تاریخ انتشار: ۲۳ تیر ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۴

هیوا دست‌پرورده و دست‌آموز خودش است و اگر هم جوشانده پوست و گوشت هیکل قیطانی خالدار او یک کیلو روغن هم پس بدهد، حاضر نیست هیوا را به تیزی دشنه مارکش‌ها بسپارد.

همشهری آنلاین- رابعه تیموری:در طول ٦ سالی که هیوا در گوشه کنار شهر برای کلام معرکه‌گردانی کرده، درآمدی بیشتر از فروش ۵٠ کیلو روغن مار اصل نصیبش کرده و زنده بودن این خزنده خوش خط و خال و خوش ادا بیشتر از مرده اش به او سود می‌رساند. معرکه‌گردانی هیوا چندان دشوار نیست و همین‌که دقایقی کوتاه بتواند بی‌آزار و بی‌خطا روی سروگردن کلام چنبره بزند، عده زیادی مارگیر و مارکش بودن کلام را باور می‌کنند و بابت محصولات بدبویی که او می‌فروشد، پول‌های کلانی می‌پردازند. کلام یکی از معرکه گیرانی است که با مار دست آموزش در گوشه کنار شهر کاسبی می‌کند:


قوطی‌های کوچک و دستگاه کارتخوان

جعبه چوبی را به یونس می‌سپارد و مشغول پهن کردن بند و بساطش می‌شود. اول بلندگوی دستی شیپوری اش را امتحان می‌کند، چندان روبراه نیست و اگر صدای بم و خش دارش را پرقوت و با داد و هوار رها کند، بهتر و رساتر به گوش تماشاچیان می‌رسد، اما انگار وقتی صدایش از این بلندگو پخش می‌شود، رهگذران کنجکاوتر می‌شوند تا از دلیل قیل‌وقال او سردرآورند. از داخل ساک استوانه‌ای سیاه رنگی چند قوطی کوچک و دستگاه کارتخوانی را بیرون می‌آورد و آنها را روی جعبه کوچکی کنار هم ردیف می‌کند. وقتی برای خزیدن هیوا روفرشی نیمداری پهن می‌کند، معطل جمع شدن تماشاچیان نمی‌ماند و به تقلید از ضربی خوانان زورخانه‌ها شروع به خواندن می‌کند. بساطش را در پیاده رو چهارراه مولوی پهن کرده و رهگذرانی که چندان عجله‌ای ندارند، به شنیدن صدای او پا نگه می‌دارند. قد و قامتش آنقدری به پهلوانان مارکش شباهت ندارد که وقتی از دلاوری خود در مارگیری و مارکشی تعریف و تمجید می‌کند، تماشاچیانش حرف‌های او را بپذیرند، ولی وقتی هیوا را وارد معرکه می‌کند، انگار باور کردن ادعاهای او آسانتر می‌شود.


هنرنمایی هیوا

انگار یونس از قر و قمیش‌های این خزنده‌هراسی ندارد و به اشاره کلام، در جعبه چوبی را باز می‌کند تا هیوا به ناز و غمزه روی روفرشی هنرنمایی کند. چشم‌های سیاه و گرد هیوا فقط به چوب باریکی است که کلام به طرف او گرفته و وقتی کلام هیکل سنگین او را روی دست می‌گیرد، هیجان تماشاچیان به اوج می‌رسد. کلام خوب می‌داند چطور هیوا را بی‌حرکت نگه دارد تا وقتی هیکل سنگین قیطانی اش را دور گردن خودش می‌پیچاند، نتواند به پیچ‌وتابی خود را خلاص کند و توی جمعیت راه بیفتد. درحالی‌که هیوا روی گردن کلام چنبره زده و او فواید روغن مار اصل برای سلامتی و شادابی پوست و مو و درمان بیماری‌های مفاصل را با آب‌وتاب توضیح می‌دهد، یونس با قوطی‌های کوچک پر از روغن و دستگاه کارتخوان میان تماشاچیان می‌چرخد. حدود ٣ دقیقه بعد که هیوا دوباره به داخل جعبه چوبی اش می‌خزد، همه ٣٠-٤٠ قوطی روغن به فروش رفته و بسیاری از مشتریان او علاوه بر ٣٠٠ هزار تومان قیمت هر ظرف روغن دست ساز آقا کلام، مبالغی کم‌یا زیاد هم برای دست خوش کف دست پسرش یونس چپانده‌اند.


