تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۶

در اولین دوره جام ملت‌های اروپا که به خاطرم نقش بسته است ده ساله‌ام و بعد از آن حال عجیب تماشای فوتبال‌های جام‌جهانی دو سال قبلش با پدر و قصه آن زلزله هولناک شمال کشور، موضوع برایم جدی‌تر شده‌است.

همشهری آنلاین- مسعود میر: از تمام آن جام فقط قهرمانی دانمارک، اسم برایان لادروپ و البته آن جام استیل را هنوز در ذهن دارم. بابا با دقت بازی‌ها را تماشا می‌کرد. اصلا از یک تکنسین الکترونیک در نیروی هوایی توقعی جز نظم و دقت نبود و همین دو خصلت را می‌شد در فوتبال دیدنش هم رد زد. بابا برای خودش یک جدول بزرگ طراحی کرده‌بود روی کاغذکاهی که آن روزها به نظرم بسیار بزرگ می‌آمد (بعدها فهمیدم به آن قطع کاغذ A3 می‌گویند) و از افتتاحیه بازی‌ها تا اختتامیه را جدول‌بندی کرده‌بود. آن روزها جدول مربوطه برایم اینگونه رمزگشایی می‌شد که مثلا تیم دوم گروه B باید به مصاف تیم اول گروه A برود و کم‌کم که جای خالی جدول‌ها با نتایج و اسم کشورها پر می‌شد من هم یواشکی به کاغذ لوله شده کنار تلویزیون نگاهی می‌انداختم و در آن شب‌های گرم چند دقیقه‌ای از هر بازی را تماشا می‌کردم و خیلی زود به خواب، می‌باختم.

***

حدود دو برابر سن آن روزهای من از زمان بازنشستگی جناب سرهنگ می‌گذرد. هنوز هم فوتبال‌ها را تماشا می‌کند و البته به مدد روزنامه‌ها در همان ایام پیش از بازی‌ها، جدول‌های چاپ شده را از روزنامه در می‌آورد و کنار تلویزیون می‌گذارد. آخر هفته که سری به خانه پدری زدم با شوخی گفتم در مسابقات پیش‌بینی جام ملت‌های اروپا شرکت کرده‌ام و اگر حوصله دارد جدول پیش‌بینی‌های توتو را برایم پر کند. عینکش را به چشم زد و خودش را در جدول مسابقات مشغول تکمیل آخرین نتایج بازی‌ها کرد. بعد گفت فوتبال اگر پیش‌بینی شدنی بود اینقدر محبوب نمی‌شد. شماها فکر می‌کنید همه چیز فرمول دارد؟ نه پسر جان ، فوتبال فرمول ندارد.

به شوخی می‌گویم ددی جان این توتو به تجربه شما نیازمند است. می‌دانم از این حرف‌ها خوشش نمی‌آید و منتظر تیکه سنگین‌اش می‌مانم. آرام‌تر از همیشه می‌گوید: پاشو پاشو ... پدر صلواتی.

***

من دلم می‌خواهد جناب سرهنگ به اندازه روزهای قهرمانی دانمارک در جام ملت‌های اروپا سرحال و جوان شود. آخ از محالات...