همشهری آنلاین - حوادث: شروع این پرونده جنایی به یکی از روزهای مهرسال ۹۱ برمی گردد. در آن روز جوانی به نام مهدی برای تعمیر ماشینش به یک تعمیرگاه رفت. فردی که در آنجا کار می کرد، نیما نام داشت که کار تعمیر خودرو را انجام داد اما وقتی موقع تسویه و گرفتن پول رسید، مهدی نسبت به دستمزد اعتراض کرد. همین مسئله موجب شد تا درگیری میان آنها شکل بگیرد و به جنایت منجر شود.
اقرار
در جریان درگیری، نیما کارگر تعمیرگاه به قتل رسید و مهدی عامل جنایت گریخت. هرچند که متهم به قتل فراری شده بود اما ماموران موفق شدند ظرف مدتی کوتاه مهدی عامل جنایت را دستگیر کنند. او فردی معتاد بود و سابقه درگیری خودرو داشت. وی در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و درباره روز حادثه گفت: من در آموزشگاه تعلیم رانندگی کار می کردم اما از روزی که با دوستانم مواد مخدر مصرف کردم، زندگیم رو به تباهی رفت. رفته رفته جذب باند سرقت هم شدم و برای تامین مواد مخدر ناچار شدم، دست به سرقت های سریالی بزنم. به این ترتیب قدم در راه نادرستی گذاشتم که عاقبت درستی نداشت. وی ادامه داد: روز حادثه ماشینی که سرقت کرده بودم را به تعمیرگاه بردم چون خراب شده بود. من معمولا ماشین های پراید و پژو را سرقت می کردم و تحویل مالخر می دادم. گاهی هم با ماشین های سرقتی، راهی خیابان ها می شدم و دست به سرقت لوازم داخل خودرو می زدم. آن روز مقتول که کارگر تعمیرگاه بود متوجه سرقتی بودن ماشین شده و می خواست دستمزد بالایی از من بگیرد. من وقتی متوجه این موضوع شدم، اعتراض کردم که مقتول تهدیدم کرد و گفت اگر مبلغی که او گفته پرداخت نکنم، به پلیس زنگ می زند و مرا لو می دهد. عصبانی شدم و فحاشی کردم. با هم گلاویز شدیم و نمی دانم چه شد که از شدت عصبانیت، میله ای برداشتم و ضربه ای به سر و صورت کارگر تعمیرگاه زدم. او خون آلود روی زمین افتاد و من از ترسم فرار کردم که در نهایت دستگیر شدم. اما الان به شدت پشیمانم و عذاب وجدان دارم.
فرصت زندگی دوباره
عامل قتل کارگر تعمیرگاه، پس از مدتی پای میزمحاکمه رفت و به قصاص محکوم شد. با قطعی شدن رای، شمارش معکوس برای قصاص قاتل شروع شد. او حتی یک مرتبه هم پای چوبه دار رفت اما در واپسین لحظات موفق شد از اولیای دم مهلت بگیرد و به زندان برگردد. از همان زمان تلاش برای نجات قاتلی که تغییر بزرگی در زندگیش ایجاد کرده بود، شروع شد. مهدی در زندان، مواد مخدر را ترک کرده و درس می خواند؛ هر روز ورزش می کرد و قرآن می خواند. به تمام زندانیان کمک می کرد و این خبرها نیز به گوش اولیای دم رسیده بود. در حالیکه قرار بود مرد زندانی برای بار دوم پای چوبه دار برود و قصاص شود، اولیای دم تصمیم بزرگی گرفتند و به قاتل زندگی بخشیدند. آنها به حرمت عید قربان، از قصاص قاتل گذشت کردند و برای آرامش روح مقتول، شرط گذاشتند تا مرد زندانی به ۵۰ کودک کار کمک کند؛ از خرید پوشاک و مواد غذایی گرفته تا بردن آنها به سفر، رستوران و مراکز تفریحی.
به این ترتیب، با بخشش اولیای دم، مرد رهایی یافته از قصاص، بعد از گذشت ۱۲ سال از زندان آزاد شد.