بپرسید، میگوید: «اسطوره حجل الذهبی». اسطوره معروفترین کبوتر ایران است.
مرا بخوان به نام «الماس سیاه»
در مسابقه سال قبل عراق «الماس سیاه» وارد میدان شده بود. او نَر است و پدر و مادر اصالتا عربستانی دارد. عراق زمستان هر سال برای این مسابقات میزبان کشورهای مختلفی میشود. اول مالکان جوجه، آنها را تا ۴۵ روزگی تمرین میدهند و وقتی ۴۵ روزه شد میسپارند دست باشگاه میزبان. جایی که به آن میگویند نقطه مشترک. آنجا همه کبوترها تا مدتی غذای مشابهی میخورند و مراقبتهای مشابهی میگیرند تا وقتی بزرگتر شدند پشت قفسها یکی یکی به صف شوند. مثل صفهای مراسم صبحگاهی مدارس.
آن وقت با باز شدن درها مثل جت بیرون میپرند و تند تند تا مقصد بال میزنند. آنجا از زمستان چهار سطح مسابقه برگزار میشود. مسابقه اول ۱۵۰ متر. دومی ۲۵۰ و سومی ۳۵۰ کیلومتر. کفترهای باقی مانده در مسابقه فینال باید ۵۵۰ کیلومتر بال بزنند. سال قبل ۳۶۷ مربی از همه خاورمیانه حاضر بودند و صدها کبوتر مسابقه دادند. از بین این همه پرنده، «الماس سیاه» پنجمین پرندهای بود که توانست زود به مقصد برسد. مقامهای اول ماشین جایزه گرفته بودند و ۶۰ رتبه بعدی، پول نقد. بعد از پایان مسابقه کبوترهایی که قهرمان شدند در یک مزایده آنلاین دوباره به فروش میرسند. خانواده آقای سبطی هم «الماس سیاه» را دوباره با پرداخت ۲۵ درصد از مبلغ او از باشگاه عراقی میخرد که میشود ۵۰ میلیون تومان.
مبدا: مرز بازرگان
مقصد: خانه
مسابقات داخلی هم بدون جایزه نیست. مثلا همین اخیرا همه ۱۰۰ مردی که در مسابقه مرز بازرگان شرکت کرده بودند نفری پنج میلیون تومان روی هم میگذارند، هزینه نقل و انتقال کبوترها را جدا میکنند و مابقی را به عنوان جایزه به برترینها میدهند. مرحله فینال مسابقات مرز بازرگان هر سال در فروردین برگزار میشود. این بار آقای اسطوره عازم مسابقات دو و میدانی هوایی پرندهها بود. در مسابقه امسال حلب جواز حضور در رقابتهای لیگ داخلی را گرفت و از مرز بازرگان تا آبادان بال زد. طولانیترین مسیر ممکن. زودتر از همه به خانه رسید و یک سکه طلا جایزه گرفت. مقام اول از بین هزار و ۵۰۰ کبوتر دیگر. در این مسابقه عراقیها هم حضور داشتند. کبوترهایشان را نقطه صفر مرزی رها میکنند و خودشان راهی آبادان میشوند.
چهار روز بعد از رسیدن کبوتربازها، خود کبوترها رسیدند. بازی عجیب روزگار اینجاست که بعضی از کفترها به خانه نمیرسند. بین راه گم میشوند یا شکار. «اصلا لذت بازی به این است که بعضی از آنها به خانه نمیرسند.» این را آقای سبطی میگوید.
کفتر بازی که وکیل عراقی دارد
دست آقای سبطی در کار است. نه که فقط کفتر باز باشد اما از ۵ سالگی یادگرفته که چه کار کند. او بازنشسته مجتمع پتروشیمی است، تا کلاس پنجم درس خوانده و کار جانبیاش کفتر بازیست. سالهای جنگ از آبادان به ماهشهر، به شادگان و همه شهرهای مختلف سفر میکند تا جان خودش و کفترها را نجات دهد. ولی حالا از همین راه سالی ۵۰۰ میلیون تومان درآمد دارد. کبوترها را از اروپا وارد میکند. آنهایی که اصالت بلژیکی یا هلندی دارند، آنهایی که فهمیده و باهوش هستند دستچین کرده و میآورند ایران. خودش هم نه بلکه وکیل عراقیاش کارهای معامله و نقل و انتقال را راست و ریس میکند. معمولا سالی ۵ پرنده وارد میکند که هر کدام حدود ۵۰ ، ۶۰ میلیون تومان میارزند. تازه این جدا از دستمزد وکیل عراقی است که خودش مبلغ سنگینیست. این وکیل از کجا پرنده میخرد؟ از مزایدههایی که در اروپا برگزار میشود.
سامانه کبوترها
آقای سبطی جوجه وارد میکند، آب و دان میدهد، تمرینش میدهد و رهاسازی میکند. رهاسازی نام دیگر مسابقات است. صادق خان ۲۰۰ کبوتر را آموزش داده که در یک هفتگی تولد آنها چیپ کوچکی دور پایشان زده تا شناسنامهدار شوند. چیپ را میزنند تا شماره پلاک و سال تولد و جنسیت و افتخاراتش را ثبت کنند. کجا؟ در سامانه کبوترها. کسی مثل آقا صادق که تر و فرزترین کبوترها را دارد سالی ۱۰۰ نسل و نژاد متفاوت را پلاک میکند. کبوترها جد اندر جد شناسنامه دارند.
جانسون، ویگن و آردن نامهای قهرمانان بزرگ دنیاست که نسل اندر نسل پای بچههایشان به ایران هم رسیده. بعضی از کفتربازها ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان هم میدهند تا یکی از همین نوه نتیجههای جانسون و آردن را بیاورند ایران. راست و دروغش با آقای سبطی ولی معروفترین پرندههای این رقابتها را باشگاههای آبادانیها دارند.
بعد اهوازیها و بعد هم دزفولیها. آنها اوایل کفترهایشان را از خلیجیها تامین میکردند و بعد که میبینند خود کشورهای حاشیه خلیج فارس از اروپا پرنده میآورند راه ارتباطیشان را کج میکنند به سمت اروپاییها. بیخود نیست که آقای سبطی وکیل عراقی دارد که برایش در مزایدههای خارجی معامله میکند. جایی که قیمتها را چکش داور تعیین میکند. بعد هم وکیل عراقی پول دستمزد و کرایهاش را میگیرد و پرنده را از مسیر بغداد به بصره و سپس آبادان ارسال میکند و قصه این کفترها تازه از همین جا شروع میشود. مثل اسپشیال، حلب، الماس سیاه و بقیه آنها.
منبع:هفت صبح