همشهری آنلاین- امیر سعدالدین*:امنیت بوم شناختی به وضعیتی اطلاق می شود که در آن محیط بوم شناختی که برای بقاء و توسعه هر کشوری ضروری است به طور کامل یا به طور نسبی از تخریب و یا تهدید به دور باشد و از طریق توجه به عوامل داخلی و خارجی بر هم زننده وضعیت پایدار، توانایی حفظ وضعیت مذکور را داشته باشد. بدین ترتیب بدیهی است که اتخاذ رویکردی جامع و کل نگر در حفظ و بهبود امنیت کشور ضروری است.
حال این سوال مطرح است که کدامیک از نامزدهای محترم دوره چهاردهم ریاست جمهوری کشور در مباحث خود به منابع طبیعی تجدیدشونده مانند جنگل ها، مراتع، بوم سازگان های آبی (رودخانه ها، دریاچه ها و تالاب ها)، بیابان ها و کویرها به طور مشخص پرداخته و برنامه خویش را در زمینه حفاظت، بهره برداری، مدیریت و احیای این مواهب الهی برای مردم ایران به روشنی بیان کرده اند؟ اساسا از نظر نامزدها ارتباط توسعه اقتصادی با منابع طبیعی و محیط زیست چیست؟ آنها این تقابل ظاهری را چگونه می بینند و چه برنامه مشخصی برای تعادل بخشی و ایجاد موازنه برد- برد دارند؟ چگونه به پیوند پیچیده و پویای امنیت بوم شناختی با سایر جنبه های متعدد امنیت کشور می نگرند؟ اقتصاد سبز و چرخه ای در اولویت ها و راهکارهای اقتصادی آنان چه جایگاهی دارند؟ در خصوص ایجاد ارتباط بین توسعه و آمایش سرزمین چه موضعی را بر می گزینند؟ آیا اصلا به عدالت محیط زیستی باور دارند؟ آیا در توسعه اقتصادی توجه جدی به ردپای بوم شناختی شامل ردپای آب و کربن ضروری است؟ برای فعال تر شدن دیپلماسی آب و محیط زیست چه برنامه مشخصی دارند؟ برای سازگاری با پدیده تغییر اقلیم چه راهکارهایی را می پسندند؟ در برنامه های توسعه ای آنها زیرساخت های سبز چه جایگاهی دارند؟
مطرح نکردن و یا سطحی گذر کردن از این جنبه های حیاتی در رئوس مباحث و مناظره ها، حتما نگران کننده و قابل تامل است. بویژه در شرایطی که ما شاهد روند فزاینده مخاطرات محیطی مختلف در سطح کشور هستیم و نیز در شرایطی که تغییر کاربری اراضی و تخریب سرزمین به طور غیرقابل انکاری ساختار، کارکردها و خدمات بوم سازگان ها را دچار آسیب می کند، بی توجهی و یا کم توجهی به اصول، قوانین حاکم بر طبیعت و فرایند های مختلف آن جای توجیه ندارد و خطای راهبردی محسوب می شود.
حکمرانی خوب منابع طبیعی و حفاظت، مدیریت و احیای انواع بوم سازگان های طبیعی و انسان-ساخت در مقیاس حوضه های رودخانه ای و آبخیزهای کشور در قالب برنامه های مدون کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت ضمن لحاظ کردن مولفه های مختلف زیستی، فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی و با مشارکت واقعی ذینفعان از اهمیت حیاتی برخوردار است که جایگاه اصلی خود را در مباحث مطرح شده نامزدها تاکنون نداشته اند. تجربه کشورهای دیگر و تجارب بومی نشان می دهد که بدون توجه کافی و شایسته به این امور مهم، برنامه های اقتصادی و توسعه ای در دراز مدت، پایدار نبوده، بلکه پیامدهای مختلف نامطلوب و معمولا غیرقابل برگشت بر منابع کشور تحمیل خواهد شد که جز حسرت و خسران برای ما و نسل های آینده ثمر دیگری در پی نخواهد داشت.
امید است که این دغدغه ها به نامزدهای محترم ریاست جمهوری و سایر دست اندرکاران حکمرانی و برنامه ریزی کشور به نحو شایسته منتقل شود و شاهد تغییر رویکرد در این زمینه باشیم. (انشاءالله)
*استاد دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان