میزان مثبت یا منفی بودن این تصویر حاصل مقایسهای است که فرد بین خود و استانداردهای زیبایی مربوط به پیرامون خود، انجام میدهد. امروزه در جوامع صنعتی و حتی بسیاری از کشورهای جهان سوم به علت وفور مجلهها، برنامههای تبلیغاتی و هنر پیشگانی که وسایل زیبایی را تبلیغ میکنند، دستیابی به استانداردهای زیبایی بهخصوص برای زنان، روز به روز دشوارتر شده و اغلب زنان ضمن مقایسه خود با این استانداردهای دست نیافتنی، دچار احساس زشتی و زشت هیکلی شده و یا به عبارت دیگر پنداشت جسمی آنها منفی میشود.
در دنیای امروز، بسیاری از زنان باجسم خود به گونهای رفتار میکنند که گویی جسم آنها گل مجسمهسازی است و آنها خود مجسمهساز هستند. آنها سعی میکنند تا اندازه و شکل ایدهآلی به این گل بدهند. طبیعی است که غذا نیز یک ابزار کار محسوب شده و شکنجههای مربوط به رژیمگرفتن و غذا نخوردن هم مهمترین روشهای کار مجسمهسازی هستند.
البته ورزشهای توانفرسا، اعمالی نظیر کشیدن پوست صورت، مکش چربی، تزریقهای زیرپوستی برای رفع چین وچروکهای صورت و سایر جراحیهای زیبایی نیز جزو روشهای مکمل کار مجسمهسازی است. آمار نشان میدهد، شمار اندکی از زنان از اندام خود راضی هستند.
اکثر زنان از دیدن تصویر خود در آینه اندوهگین میشوند و اغلب آنان از اندازههای بدن خود ناراضیاند. حتی زنانی که وزن طبیعی دارند، تصور میکنند چاق و درشت هستند و این مشکل به ویژه در مورد زنانی که بیاشتهایی یا پرخوری عصبی دارند شدیدتر است. اعتقاد عمومی بر این است که زنان بیشتر از مردان نگران وضع ظاهر و تناسب اندام خود هستند. علاقه ذاتی زنان نسبت به زیبایی و بهبود وضع ظاهریشان بیشتر از مردان است و گفتوگو در مورد روشهای جدید زیبایی و مدهای جدید لباس، یکی از رایجترین موضوعات گفتوگوی زنان است. این حساس بودن معمولا فشارهای زیادی را به آنان وارد میکند.
عوامل دیگری مانند تغییرات خلقی که در نتیجه تغییرات هورمونی مربوط به سیکل عادت ماهانه و نیز یائسگی پیش میآیند نیز از جمله عواملی است که باعث میشود اغلب زنان احساس بدی نسبت به بدن خود و حتی زن بودن خود داشته باشند. این حساسیت، در مورد زنانی که تصویر بدنی ضعیفی از خود دارند، به وسواس فکری قوی تبدیل میشود و این وسواس در مورد وزن باعث میشود که میلیونها زن از الگوی رژیم یویویی (بالا و پایین) تبعیت کنند و در بعضی موارد نیز به اختلالهای خوردن که میتواند زندگی آنها را تهدید کند، مبتلا شوند.
تصویر بدنی ضعیف تنها مشکل زنانی نیست که نسبت به جذابیتهای خود نگرانی دارند، ظاهرا این احساس با احساس کمی اعتماد به نفس نیز گره خورده است چون اعتماد به نفس زنان، تا اندازهای با تصویر بدنی آنها رابطه دارد. زنان چاق، هم به صورت واقعی با کاهش فعالیت و هم به صورت مجازی با آرام بودن و کناره گرفتن، ضعف اعتماد به نفس خود را آشکار میکنند. از طرف دیگر، برخی از آنان با بذلهگویی و شوخی، با نقاب کاذب از مکانیسمهای دفاعی استفاده میکنند. همچنین آنها تعدادی از اختلالهای مربوط به استرس (سردرد و درد پشت) را نشان میدهند، چرا که استرس چاقی را در هر لحظه و هر روز، بدون اینکه تحقیر شوند، احساس میکنند.
