به گزتارش همشهری آنلاین، کیهان نوشت: رفتار غیر دیپلماتیک و مستکبرانه دولت آمریکا در حالی است که برخی غربگرایان همواره عهدشکنی و خیانت برجامی دولتهای اوباما و ترامپ و بایدن را لاپوشانی کرده و خواستار تعامل و مذاکره با آمریکا شده بودند.
دیروز پس از اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری، رؤسایجمهور سوریه، عراق، روسیه، چین، پاکستان، تاجیکستان، آذربایجان، بلاروس، ارمنستان، صربستان، نخستوزیران هند و مالزی، و پادشاهان عمان، قطر، عربستان و کویت و امارات، انتخاب آقای پزشکیان را به وی و ملت ایران تبریک گفتند.
اما برخی دولتهای غربی به ویژه آمریکا، نهتنها حاضر به تبریک نشدند، بلکه حتی دولت آمریکا در چندین نوبت، انتخابات ایران را زیر سؤال برده و از خط گروهکهای مزدوری مثل سلطنتطلبان و گروهکهای تروریست و تجزیهطلب که مأمور تحریم انتخابات بودند، حمایت میکرد.
به گزارش رادیو فردا، «وزارت خارجه آمریکا در واکنش به پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری ایران اعلام کرد که واشنگتن هیچ انتظاری مبنی بر این که این انتخابات منجر به تغییر اساسی در ایران شود، ندارد. وزارت خارجه آمریکا در بیانیهای، به تحریم انتخابات از سوی بخش عمدهای از رأیدهندگان ایرانی اشاره کرد و نوشت: «انتخابات در ایران آزاد و عادلانه نبود. در نتیجه، تعداد قابلتوجهی از ایرانیان ترجیح دادند که اصلاً شرکت نکنند. ما هیچ انتظاری نداریم که این انتخابات منجر به تغییر اساسی در مسیر ایران یا احترام بیشتر به حقوق بشر شهروندان شود.»
زیر سؤال بردن انتخابات ایران در حالی است که انتخابات ایران، اصلاً قابل مقایسه با انتخابات آمریکا نیست؛ جایی که یک روانپریشِ خردآشفته به نام بایدن، با یک دیوانه متهم متجاوز به اسم ترامپ رقابت میکند و مردم آمریکا به معنای واقعی کلمه گروگان گرفته شدهاند.
واکنش خصمانه و به دور از آداب دیپلماتیک دولت آمریکا، در حالی است که عناصر عبرت نگرفته از بدعهدیهای آمریکا، همواره تعامل و مذاکره چندباره با این رژیم عهدشکن را زمزمه میکردند.
اکنون واضحتر از همیشه میتوان دریافت که اولویت سیاست خارجی و دیپلماسی تجاری ما نه آمریکا و برخی دولتهای بدعهد اروپایی، بلکه همین همسایگان و شرکای مهم اقتصادی و سیاسی در آسیا و همچنین آمریکای لاتین و آفریقاست. کشور ما، در قلب غرب آسیا بر سر چهارراه ارتباط شرق و غرب و جنوب و شمال منطقه قرار گرفته و ظرفیت بالایی برای تجارت و ترانزیت جهانی دارد. اولویت راهبردی ما منطقاً، تعامل سازنده و هوشمندانه و از سر عزت و حکمت و مصلحت، با همین کشورهای منطقه، به ویژه قدرتهای اقتصادی است. پس از آن، نوبت به غرب متخاصم و متکبر میرسد، که آیا میخواهند تعامل توام با احترام داشته باشند و به تعهدات نقض کرده خود برگردند یا نه.
عقل و تجربه و عبرتهای دور و نزدیک، به ما میگویند که نباید معطل بیگانگان دوردستی ماند که جز زور و زیادهخواهی و بدعهدی، چیز دیگری در آستینشان ندارند. ما اگر بتوانیم همین تعامل و شراکت با همسایگان و کشورهای منطقه آسیا را گسترش بدهیم، بخش عمدهای از مشکلات حل میشود و در این صورت، میتوانیم با اقتدار منطقهای بلامنازعی که به برکت همپوشانی میدان و دیپلماسی، ظرف چند سال اخیر کسب کردهایم، استیفای حقوق پایمالشده خود را هم به غرب دیکته کنیم.
در حالی که سیاستمداران بسیاری مانند امانوئل سارکوزی، فدریکا موگرینی، دیوید ایشینگر و جوزپ بورل و... در غرب، بارها اذعان کردهاند که «محور قدرت جهانی، در حال انتقال از غرب به شرق است»؛ و در حالی که روزنامه انگلیسی گاردین دیماه گذشته تأکید کرد: «آمریکا دیگر، بزرگترین قدرت در خاورمیانه نیست، ایران است»؛ پسرفت و عقبماندگی بزرگی خواهد بود، اگر موقعیت منحصربهفرد و اقتدار منطقهای خود را باور نکنیم، یا از فرصتهای تحریمشکنی در منطقه غافل بمانیم و به باتلاق دیپلماسی منفعلانه نسبت به غرب برگردیم.