به گزارش همشهری آنلاین، ماجرای این حادثه تکاندهنده هنگامی در شهرستان قوچان لو رفت که زن ۴۲ ساله با چهرهای که از شدت سوختگی به حالت وحشتناکی درآمده بود، به منظور تظلمخواهی، به دادسرای عمومی و انقلاب قوچان رفت و پرده از رازی دردناک برداشت.
او گفت: حدود ۸ سال قبل و برای مدت طولانی به عقد موقت مردی به نام حمید درآمدم تا شاید زندگی شیرینی را تجربه کنم اما مدتی بعد متوجه شدم همسرم به من خیانت میکند و با زن دیگری هم ارتباط دارد. وقتی این ماجرا لو رفت و با اعتراضهای من روبهرو شد، دیگر هیچگاه روی خوشی ندیدم. او مرا بهشدت کتک میزد و در خانه زندانی میکرد. به همین خاطر یک شب در فرصتی مناسب از خانه فرار کردم که برادرشوهرم مرا به منزل مادرم رساند. این در حالی بود که حمید سعی میکرد با حرفها و وعدههایش مرا از تصمیم طلاق منصرف کند، ولی من به او گفتم دیگر حاضر نیستم با تو زندگی کنم.
شب حادثه هم شوهرم نزد من بود و قصد داشت با گفتگو مرا راضی کند، ولی در همین هنگام پیامکهای متعددی از سوی آن زن غریبه برایش ارسال شد که دوباره شعله مشاجرههای ما زبانه کشید و بعد از درگیری خانوادگی، من دوباره منزل را ترک کردم، اما شوهرم خودش مرا با خودرو به منزل مادرم برد.
- ۱۰۰ ضربه شلاق برای خواستگار سمج | من عاشق این دختر هستم!
- مسمومیت عجیب ۲۶۰ گیلانی در یک روز | آب شرب رضوانشهر مسموم است؟
آن شب تا صبح در فکر بودم و خوابم نمیبرد. بالاخره حدود ساعت ۷ صبح از منزل مادرم بیرون آمدم تا به مشهد بروم، ولی شوهرم سوار بر خودرو در منزل مادرم ایستاده بود. او زمانی که از قصد من آگاه شد، گفت خودم تو را میرسانم، نیازی نیست با فرد دیگری به مشهد بروی. ولی من دوست نداشتم با او همراه شوم. با وجود این، همسرم به زور مرا سوار خودرو کرد و داخل خودرو هم مشاجره و دعوا ادامه یافت. او چنان با مشت به سر و صورتم کوبید که دندانم شکست و با چوبی که زیر صندلی راننده داشت، مرا زد.
در این شرایط من فریاد میزدم که دیگر خسته شدهام و نمیخواهم با تو زندگی کنم، حتی اگر خودم را بکشم. این درگیری درون خودرو در حالی بالا گرفت که شوهرم از شدت عصبانیت پدال گاز را چنان میفشرد که احساس کردم قصد دارد خودرو را واژگون کند. اما در یک لحظه او با همان سرعت وحشتناک خودرو را به حاشیه جاده کشاند و مدعی شد که خودرو جوش آورده است.
او کاپوت خودرو را بالا زد و به سمت صندوق عقب رفت تا بطری آب را درون رادیاتور بریزد، اما در یک لحظه وقتی دوباره به پشت خودرو رفت با دو ظرف ۴ لیتری در کنار شیشه سمت راننده ایستاد. او ناگهان محتویات یکی از بطریها را روی صورت من پاشید. ابتدا فکر کردم آب است. ناخودآگاه دستانم را روی چشمانم گذاشتم، ولی بوی بنزین درون خودرو پیچید و او باقیمانده بنزینها را هم روی پیکرم ریخت. وحشت کردم و فریاد زدم نریز!
در حالی که سعی میکردم قفل کمربند ایمنی را باز کنم، تلاشهایم بیفایده بود. در همین هنگام بود که فهمیدم در حال سوختن هستم. وحشتزده جیغ میکشیدم «دارم میسوزم»، اما شوهرم پشت کاپوت ایستاده بود و تنها به صحنه سوختن من و دست و پا زدنهایم نگاه میکرد.
در این لحظه فقط اتوبوسی را دیدم که توقف کرد و دیگر چیزی نفهمیدم. مدتی بعد که در بیمارستان به خود آمدم و آن روز وحشتناک را به یاد آوردم، از شوهرم شکایت کردم، در حالی که بیش از یک ماه از آن حادثه تکاندهنده گذشته بود.