در واقع پنداشت جسمی منفی در زنان باعث افسردگی زنان میشود. اگرچه افسردگی، معمولا با بیاشتهایی همراه است، زمانی که افسردگی و اختلالات تغذیهای توام باشند، فرد برای رهایی از ناراحتی به خوردن رو میآورد. زنان به ویژه باید توجه داشته باشند اگر دائما راجع به وزن و غذا فکرمیکنند و در مورد هیکلشان بیش از حد نگران هستند و اگر اغلب بعد از غذا خوردن خود را سرزنش میکنند یا به خاطر اینکه وضع ظاهری خود را مناسب نمیدانند از شرکت در جمع دوستان خودداری میکنند، مبتلا به مشکلات تغذیهای و پنداشت جسمی منفی هستند و زمانی که مشکل پنداشت جسمی سایر جنبههای زندگی آنها را تحتالشعاع قرار دهد، نیاز به درمان یا مشاوره پیدا میکنند.
تصویر بدنی و فرهنگ
برخی زنان در سراسر تاریخ و در بسیاری از فرهنگها، خود را در معرض هزاران نوع تبلیغ مربوط به زیبایی اندام قرار دادهاند. امروزه اکثر زنان به ویژه در کشورهای صنعتی، به محض بلندن شدن از خواب، با انبوهی از تبلیغات راجع به ابزار و لوازم زیبایی و تناسب اندام از اکثر وسایل ارتباط جمعی مواجه میشوند و تقریبا هیچ زنی از این حملات روانی در امان نیست.
در نتیجه در مواجهه با این نوع برنامههای تبلیغی، اکثر زنان، ناخواسته خود را با اسطورههای زیبایی مقایسه میکنند و در نتیجه، تقریبا هیچ زنی خود را به اندازه کافی زیبا نمیبیند. تنها تعداد اندکی از زنان آن هم به علت توان روحی بالاتر، بهتر از دیگران میتوانند خود را تحمل کنند. در دنیای امروز، در کشورهای صنعتی، اندام زنان به وسیلهای برای نمایش و تبلیغ اصول ناممکن زیبایی تبدیل شده است. حتی برای تبلیغ بسیاری از کالاها و محصولات صنعتی و معرفی از جذابیت زنان کمک گرفته میشود.
این مسئله خود موجب شده تا زنان در این جوامع به جسم خود به چشم یک ابزار نگاه کنند. اما همه مشکلات مربوط به تصویر بدنی در زنان، به علت آگهیهای تجاری نیست، رفتارهای اجباری بعضی زنان در مورد توجه به ظاهرشان، در واقع عکسالعمل منطقی آنان نسبت به واقعیتهایی است که در دنیای اطرافشان وجوددارد. برای مردان، قدرت و سلامت، هنگام ابراز علاقه به جنس مخالف شاخصهای مهمتری است اما در مورد زنان اینگونه نیست.
به طور خلاصه در بیشتر فرهنگها ویژگیهای ظاهری زنان نسبت به مردان با استانداردهای بالاتری مورد قضاوت قرار میگیرد و این نوع قضاوت در پذیرش ظاهرشان همانگونه که هستند، مشکلاتی ایجاد میکند.
تصویر بدنی در دوران نوجوانی، باروری و پیری
تغییرات جسمانی سریع در دوره بلوغ دختران، اغلب موجب میشود که آنان احساس کمرویی و زشتی کنند. بهطور کلی، دخترانی که رشد ناگهانی آنها زودتر از همکلاسیشان صورت میگیرد و همینطور دخترانی که نسبت به همسالانشان کوتاهترند، احساس کمرویی دارند. اگر دختری تصور کند که ظاهر او مطابق با تصورات پذیرفته شده و ظرافت زنانگی نیست، ممکن است این احساس منفی او درباره بدنش باقی بماند.