رمز و رازهای آقای معرکه گیر

حواس آقا کلام حسابی جمع است و هر چقدر در مورد کاسبی اش پرس و جو کنی، او همان حکایت‌هایی را که در حضور تماشاچیانش بارها تعریف کرده، واگویه می‌کند، اما سن و سال یونس آنقدری قد نمی‌دهد که بداند با تعریف زندگی هیوای محبوبش بند را آب می‌دهد: وقتی هیوا یک سالش بود و آقا کلام او را توی یک کیسه کنفی از امراله مارگیر تحویل گرفت، طول جثه اش فقط به‌اندازه نصف قد و قامت ریزه یونس بود، اما حالا قواره پر خط و خالش آنقدر گوشتالو و بلند شده که پدر معرکه گیر یونس باید چند الوار و تخته به جعبه اش اضافه کند تا بتواند راحت داخل آن چنبره بزند.
یونس می‌داند که اگر شکم هیوا را سیر نگه دارند، به سادگی هوس نمی‌کند کسی را یک جا و ناغافل ببلعد، ولی با آن که امراله مارگیر نیشش را کشیده و زهر ندارد، ولی یکی دو بار که لب و دهان فراخش را به بر و بازوی آقا کلام رسانده، ماه‌ها طول کشیده تا ردّ و نشان حفره‌های عمیق روی دستش گم شدند، اما هم هیوا و هم یونس می‌دانند که آقا کلام از این شیطنت‌های گاه و بی‌گاه مار روزی رسانش آزرده نمی‌شود. سال‌ها پیش از آن که یونس به دنیا بیاید، آقا کلام نزد امراله فوت‌وفن معرکه‌گیری با مارهای بدون نیش و زهر را آموخته است.


مارگیری آداب دارد

عطاری آقا سید عبدالله حمیدی در جنوب شهر قرار دارد، ولی بسیاری از هم صنفان او که نمی‌خواهند با فروش روغن مار تقلبی دخل کاسبی‌شان را آلوده کنند، برای سفارش این داروی کمیاب دست‌به‌دامن او می‌شوند. آقا سید به دیدن قوطی روغن دست ساز آقای معرکه گیر می‌گوید: «این‌ها مقداری پارافین هستند که با مواد معدنی خاصی مخلوط می‌شوند و به اسم روغن مار به فروش می‌رسند.» او هر روز مشتریان بسیاری دارد که برای درمان اگزما و لک‌هایی که پس از مصرف این محصولات روی پوستشان ظاهر شده به سراغ او آمده‌اند. آقا سید می‌گوید: «روغن‌های ماری که از هندوستان وارد می‌شوند، مرغوب‌ترین نوع این‌روغن است. در ایران هم نقاطی مانند شهر کرد و کرمانشاه مارگیران و مارکشان قابلی دارد و محصولاتی که در این شهرها تولید می‌شوند، ناخالصی کم‌تری دارند، اما تولیدکنندگان و واردکنندگان این‌روغن‌ها، محصولات خود را به‌صورت عمده برای عطاری‌هایی که مشتری ثابت آنها هستند می‌فرستند.»


تشخیص اصل و تقلبی آسان نیست

آقا سید در مورد روش تهیه روغن مار اصل می‌گوید: «بعد از کشتن و جدا کردن پوست مار، گوشت و پوست آن را با حرارت غیر مستقیم آنقدر می‌پزند تا به روغن بیفتد.» مار سیاه بهترین نوع برای روغن‌گیری است و افزودن روغن کنجد به عصاره مار باعث مرغوبیت و اثرگذاری بیشتر این دارو می‌شود. آقا سید عبدالله می‌گوید: «هنوز هم در بسیاری از کشورها مانند چین و هندوستان روغن مار به‌صورت سنتی تولید می‌شود و برای به‌دست آوردن حدود ٤ کیلو روغن مار، ٢ کیلوگرم روغن کنجد و ۵ تا ١٠ مار را در یک ظرف سفالی می‌ریزند، درب ظرف را می‌بندند و روی حرارت ملایم قرار می‌دهند تا آرام بجوشد و گوشت مار متلاشی شود.» به قول آقاسیدعبدالله تشخیص روغن مار اصل از روغن تقلبی چندان ساده نیست و اگر پارافین با مواد معدنی خاصی ترکیب شود، به همان رنگ عسلی روغن مار در می‌آید. این ترکیب به‌اندازه روغن مار بدبو است، ولی افراد خبره‌ای مانند او به سادگی می‌توانند بوی آنها را از عطر خاص عصاره مار تشخیص دهند.

بیشتر بخوانید:جادوی مار

تصاویر وزنه زدن با مار چند صد کیلویی وسط خیابان شهر