با اعلام این شکایت، پروندهای با اتهام شروع به قتل عمدی در دادسرای قوچان تشکیل شد و در شعبه اول مورد رسیدگی دقیق قرار گرفت. این زن که صورت و دستهایش به طرز هولناکی سوخته و پوست او از بین رفته بود، در ادامه پیگیری این پرونده جنایی در حالی با ماجرایی دیگر روبهرو شد که شوهر وی ادعا کرد همسرش در محضر ثبت اسناد رسمی از وی گذشت کرده است و حتی به خاطر اینکه انگشتی برای ثبت اثر انگشت نداشت، با اثر انگشت شست پا رضایت خود را اعلام کرد.
با توجه به حساسیت و اهمیت این حادثه وحشتناک، پرونده مذکور با دستور مقامات قضایی استان خراسان رضوی به شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی ارسال شد و توسط قضات باتجربه به ریاست قاضی هادی دنیادیده زیر ذرهبین قضاوت قرار گرفت. خیلی زود جلسه محاکمه تشکیل شد و قضات دادگاه سطر به سطر اوراق این پرونده را مطالعه کردند.
یکی از شاهدان ماجرا به رئیس دادگاه گفت: یک روز دوستم مرا به عنوان شاهد به محضر ثبت اسناد دعوت کرد که رضایت شاکی را بگیرد. وقتی به آنجا رفتم زنی را با صورت بسته و دستان باندپیچی دیدم. محضردار به آن زن گفت: میخواهی رضایت بدهی؟ که وقتی با پاسخ مثبت زن روبهرو شد، از شست پای او اثر انگشت گرفت چراکه دستانش سوخته بود و اثری نداشت.
در ادامه رسیدگی به این پرونده جنایی، متهم نیز در جایگاه عدالت ایستاد و در پاسخ به سوال قضاتی که با طمانینه به دفاعیات او گوش میدادند، چنین گفت: من روی همسرم بنزین نریختم و او را آتش نزدم. آن روز (۱۴۰۱.۳.۲۸) به طرف مشهد در حرکت بودیم که ناگهان خودرو جوش آورد. وقتی پیاده شدم تا آن را بررسی کنم، در یک لحظه متوجه آتشسوزی درون خودرو شدم.
قاضی پرسید: اما پزشکی قانونی تایید کرده است که همسر شما با مایع اشتعالآور بنزین سوخته است. چه میگویید؟
متهم پاسخ داد: من بی خبرم!
در این هنگام رئیس دادگاه سوال کرد: پس شما چرا زود همسر خود را نجات ندادید؟
متهم گفت: به خاطر ارتفاع کنار جاده نتوانستم در خودرو را زودتر باز کنم و کمربند هم به سختی باز میشد.
در این جلسه دادگاه قضات با طرح سوالات تخصصی و موشکافانه در نهایت به این نتیجه رسیدند که ماجرای آتش زدن زن ۴۲ ساله عمدی بوده است، بنابراین با استناد به مواد قانونی و استدلالهای دقیق حقوقی در حالی اتهام او را محرز دانستند که زن جوان درباره اعلام گذشت خود در محضر ثبت اسناد ادعا کرد: من بیشتر از۲ ماه در بیمارستان امام رضا(ع) و در بخش سوختگی بستری بودم و ۴۰ روز در حالت کما به سر میبردم. بعد از ترخیص هم به منزل مشترک خودم و همسرم رفتم و در حالی که شرایط روحی و روانی مناسبی نداشتم، او مرا به دفترخانه اسناد رسمی قوچان برد و هنگامی رضایت مرا گرفت که حتی داروها و قرصهای درمانی را هم مصرف میکردم و اکنون نیز مرا رها و دوباره ازدواج کرده است.
قضات باتجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی، پس از بررسی همه ابعاد این پرونده و گزارشهای پزشکی و انتظامی، در نهایت متهم را به تحمل ۱۰ سال زندان به اتهام شروع به قتل عمدی از طریق آتش زدن محکوم کردند تا این زن درباره گذشت شخصی درباره دیه، ادعای خود را با مدارک حقوقی و مستدل به اثبات برساند.
در عین حال رای صادره مورد اعتراض وکیل متهم قرار گرفت، اما با توجه به اینکه رای مذکور با استنادات دقیق و استدلالهای خدشهناپذیر در شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی صادر شده بود، قضات شعبه بیست و نهم دیوان عالی کشور نیز بر این رای مهر تایید زدند و فرجامخواهی متهم را وارد ندانستند.