کرد و خاطیان را به زندان(14سال) و توقیف اموال محکوم کرد. لطیفه و جوکهای سیاسی اگرچه وسیلهای برای خنداندن مردماند و کاربردشان معمولا از این فراتر نمیرود اما گاه همین جوکها از درون واقعیاتی برون میآید و بیدلیل نیست.
لطیفههای سیاسی گاه برای سرزنش کردن سیاستمداری به خاطر حال و گذشتهاش هم مورد استفاده قرار میگیرد و بسته به زمان و مکان از گزندگیهای خاص خود هم برخوردار است. لطیفههای سیاسی از قدیمیترین لطیفههاست.
مسخره کردن سیاستمداران هم قدمتی به بلندای تاریخ دارد. بهعنوان مثال زرداری را خیلیها در پاکستان رئیسجمهوری 10 درصدی لقب دادهاند. پیشینه این لقب را خیلیها به ماجرای دخالت وی در بسیاری از قراردادهای دولتی در زمان نخستوزیری همسرش( بینظیر بوتو) میدانند.
زرداری که در آن دوران وزیر سرمایهگذاری پاکستان بود متهم است که در بسیاری از قراردادهای منعقده توسط وزارت متبوعش سهمی 10درصدی را از آن خود کرده است. همین اتهام زندانی 11ساله را برای وی در پی داشت و عجیب آنکه مردم پاکستان او را همچنان با همین لطیفهها سرزنش میکنند.
شاید در دنیا یافتن نمونهای لااقل مشابه برای زرداری کمی دشوار باشد. زرداری را اگر رئیسجمهوری برآمده از آرای مردم بدانیم(وی به لطف قتل همسرش توسط جریان افراطی پاکستان به این سمت رسید)، باز هم بهعنوان رئیسجمهوری دمکراتیک نمونهای بیمشابه است در دنیا، چه آنکه تنها کسی است در میان همتایانش که یک پنجم عمرش را در زندان بوده است.
نخستین تجربه زندانش هم آنقدر جالب بود که خیلیها هنوز آن را به یاد دارند. اولین تجربه زندان او در سال ۱۹۹۰ بود که به اتهام بستن یک بمب کنترل از راه دور به پای مرتضی بخاری تاجر پاکستانی مقیم انگلیس و اجبار او به رفتن به بانک و خالی کردن حساب ۸۰۰ هزار دلاریش دستگیر شد.
طنز تلخ این روزهای پاکستان اینکه زرداری در روزهایی مردمش را از ذکر لطیفههایی درباره خودش منع کرده است و مجازاتی بس سنگین برای این لطایف تعیین کرده که کام مردم پاکستان از گسترش جریان افراط در این کشور بس تلخ است.
همین 2 ماه پیش چیزی نمانده بود که طالبان خود را به پایتخت پاکستان برساند و اگر نبود فشار برخی کشورها بر همین زرداری و دولت پاکستان معلوم نبود اکنون اصولا دولتی در اسلام آباد باشد که زرداری بخواهد مردمش را از جوک گفتن برحذر دارد.
رئیسجمهوری 54 ساله پاکستان که او را به واسطه ثروت 8/1میلیارد دلاریاش جزو 5ثروتمند اول پاکستان میدانند، هرچه باشد لااقل سیاستمدار نیست که اگر بود در این وانفسای فشار بر دولت پاکستان نمیگفت تروریستها را خودمان پرورش دادهایم تا ابزار چانهزنیهایمان در سیاست خارجی باشند. زرداری شاخصههای یک سیاستمدار باهوش را ندارد.
او شاید تاجری خبره باشد اما ردای سیاست بر او کمی بزرگ است. کم نیستند تحلیلگرانی که همچنان بر این باورند. با وجود گذشت حدود یکسال از آغاز ریاستجمهوریاش وی همچنان این پست را باور ندارد و کاری میکند که همگان نیز او را در این پست باور نکنند.
اختلافات زرداری با یوسفرضا گیلانی هم ریشه در همین خوی او دارد و کار تا آنجا بالا گرفته که دوطرف با وجود ملاحظات دیپلماتیک هرازگاهی اعتراف میکنند که درکی از رفتار هم ندارند. آخرین دستور زرداری برای مقابله با حجم گسترده جوکهای سیاسی که دربارهاش میگویند هم خود لطیفهای دیگر است.
دستور تازه وی اگرچه برای پایان این روند آن هم در پاکستان صادر شده اما ناخودآگاه همین خبر سبب شده تا لطیفههایی که پیش از این فقط مردم پاکستان شنونده و گویندهاش بودند، در همه جا منتشر شود و خندهای بر لب همه بنشاند.