همشهری آنلاین- رابعه تیموری:اگر آنها کمو کسری داشته باشند از چشم تیز «کنترل چی»های خط تولید دور نمیماند و با دیدن تخم مرغهای شکننده و پوست نازک حتما به تک و تا میافتند تا عیب و ایراد کار را رفع کنند. کنترل چیها که سالها دود چراغ خوردهاند و عناوین پرطمطراق «کارشناس» و «مهندس» را یدک میکشند، موقع رسیدگی به مرغهای اجداد و مادر و تخمگذار بیش از هر چیز به بازرسانی سختگیر و عیبجو شباهت دارند که تلاش میکنند حاصل تخمگذاری نوههای مرغهای اجداد خوش نژاد را بیعیب و نقص روانه بازار کنند:
بیشتر بخوانید:قصه سرنوشت جوجه های نر | با عمر کوتاهشون همبازی بچه ها می شوند
برای خودش شهری است با ساکنانی خاص و ویژه. ساکنانی که با نامهای «اجداد» و «مادر» و «تخم گذار»دستهبندی شدهاند و در سالنهای عریضوطویلی که حکم خوابگاه و خانه آنها را دارد روز و شبشان را سر میکنند. در این شهر خیلی زود روز شروع میشود و صبح علی الطلوع که مرغهای سحرخیز چشم باز میکنند، باید آب و دانشان به راه باشد. علی، اکبر و دیگرکنترل چیها و کارگرانی که به آنها خدمت میکنند، ساعتها پیش از آن که تهران و تهراننشینان، خواب آلودگی دم صبح را از چشمهایشان بتکانند، شال و کلاه میکنند و به اینجا میآیند: بهجایی در حاشیه جاده قدیم آبیک و بعد از روستای کوندج که سالنهای تولید مرغ و تخم مرغ پهلو به پهلوی هم ردیف شدهاند. محوطه و فضای بیرونی سالنها زیبا و باصفا است و گل و سبزههای سرحال و درختان رشید محوطه در بدو ورود به خدمتگزاران شهر خوشامد میگویند، اما فقط کارگرانی که مسئول رفت و روب و باغبانی این محوطه هستند میتوانند ساعاتی طولانی از این تصاویر دلنشین لذت ببرند و کارشناسان و کارگرانی مانند علی و اکبر که حکم پرستاران مرغها و تخمهایشان را دارند، باید زودتر خود را به این موجودات زودرنج نازک طبع برسانند.
پوشش ویژه
آنها پیش از هر کاری مانند پزشک و پرستاری که وارد اتاق مراقبتهای ویژه میشوند، دوش میگیرند، رخت و لباسهای معمولشان را با پوششی استریل و پاکیزه عوض میکنند و شسته رفته و پاکیزه وارد سالنهای مرغهای اجداد و مادر و تخمگذار میشوند تا آلودگیهای محیط بیرون را به این شهرک منتقل نکنند. حالا کارگران و کنترلچیهایی که تمام شب مراقب مرغها بودهاند میتوانند جای خود را به همکاران تازه نفسشان بدهند. این پرستاران شب کار، شهر مرغها بیش از هر چیزی باید تشخیص دهند که مرغهای هر سالن به چند ساعت روشنایی نیاز دارند تا به ضرب و زور لامپهای فلورسنت و جیوهای زمان بیداری و تخمگذاری آنها را امتداد دهند. مرغهای اجداد که پدربزرگها و مادربزرگهای خوش نژاد و اصیل مرغهای مادر به شمار میآیند، نباید هر روز مثل نوههایشان تخم مرغهای فراوان تولید کنند، اما کنترل چیهای تخم مرغ برای این که مانع تولید تخمهای لمبر شوند، باید شرایط زندگی اجداد مرغهای تخمگذار را هم کنترل کنند. این مرغهای اصیل که نسل ششم آنها از کشور آلمان وارد ایران شده، نهتنها باید ویتامین و مکملهای غذاییشان روبراه باشد، بلکه دما و نظافت سالنهایشان هم با دقت و حساسیتی دوچندان بررسی میشود.
چاشنیهای عاطفی
اجرای نسخههایی که توسط کنترل چیهای تخم مرغ پیچیده میشود، با کارگران است که بسیاری از آنها مانند اکبر عادت دارند هر ٤ مرتبهای که دان خوری مرغهای تخمگذار را پر از دانههای ذرت و گندم و کنجاله میکنند، نگاههای خیره چشمهای روشن و برجسته مرغها را حتما به خوش و بش و احوالپرسی جواب دهند.
زینب خانم نمیداند علی و سایر مهندسان کنترلچی همکارش بر چه اساسی هر روز چاشنیهای مقوی این دانهها را تعیین میکنند، ولی او فکر میکند وقتی برای این مرغهای تاج قرمز پرغبغب آوازی زیرلب میخواند، صدف و پودر ماهی و پودر گوشت و استخوانی که با دانههایشان آمیخته شده، بیشتر به تنشان مینشیند و تخم مرغهایشان هم سفتتر و سالمتر درمی آیند! تنظیم دما و رطوبت سالنها تماموکمال بر عهده کنترلچیهایی است که تصمیم میگیرند عقربههای دستگاههای عریضوطویل دماسنج و رطوبتسنج چقدر از ٢۵ درجه پایه بالاتر یا پایینتر باشد، اما اکبر بعد از ١٠ سالتر و خشک کردن این مرغهای سینه فراخ دستش آمده که بستر نم دارشان را باید بیمعطلی و بیسوال و جواب خشک کند تا آسودهتر باشند. اکبر کارگران سالنها را عصای دست کنترلچیهای تخم مرغ میداند و میگوید: «مهندسان بیشتر محصولات نهایی را سبک و سنگین میکنند، ولی کنترل شرایط سالنها وظیفه ما است و باید مراقب باشیم اگر سالن تلفات داشته یا مرغی کسل است، او را به موقع از بقیه جدا کنیم و به مهندسان کنترلچی خبر بدهیم.»
لمبرها جدا میشوند
علی آقا آخرین مرحله تولید و زمانی را که تخم مرغها آماده شانه چینی هستند، مهمترین قسمت کارش میداند. در این مواقع او و همکارانش باید حرف اول و آخر را بزنند و نظر بدهند که کدام تخم مرغها لمبر و شکننده از آب درآمدهاند و باید از صنایعی مانند شیرینی فروشیها سردرآورندیا با دانه مرغهای تخمگذار مخلوط شوند تا ویتامین و کلسیم نیم بند و ناکافی آنها دوباره به خورد مرغها برود. البته این تخم مرغهای نامرغوب برای قوت دادن به مرغها کفایت نمیکند و باید آقایان مهندس کنترلچی نسخه پر و پیمانتری برای برنامه غذایی آنها بپیچند. علی که بیشتر از ١٠ سال در مرغداریهای صنعتی مختلف بهکار کیفیتسنجی و ارتقای کیفیت تخم مرغ مشغول بوده، حتی پیش از آن که تخم مرغهای هر سالن به شانه چینی برسند، با دیدن رنگ و رخ و حال و احوال مرغهای تخمگذار هم میتواند کیفیت تولیدات آنها را تخمین بزند.
زندگی ساکنان شهر مرغها فصل پایان هم دارد و وقتی ٩٠ هفته از عمر مرغهای تخمگذار میگذرد و دیگر نمیتوانند مانند مرغهای جوان متناسب با خورد و خوراکشان تخم بگذارند، علی و همکارانش آنها را به تیغ سلاخان کشتارگاهها میسپرند تا گوشتهای سفتشان روانه کارخانههای تولید سوسیس و کالباس شود، ولی با زادوولد مرغهای مادر این چرخه ادامه پیدا میکند و همانطور که کنترلچیها پیرهای کمکار را از گردونه خارج میکنند، مرغهای تخمگذار جوان را برای سالها تخمگذاری بیوقفه آماده میکنند.
کنترلچیها به مرغ هورمون تزریق نمیکنند
وقتی محمدطاهر اصولی رشته مهندسی الکترونیک را برای ادامه تحصیلش انتخاب کرد، شاید نمیدانست که همان سرکشیهای گاه و بیگاه و تفننی اش به سالنهای مرغداری پدر و عمویش را پایبند شغل آبا و اجدادی خانواده اش خواهد کرد. او که ٤۵ سال از عمر ٦٠ساله اش را در صنعت تولید مرغ و تخم مرغ گذرانده مهندسان کنترلچی تخم مرغها، کارگران مرغداریها و سایر کارکنان این صنعت خدماتی را از اعضای موثر زنجیرهای میداند که تخم مرغ را بهعنوان منبع پروتئینی سالم و ارزان به سفره غذایی دارا و ندار میرساند. تعبیر این تولیدکننده باتجربه از وظایف کنترلچیهای تخم مرغ نشان میدهد ظن و گمانهای عموم مردم در مورد تزریق هورمون به مرغها برای تولید بیشتر و سریعتر گوشت و تخم مرغ خطا است. او میگوید: «بسیاری از مردم تصور میکنند مواد هورمونی به مرغها تزریق میشوند تا تولید سودآورتری داشته باشند، درحالیکه مهندسان کنترل کیفیت یا به قولی کنترلچیهای مرغ و تخم مرغ فقط ویتامینها و املاح ضروری برای تقویت سیستم بدن آنها را در برنامه تغذیهشان میگنجانند که فرآوردههایی مقوی و غیر هورمونی هستند.»