بسیاری از روانشناسان معتقدند که تشویق و دلگرمی پدر به ویژه برای یک دختر در این سنین، در ایجاد احساس مثبت دختر از خود به عنوان یک زن میتواند بسیار مهم باشد. همچنین مادران با ارائه اطلاعات درباره تغییرات جسمانی طبیعی میتوانند به دختر خود کمک زیادی کنند. در سالهای باروری نیز برای بسیاری از زنان، حاملگی با این احساس همراه است که بدن آنان سالم است. بنابراین تصویر بدنی آنها بهتر میشود.
در مقابل، درعدهای دیگر از زنان، تغییرات بدنی حاملگی، تصویر بدنی آنها را به علت اضافه وزن، از دست دادن کمر باریک و... خراب میکنند. بعد از زایمان، اغلب زنان در سازگاری با هیکل تغییر یافته خود یا با علائمکشآمدن پوست و یا جای زخم حاصل از سزارین دچار مشکل میشوند و از بدن خود متنفر میشوند؛ به گونهای که احساس میکنند شیردهی و یا حریصانه شیرخوردن کودک، مثل این است که آنان هیچ کنترلی روی بدن خود ندارند.
وقایع آسیبزای مربوط به تولیدمثل مانند سقط جنین، تولد بچه مرده یا نقایص ژنتیک نیز میتواند تصویر بدنی یک زن را خراب کند. مثلا زنی که سقطجنین داشته یا بچه مرده به دنیا آورده ممکن است احساس کند که بدن او دچار مشکلات اساسی است که گاهی این دشواریهای مربوط به عزتنفس زنان منجر به مشکلات زناشویی میشود.
میتوان گفت معمولا این نوع احساسات منفی در زنان ناآگاهانه است و استفاده از خدمات مشاوره، روان درمانگر یا هر درمانگر دیگری که بتواند به آنها کمک کند تا خود را به صورت عینیتر بررسی کنند، مفید خواهد بود و موجب خواهد شد که این دسته از زنان، احساس غم و اندوه و گناه خود را کاهش دهند و مشکل را به عنوان یک واقعیت در متن زندگی خود بپذیرند. اکثر زنان در سنین پیری نیز اصولا به این دلیل که جذابیتهای زنانگی را با جوانی ربط میدهند، با پدیده «پیری» مشکل پیدا میکنند.
در این دوره زنانی که عزتنفس آنها براساس تایید یا استانداردهای زیبایی شکل گرفته است، وقتی با عدم تایید و پاسخهای منفی دیگران روبهرو میشوند، اغلب نمیدانند که چگونه رفتار کنند. بسیاری از زنان در سنین یائسگی و بعد از آن با کاهش دادن وزن اضافه خود، رنگ کردن موها، پوشیدن لباسهای جوانترها، آرایشکردن یا بستن شکم با کمربندهای مخصوص سعی در ارائه تصویر بدنی مثبتی از خود دارند. اما برخی دیگر از زنان، از زمانی که میپذیرند تغییرات بدنی مربوط به بدنشان اجتنابناپذیر است سعی میکنند از برخی از آن تواناییهای خود که قبلا از آنها چشمپوشی میکردند، استفاده کنند و بدین وسیله نسبت به بدنشان احساس بهتری داشته باشند.
به طور کلی زنانی که جسم خود را منبع قدرت میدانند، زمانی که جسم آنان فرسوده شده یا به هر نحوی جذابیتش را از دست داده به راحتی احساس ضعف و ناتوانی کرده و دچار کاهش اعتماد به نفس میشوند. قطعا این همه تمرکز بر جسم باعث میشود بسیاری از تواناییهای زنان نادیده گرفته شده و در نتیجه عدم پرورش کافی ناشکوفامانده و رو به تحلیل برود.